< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

97/12/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: قیام و جلوس نماز وتیره /نوافل و فرائض /صلاه

خلاصه مباحث گذشته:

استاد در جلسه ی گذشته به بیان روایات اعداد فرائض و نوافل پرداختند و سپس وارد بحث نماز وتیره و کیفیت خواندن آن شدند. برخی مانند سید قائل به افضلیت قیام در نماز وتیره و برخی مانند محقق خویی قائل به عدم مشروعیت ایستاده خواندن آن هستند، استاد به بیان ادله ی هردو طرف پرداختند. در این جلسه به تکمله ی این بحث و بیان مختار خود می پردازند.

1ایستاده یا نشسته خواندن نماز وتیره

بحث در قیام یا جلوس هنگام خواندن نماز وتیره بود. برخی مانند سید آن را افضل می دانند که ادله ی این قول را بیان کردیم[1] . در مقابل محقق خویی قائل به عدم مشروعیت آن شده اند که دلیل ایشان را نیز بیان کردیم[2] .

1.1قرائن محقق خویی بر عدم مشروعیت قیام

ایشان روایاتی که در مورد افضلیت قیام در این دو رکعت آمده است[3] را با استفاده از برخی قرائن داخلیه و خارجیه حمل بر دو رکعت نماز غیر از وتیره می کند[4] .

1.1.1قرائن داخلیه

قرینه اول: اولین قرینه داخلی ایشان این است که در روایت سلیمان بن خالد، خود امام علیه السلام می فرماید که این دو رکعت را جزء پنجاه رکعت به حساب نیاورید.

ما گفتیم که این قرینه اتفاقا بر خلاف ایشان دلالتش بیشتر است. گفتیم اینکه حضرت می فرمایند از پنجاه نشمار، معلوم می شود که جای شمردن دارد. پنجاه شامل این نمی شود بلکه 51 رکعت شامل آن می شود. اینکه می فرماید جزء پنجاه رکعت نشمار، با وتیره بودن آن سازگاری بیشتری دارد. علاوه بر اینکه گفتیم اینکه در وسط بیان نماز های نافله، ذکر از دو رکعت نماز غیر از وتیره کند و دیگر نماز وتیره را بیان نکند خیلی بعید است.

قرینه دوم: ایشان می فرماید در این روایت آمده است که در این دو رکعت صد آیه خوانده شود، در حالی که در نماز وتیره چنین دستوری نداریم، بنابراین حتما دو رکعت نماز دیگری غیر از وتیره مراد است.

جواب ما به ایشان این است که اینکه غیر از وتیره دو رکعت دیگری نیز مستحب بوده باشد باید در روایات اشاره ای بدان می شد و بیان می شد و حال آنکه دیده نمی شود. علاوه بر اینکه ما می گوییم طبق یک بیان می توان گفت همینکه درروایت می گوید بعد از نماز این نماز را با صد آیه بخوان، موید وتیره بودن آن است. آن بیان این است که صاحب وسائل در ابواب قرائت بابی را آورده است که در چه نمازی خواندن چه سوره هایی مستحب است؛ ایشان در روایاتی که در مورد خواندن سوره در نماز وتیره است، روایتی آورده است مبنی بر اینکه مستحب است در رکعت اولی در نماز وتیره، سوره واقعه خوانده شود و در رکعت دوم نیز سوره ی توحید خوانده شود:

« أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِي طَالِبٍ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الصَّلْتِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ قَالَ: كَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَقْرَأُ فِي الرَّكْعَتَيْنِ بَعْدَ الْعَتَمَةِ- الْوَاقِعَةَ وَ قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ»[5] .

می توان این نکته را به عنوان یک منبه ذکر کرد و گفت: می بینیم که آیات سوره واقعه و توحید، مجموعا با هم صد آیه می شوند. لذا می توان با این بیان گفت مراد امام علیه السلام در این روایت، نماز وتیره می باشد.

محقق خویی می فرماید که مراد از آن قطعه از روایت سلیمان بن خالد که صد ایه را مطرح کرده است، همان نماز مستحبی است که غیر از وتیره است و بعد از عشاء خوانده می شود. ما می گوییم احتمالش نیست که بعدالعتمه نمازی دیگر غیر از وتیره باشد. ظاهر بعد العتمه وتیره است. خلاصه اینکه ما می گوییم روایتی که در مورد صد آیه واقع شده است مویدی برای این است که نماز مذکور در روایت وتیره است. این ها مویدات بودند و در موید بودن نیازی به بررسی سندی نیست. تاکنون قرائن داخلیه را مطرح کردیم.

