< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

97/11/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: قنوتین در نماز جمعه، اعداد فرائض و نوافل /نماز جمعه /صلاه

خلاصه مباحث گذشته:

استاد در جلسه ی گذشته به بیان مطالبی حول مستحبات نماز جمعه و آدابی که رعایت آن ها بر امام جمعه مستحب است پرداختند. ایشان سپس وارد بحث قنوت در نماز جمعه شدند که در این جلسه علاوه بر تکمیل بحث قنوت در نماز جمعه و حل اختلاف بین روایات آن، وارد بحث اعداد فرائض و نوافل می شوند.

1دو قنوت در نماز جمعه

بحث در قنوتین در نماز جمعه بود. ظاهر کلام شیخ طوسی در خلاف این است که دو قنوت داشتن نماز جمعه از مختصات شیعه است. ایشان می فرماید:

« القنوت مستحب في كل ركعتين في جميع الصلوات بعد القراءة فرائضها و سننها قبل الركوع، فان كانت الفريضة رباعية كان فيها قنوت واحد في الثانية من الأولتين، و ان كانت جمعة كان فيها قنوتان على الإمام في الأولى قبل الركوع، و في الثانية بعد الركوع و هو مسنون في ركعة الوتر في جميع السنة.... و قال الشافعي: القنوت مستحب في صلاة الصبح خاصة بعد الركوع، فان نسيه كان عليه سجدتا السهو ، و قال يجرى ذلك مجرى التشهد الأول في كونه سنة و قال في سائر الصلوات: إذا نزلت نازلة قولا واحدا يجوز ، و إذا لم تنزل كان على قولين،.... دليلنا: إجماع الفرقة، فإنهم لا يختلفون في ذلك، و روى ذلك زرارة عن أبي جعفر عليه السلام...»[1]

آن ها به صورت کلی قنوت را در نماز مستحب نمی دانند؛ مگر اینکه مناسبتی پیدا شود که آن ها قنوت کنند. قنوت در نماز از اختصاصات شیعه است و در نماز جمعه مشهور و معروف وجود دو قنوت است. بعضی البته قنوت واحد را گفته اند.

1.1روایات مسئله در باب قنوت نماز جمعه

عرض کردیم که منشأ اختلاف اقوال، اختلاف در روایات باب است.

مرحوم صاحب وسائل بابی را در این باره آورده است؛ در برخی از روایات آمده است:

« الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ فِي قُنُوتِ الْجُمُعَةِ إِذَا كَانَ إِمَاماً قَنَتَ فِي الرَّكْعَةِ الْأُولَى وَ إِنْ كَانَ يُصَلِّي أَرْبَعاً فَفِي الرَّكْعَةِ الثَّانِيَةِ قَبْلَ الرُّكُوعِ»[2] .

در برخی از روایات نیز آمده است که اصلا قنوت ندارد:

« وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْحُصَيْنِ قَالَ: سَمِعْتُ مَعْمَرَ بْنَ أَبِي رِئَابٍ يَسْأَلُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع- وَ أَنَا حَاضِرٌ عَنِ الْقُنُوتِ فِي الْجُمُعَةِ فَقَالَ لَيْسَ فِيهَا قُنُوتٌ»[3] .

برخی دیگر از روایات نیز مشکله را حل می کند بدین بیان که می گوید روایاتی که فرموده است قنوت ندارد، از باب تقیه صادر شده است. در روایت ابوبصیر آمده است:

«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ الْخَرَّازِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلَهُ بَعْضُ أَصْحَابِنَا وَ أَنَا عِنْدَهُ عَنِ الْقُنُوتِ فِي الْجُمُعَةِ فَقَالَ لَهُ فِي الرَّكْعَةِ الثَّانِيَةِ فَقَالَ لَهُ قَدْ حَدَّثَنَا بِهِ بَعْضُ أَصْحَابِنَا أَنَّكَ قُلْتَ لَهُ فِي الرَّكْعَةِ الْأُولَى فَقَالَ فِي الْأَخِيرَةِ وَ كَانَ عِنْدَهُ نَاسٌ كَثِيرٌ فَلَمَّا رَأَى غَفْلَةً مِنْهُمْ قَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ فِي الْأُولَى وَ الْأَخِيرَةِ فَقَالَ لَهُ أَبُو بَصِيرٍ بَعْدَ ذَلِكَ قَبْلَ الرُّكُوعِ أَوْ بَعْدَهُ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع كُلُّ قُنُوتٍ قَبْلَ الرُّكُوعِ إِلَّا فِي الْجُمُعَةِ فَإِنَّ الرَّكْعَةَ الْأُولَى الْقُنُوتُ فِيهَا قَبْلَ الرُّكُوعِ وَ الْأَخِيرَةَ بَعْدَ الرُّكُوعِ»[4] .

از این روایت معلوم می شود که از باب تقیه صادر شده بود. هنگامی که امام دید حواس آن ها پرت شد فرمودند که قنوت دارد. این روایت مسئله را حل کرده است. اختلاف بین روایات را حل کرده است که اگر هم به کسی گفته ایم که قنوت ندارد از باب تقیه گفته ایم، اگر هم گفته ایم یک قنوت دارد از باب تقیه بوده است. لسان این روایت خود مسئله را توضیح می دهد. ما در گذشته گفته ایم که غالب موارد حمل بر تقیه در جایی است که روایات تعارض داشته باشد، این جا روایات تعارض ندارد و به راحتی قابل جمع است بدین صورت که بگوییم قنوت در رکعت اولی را که گفته اند یعنی قنوت اضافه در رکعت اولی است و قنوت دومی مفروغ عنه بوده است، ولی با این حال، درست است که موارد متعارف حمل بر تقیه در جایی است که جمع عرفی نباشد و اینجا جمع عرفی ممکن است، لکن با وجود صحیحه ابی بصیر که خود بیانگر نکته ی تقیه ای بودن صدور این روایات است می فهمیم که این روایات از باب تقیه بوده است. اگر هم این روایت نبود جمع عرفی همانطور که محقق خویی حمل کرده اند ممکن بود و مشکلی به وجود نمی آمد. طایفه ی اولی را که قنوت امام در رکعت اولی بود را حمل بر قنوت اضافه می دانیم، برخلاف سایر نماز ها که فقط قنوت را در رکعت دوم دارد.

1.1.1بررسی حمل روایات بر افضلیت و مراتب فضل

حمل دیگری نیز کرده اند و گفته اند که این اضافه ی قنوت جزء مستحبات است. قنوت در رکعت اولی فضیلت دارد لذا روایاتی که دو قنوت را بیان کرده اند حمل بر افضلیت می شوند. بنابراین برخی حمل به اختلاف مراتب کرده اند از باب اینکه خود مستحبات ذو المراتب هستند؛ غالبا در مستحبات تعارضی در کار نیست و حمل بر مراتب می شود. مانند دعاهایی که در قنوت نماز شب آمده است که یکی غیر از دیگری است، همه ی آن ها حمل بر اختلاف مرتبه می شود. طبق این قول افضل این است که قنوت را در هر دو رکعت به جا آورد و مرتبه ی بعدی فضیلت این است که طبق مقتضای روایات بگوییم: تنها قنوت را در رکعت اول به جا آورد.

لکن در مقام نکته ای وجود دارد که حمل بر اختلاف مرتبه را مشکل کرده است و آن اینکه می گوید افضل دو قنوت است، و بعد از آن این است که قنوت در رکعت اول باشد. یکدفعه امام بفرماید که افضل دو قنوت است، بعد از آن بگوییم که قنوت در نماز جمعه در رکعت اولی افضل است بسیار بعید است. اگر قرار بود مرتبه ی بعدی قنوت را بیان کند باید قنوت در رکعت دوم را می فرمود نه اینکه مرتبه ی بعدی دو قنوت از لحاظ فضیلت، یک قنوت رکعت اول باشد.

خلاصه اینکه از راه های مذکور می توان تنافی بین روایات را برطرف کرد و مشکلی پیش نمی آید. محقق خویی که اینجا را حمل مطلق بر مقید می کند، در ذهن شریفشان ارشاد است که شرطیت را وقتی امام دارد بیان می کند، اختلاف مرتبه معنا ندارد. خلاصه اینکه از آنجایی که امر مستحبی است، الامر فی ذلک سهل.

1.1.2شبهه اختصاص قنوت در رکعت اول به امام

نکته ای که در این باب می ماند این است که این روایت دارد که امام یقنت[5] ، شاید مراد خصوص امام باشد. می گوییم این لفظ مشکلی ایجاد نمی کند. همانطور که محقق خویی فرموده اند می گوییم: معنای همین روایات نیز این است که به تبع امام، مامومین هم قنوت به جا می اورند[6] .