1.1.2قرائن خارجیه

محقق خویی رحمه الله قرائن خارجیه ای را مطرح می کند مبنی بر اینکه مراد از این نماز وتیره نیست؛ لذا خواندن به صورت قیام نماز وتیره مشروعیت ندارد. ایشان می گوید که در باب 14 حدیث 4 روایت آمده است که حضرت چهار رکعت نماز بعد از عشاء می خواندند:

«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ بِنْتِ إِلْيَاسَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ لَا تُصَلِّ أَقَلَّ مِنْ أَرْبَعٍ وَ أَرْبَعِينَ رَكْعَةً قَالَ وَ رَأَيْتُهُ يُصَلِّي بَعْدَ الْعَتَمَةِ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ»[6] .

محقق همدانی می فرمایند که وجه این روایت را متوجه نمی شویم. محقق خویی می گوید که روایت حجال نیز نص در این مطلب است. کانّ توضیح می دهد که این چهار رکعت، نماز جدا از نماز های نافله است که خواندن آن بعد از عشاء مستحب است. محقق همدانی احتمال نماز جعفر بودن آن را نیز می دهد ولی به نظر ما بعید است زیرا نماز جعفر کیفیت خاصه ای دارد که حتما راوی متوجه این نماز می شد. روایت حجال چنین است:

« مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَجَّالِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: كَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يُصَلِّي رَكْعَتَيْنِ بَعْدَ الْعِشَاءِ يَقْرَأُ فِيهِمَا بِمِائَةِ آيَةٍ وَ لَا يَحْتَسِبُ بِهِمَا وَ رَكْعَتَيْنِ وَ هُوَ جَالِسٌ يَقْرَأُ فِيهِمَا بِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ فَإِنِ اسْتَيْقَظَ مِنَ اللَّيْلِ صَلَّى صَلَاةَ اللَّيْلِ وَ أَوْتَرَ وَ إِنْ لَمْ يَسْتَيْقِظْ حَتَّى يَطْلُعَ الْفَجْرُ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ فَصَارَتْ شَفْعاً وَ احْتَسَبَ بِالرَّكْعَتَيْنِ اللَّتَيْنِ صَلَّاهُمَا بَعْدَ الْعِشَاءِ وَتْراً»[7] .

حضرت در این دو رکعت صد آیه می خواندند و آن را به حساب نوافل نمی گذاشتند. محقق خویی می فرماید با ضمیمه کردن این روایات می توان بدین نتیجه رسید که دو رکعتی دیگر غیر از وتیره وجود دارد که بعد از عشاء مستحب است. در این روایت رکعتین دوم را که مطرح می کند نشسته خواندن امام را مطرح می کند، معلوم می شود دو رکعت اول که می خوانده است در حال قیام بوده است زیرا اصل بر قائما خواندن نماز است و جلوس، مئونه زائده می خواهد. خلاصه ایشان نتیجه گرفته است که آن دو رکعت که در روایت سلیمان بن خالد آمده بود همین دو رکعت اضافه است که امام صادق علیه السلام قبل از وتیره می خواندند. بنابراین آن دو رکعتی که خواندن به صورت قائم، در آن مستحب است، نماز وتیره نیست بلکه نمازی دیگر است. بنابراین قائما خواندن نماز وتیره مشروع نیست. خصوصا اینکه ظاهر روایات وتیره که عن جلوس را مطرح کرده اند تعین جلوس را می رسانند.

سپس ایشان می فرماید که اگر کسانی که افضلیت قائما خواندن را معتقدند این روایت حجال را می دیدند اینگونه نمی گفتند:

«فما عن المحقق الهمداني عند تعرضه لهذه الصحيحة من أنه لم يعرف وجه هذه الأربع ركعات و لعلها صلاة جعفر (عليه السلام) في غير محله، لما عرفت من دلالة الصحيحة المتقدمة على استحباب ركعتين أُخريين بعد العشاء غير الوتيرة يكون المجموع أربع ركعات، و هما اللتان يكون القيام فيهما أفضل دون الوتيرة.و ظنّي أن من أفتى بأفضلية القيام فيها لم يعثر على هذه الصحيحة التي هي كالصريحة في أن مورد الأفضلية صلاة أُخرى غير الوتيرة فلاحظ»[8] .

1.1.2.1مناقشه در قرینه خارجیه محقق خویی

در ذهن ما این است که این قرینه خارجیه محقق خویی نیز ناتمام است؛ به نظر ما بعد العشاء دو رکعت یعنی همین نمازی که وتیره است. وتیره به صورت کلی از پنجاه رکعت حساب نمی شود. ادعای ما این است که حضرت با اینکه چهار رکعت می خواندند و سند معتبر نیز دارد، ولی دو رکعت اول وتیره است و دو رکعت دوم وتیره نبوده است. به نظر ما ایشان ذیل روایت حجال را درست ملاحظه نکرده اند. صاحب وسائل هم این روایت را در بابی آورده است که شخص دو رکعت