هذا تمام الکلام فی بحث صلاه الجمعه

1.1.3نماز جمعه شکوه بندگی

تمام مطالبی که مرتبط با نماز جمعه بود تقریبا بیان شد و به این نتیجه رسیدیم که نماز جمعه یک مشهد عامی است، یک حضور گسترده ای برای بندگی خداست. برای ابتهال و تضرع در درگاه خداوند است که شاهد این مطلب نیز روایاتی است که در این باب آمده است. غسل می کند و تطیب می کند و با وقار و سکینه حرکت می کند و به خانه ی خدا که مکان شریف است می رود. در زمانی قرار می گیرد که آن زمان افضل ساعات است، اقرب ازمنه برای استجابت دعاست. منتظر نماز جمعه می ماند کانّ اینکه در حال نماز است. بعد امام با آن شمائلی که مظهر معنویت است وارد می شود برای مردم حمد و ثناء می خواند، برای مردم موعظه می خواند. این امام یک عادل است که در روایات نیز آمده است که باید فاسق نباشد. امام عادل با این شمائل در مقابل مردم می آید و حمل و ثنای خدا می کند و موعظه می کند که اساس خطبه ها نیز به موعظه است. بیشتر مضمون خطبه هایی که از مولانا امیر المومنین علیه السلام رسیده است همان وعظ مردم است. مردم مستعدی که از دو فرسخی حرکت کرده اند آمده اند تا وعظ خطیب را بشنوند، در روز جمعه که روز دعاست می خواهند یک تضرعی داشته باشند و خودشان را برای هفته ی دیگر تامین کنند در محضر خدا در زمانی که اشرف ازمنه است، با آن حالتی که دارند می خواهند کسب فیض کنند که اگر چنین نماز جمعه ای باشد و انسان ها هفته ای یک بار بروند برای تمام هفته شان کفایت می کند که خودداری از معصیت خدا کنند و انسان های وارسته ای باشند. خطب اهل بیت در تاریخ ثبت شده است. آخرین عرض بنده این است که توصیه می کنیم به تمام کسانی که می خواهند امام جمعه شوند نگاه به خطب صادر از مولا امیر المومنین علیه السلام بکنند و سعی کنند که انشاالله آن خطب و مضامین آن را به مردم بیان کنند تا از آن وقت بسیار شریف که وقت استجابت دعا می باشد، استفاده ی کامل و بهره ی کامل را برده باشند. معنویت مردم و مستمعین را بالا برده باشند و آن ها را برای یک هفته موعظه کرده باشند و به سوی خدا دعوت کرده باشند. ما دیدیم یک نماز جمعه ای خدا رحمت کند از مرحوم شیخ غلامحسین ترک که در مشهد نماز جمعه می خواند و مبنایش این بود که نماز جمعه واجب تعیینی است، ایشان وقتی خطبه ها را شروع می کرد و حمد و ثناء می گفت وقتی که به اوصیکم یا عبادالله می رسید اشک هایش جاری بود. آن نماز جمعه است که استفاده از وقت شریف است و انسان ها را تکان می دهد. آنچه در مورد نماز جمعه گفته شده است در عمل ایشان مشهود بود. خداوند تمام علمای سابقین را بیامرزد و ما را نیز انشاالله از پیروان راه آن ها قرار دهد که خدای نکرده اهل بدع نباشیم. اعذار و انذار مردم نیز در همین طریق است که یک مقام روحانی صحبت می کند و مردم را به خدا بیشتر نزدیک می کند.

2اعداد نوافل و فرائض

از این به بعد وارد عروه الوثقی مرحوم سید یزدی می شویم. مرحوم سید یزدی رحمه الله وارد اعداد فرایض و نوافل شده است که جای بحثی ندارد مخصوصا اینکه روایات متواتره هم دارد که خواهیم خواند:

«فصل 1 في أعداد الفرائض و نوافلها: ‌الصلوات الواجبة ستة اليومية و منها الجمعة و الآيات و الطواف الواجب و الملتزم بنذر أو عهد أو يمين أو إجارة و صلاة الوالدين على الولد الأكبر و صلاة الأموات أما اليومية فخمس فرائض الظهر أربع ركعات و العصر كذلك و المغرب ثلاث ركعات و العشاء أربع ركعات و الصبح ركعتان و تسقط في السفر من الرباعيات ركعتان كما أن صلاة الجمعة أيضا ركعتان و أما النوافل فكثيرة آكدها الرواتب اليومية و هي في غير يوم الجمعة أربع و ثلاثون ركعة ثمان ركعات قبل الظهر و ثمان ركعات قبل العصر و أربع ركعات بعد المغرب و ركعتان بعد العشاء من جلوس تعدان بركعة و يجوز فيهما القيام بل هو الأفضل و إن كان الجلوس أحوط و تسمى بالوتيرة و ركعتان قبل صلاة الفجر و إحدى عشر ركعة صلاة الليل و هي ثمان ركعات و الشفع ركعتان و الوتر ركعة واحدة و أما في يوم الجمعة فيزاد على الست عشر أربع ركعات فعدد الفرائض سبعة عشر ركعة و عدد النوافل ضعفها بعد عد الوتيرة ركعة و عدد مجموع الفرائض و النوافل إحدى و خمسون هذا و يسقط في السفر نوافل‌ الظهرين و الوتيرة على الأقوى‌»[7] .

بنابراین نسبت به اعداد فرایض بحثی نیست که هفده رکعت است. انما الکلام در اعداد نوافل است. مرحوم سید در اعداد نوافل فرموده است که مهم ترین نوافل نوافل راتبه هستند. می دانیم که در هر آنی نماز مستحب است و نماز قربان کل مومن است. ولی نوافلی داریم که زمان معینی دارند که همان نوافل مرتبه هستند که در روایات تتمه ی فرائض محسوب شده اند و جزء متعلقات فرایض هستند. مرحوم سید می فرمایند:

« أما النوافل فكثيرة آكدها الرواتب اليومية».

ایشان نوافل را سی و چهار رکعت یعنی دو برابر نماز های واجب می داند. این نماز ها با فرایض 51 رکعت می شود. این عددمختار مشهور است که دو برابر فرایض نوافل مرتبه داریم. لکن روایاتی که در مسئله وارد شده است مختلف است. برخی از روایات مجموع فرائض و نوافل را 50 رکعت به حساب آورده است. برخی از روایات نیز 51 رکعت آورده اند، برخی از روایات نیز کمتر ذکر کرده اند و 44 رکعت را ذکر کرده اند. از نافله ی عصر چهار رکعت کم کرده اند و دو رکعت از نافله ی مغرب کم کرده است.

2.1روایات اعداد نوافل مرتبه

کلام در جمع بین این روایات است. روایات باب 13 از ابواب اعداد الفرایض و النوافل:

روایات این باب متضافره است و نیازی به بحث سندی ندارد؛ روایت اول این باب که صحیح السند نیز می باشد چنین است:

« مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ كَانَ فِي وَصِيَّةِ النَّبِيِّ ص لِعَلِيٍّ ع أَنْ قَالَ يَا عَلِيُّ أُوصِيكَ فِي نَفْسِكَ بِخِصَالٍ فَاحْفَظْهَا عَنِّي ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ أَعِنْهُ إِلَى أَنْ قَالَ وَ السَّادِسَةُ الْأَخْذُ بِسُنَّتِي فِي صَلَاتِي وَ صَوْمِي وَ صَدَقَتِي أَمَّا الصَّلَاةُ فَالْخَمْسُونَ رَكْعَةً الْحَدِيثَ»[8] .

در این روایت 50 رکعت بیان شده است. برخی از روایات 51 با بیان می کنند. مثل روایت دوم:

« وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ فِي حَدِيثٍ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ الصَّلَاةَ رَكْعَتَيْنِ رَكْعَتَيْنِ عَشْرَ رَكَعَاتٍ فَأَضَافَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَى الرَّكْعَتَيْنِ رَكْعَتَيْنِ وَ إِلَى الْمَغْرِبِ رَكْعَةً فَصَارَتْ عَدِيلَ الْفَرِيضَةِ لَا يَجُوزُ تَرْكُهُنَّ إِلَّا فِي سَفَرٍ وَ أَفْرَدَ الرَّكْعَةَ فِي الْمَغْرِبِ فَتَرَكَهَا قَائِمَةً فِي السَّفَرِ وَ الْحَضَرِ فَأَجَازَ اللَّهُ لَهُ ذَلِكَ كُلَّهُ فَصَارَتِ الْفَرِيضَةُ سَبْعَ عَشْرَةَ رَكْعَةً ثُمَّ سَنَّ رَسُولُ اللَّهِ ص النَّوَافِلَ أَرْبَعاً وَ ثَلَاثِينَ رَكْعَةً مِثْلَيِ الْفَرِيضَةِ فَأَجَازَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ ذَلِك‌ وَ الْفَرِيضَةُ وَ النَّافِلَةُ إِحْدَى وَ خَمْسُونَ رَكْعَةً مِنْهَا رَكْعَتَانِ بَعْدَ الْعَتَمَةِ جَالِساً تُعَدُّ بِرَكْعَةٍ مَكَانَ الْوَتْرِ إِلَى أَنْ قَالَ وَ لَمْ يُرَخِّصْ رَسُولُ اللَّهِ ص لِأَحَدٍ تَقْصِيرَ الرَّكْعَتَيْنِ اللَّتَيْنِ ضَمَّهُمَا إِلَى مَا فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بَلْ أَلْزَمَهُمْ ذَلِكَ إِلْزَاماً وَاجِباً وَ لَمْ يُرَخِّصْ لِأَحَدٍ فِي شَيْ‌ءٍ مِنْ ذَلِكَ إِلَّا لِلْمُسَافِرِ وَ لَيْسَ لِأَحَدٍ أَنْ يُرَخِّصَ مَا لَمْ يُرَخِّصْهُ رَسُولُ اللَّهِ ص- فَوَافَقَ أَمْرُ رَسُولِ اللَّهِ أَمْرَ اللَّهِ وَ نَهْيُهُ نَهْيَ اللَّهِ وَ وَجَبَ عَلَى الْعِبَادِ التَّسْلِيمُ لَهُ كَالتَّسْلِيمِ لِلَّهِ»[9] .

اصل نماز دو رکعتی بوده است و ظاهر برخی از روایات نیز این است که همه نماز ها را دو رکعتی می خواندند تا اینکه داستان اضافه رسول الله مطرح می شود. نماز های نافله را پیامبر اکرم اضافه کردند و خداوند این اضافه را امضاء کردند. « ثُمَّ سَنَّ رَسُولُ اللَّهِ ص النَّوَافِلَ أَرْبَعاً وَ ثَلَاثِينَ رَكْعَةً مِثْلَيِ الْفَرِيضَةِ فَأَجَازَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ ذَلِك‌ وَ الْفَرِيضَةُ وَ النَّافِلَةُ إِحْدَى وَ خَمْسُونَ رَكْعَةً».

سه عنوان در روایات آمده است: فرض الله، ما وجب الله ، ما سن النبی؛

2.2جمع بین روایات ازدیاد رکعات توسط پیامبر اکرم و تنقیص رکعات توسط ایشان

در روایتی هم آمده است که پیامبر وقتی به معراج رفتند اولش 50 رکعت نماز بود تا اینکه 5 وعده شد که ده رکعت بود:

« وَ رُوِيَ عَنْ زَيْدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع أَنَّهُ قَالَ: سَأَلْتُ أَبِي سَيِّدَ الْعَابِدِينَ ع فَقُلْتُ لَهُ يَا أَبَتِ أَخْبِرْنِي عَنْ جَدِّنَا رَسُولِ اللَّهِ ص لَمَّا عُرِجَ بِهِ إِلَى السَّمَاءِ وَ أَمَرَهُ رَبُّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِخَمْسِينَ صَلَاةً كَيْفَ لَمْ يَسْأَلْهُ التَّخْفِيفَ عَنْ أُمَّتِهِ حَتَّى قَالَ لَهُ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ ع ارْجِعْ إِلَى رَبِّكَ فَاسْأَلْهُ التَّخْفِيفَ فَإِنَّ أُمَّتَكَ لَا تُطِيقُ ذَلِكَ فَقَالَ يَا بُنَيَّ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَا يَقْتَرِحُ عَلَى رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَا يُرَاجِعُهُ فِي شَيْ‌ءٍ يَأْمُرُهُ بِهِ فَلَمَّا سَأَلَهُ مُوسَى ع ذَلِكَ وَ صَارَ شَفِيعاً لِأُمَّتِهِ إِلَيْهِ لَمْ يَجُزْ لَهُ أَنْ يَرُدَّ شَفَاعَةَ أَخِيهِ مُوسَى ع- فَرَجَعَ إِلَى رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَسَأَلَهُ التَّخْفِيفَ إِلَى أَنْ رَدَّهَا إِلَى خَمْسِ صَلَوَاتٍ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ يَا أَبَتِ فَلِمَ لَمْ يَرْجِعْ إِلَى رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ يَسْأَلْهُ التَّخْفِيفَ مِنْ خَمْسِ صَلَوَاتٍ وَ قَدْ سَأَلَهُ مُوسَى ع أَنْ يَرْجِعَ إِلَى رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ و يَسْأَلَهُ التَّخْفِيفَ فَقَالَ يَا بُنَيَّ أَرَادَ ع أَنْ يُحَصِّلَ لِأُمَّتِهِ التَّخْفِيفَ مَعَ أَجْرِ خَمْسِينَ صَلَاةً لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها أَ لَا تَرَى أَنَّهُ ع لَمَّا هَبَطَ إِلَى الْأَرْضِ نَزَلَ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلُ ع فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبَّكَ يُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ لَكَ إِنَّهَا خَمْسٌ بِخَمْسِين‌...»[10]

اینکه پیامبر اکرم پیامبر رحمت است، در این روایت مذکور تعداد رکعات را نسبت به امتش کم کرد و در روایت دیگر آمده است که اضافه کرده است!!! چگونه می توان بین این روایات جمع کرد؟ مهم نیست که پیامبر نماز ها را پنج وعده کردند مهم تعداد رکعات است که یک بار کم کردند و یک بار هم زیاد کردند، این تهافت را چگونه می توان حل کرد؟

در ذهن ما یک وجه جمعی رسیده است: در آن روایت که تعداد را کم کردند به دلیل این است که اصل تشریع نماز ها اعم از واجب و مستحب همان 50 رکعت است. لکن پیامبر اکرم فقط فرمودند که 34 رکعت را می توان ترک کرد. یعنی همان گفته ی خداوند روی زمین نمانده است و حفظ شده است لکن فقط نکته ای که هست این است که این تعداد رکعت که مطلوب خداوند بود توسط نبی مکرم اسلام به دو قسمت واجب و مستحب تقسیم شد. پیامبر نسبت به 34 رکعت از ان تخفیف گرفتند و آن ها را به عنوان نماز های مستحبی معرفی کردند و 17 رکعت از آن را نیز به عنوان نماز واجب معرفی کرده اند. اینکه در برخی از روایات 51 رکعت آمده است نیز قابل حل است، آن یک رکعت اضافه به دلیل نکته ای است که در جلسه ی آینده اشاره خواهد شد.

 


[5] وسائل الشیعة، الشیخ الحر العاملي، ج6، ص271، أبواب القنوت فی الصلاه، باب5، ح1، ط آل البيت. « الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ فِي قُنُوتِ الْجُمُعَةِ إِذَا كَانَ إِمَاماً. قَنَتَ فِي الرَّكْعَةِ الْأُولَى وَ إِنْ كَانَ يُصَلِّي أَرْبَعاً فَفِي الرَّكْعَةِ الثَّانِيَةِ قَبْلَ الرُّكُوعِ»
[6] موسوعة الامام الخوئی، السید أبوالقاسم الخوئی، ج15، ص379..« و يندفع أوّلًا: بأنّ لزوم متابعة المأموم للإمام في كافة الأفعال و منها القنوت حتّى فيما إذا لم يكن وظيفة له كما لو ائتم في الركعة الثانية من سائر الصلوات فضلًا عن المقام أمر مغروس في الأفهام و مرتكز في أذهان عامّة المتشرِّعة كما يشير إليه قوله (عليه السلام): «إنّما جعل الإمام إماماً ليؤتم به» «3»، فدليل التشريع في الإمام يغني عن التنبيه عليه في المأموم، اعتماداً على تلك الملازمة المغروسة و المتابعة المرتكزة.و ثانياً: أنّ المراد بالإمام في تلك النصوص ما يقابل المنفرد المذكور في ذيلها، لا ما يقابل المأموم، فلا يراد به وصفه العنواني و بما هو إمام، بل بما هو مقيم لصلاة الجمعة إيعازاً إلى أنّ هذه الماهية من الصلاة المتقوّمة بالجماعة تفارق صلاة المنفرد في اختصاصها بقنوت آخر في الركعة الاولى من غير فرق في ذلك بين الإمام و المأموم.و ثالثاً: مع التنازل عن كل ذلك فيكفينا في شمول الحكم للمأموم إطلاق‌ قوله (عليه السلام) في ذيل صحيحة أبي بصير المتقدِّمة: «كل قنوت قبل الركوع إلّا في الجمعة فإنّ الركعة الأُولى القنوت فيها قبل الركوع و الأخيرة بعد الركوع» «1» فإنّها شاملة لمطلق صلاة الجمعة من غير تقييد بالإمام.إذن فلا شبهة في شمول الحكم للمأموم أيضاً»

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo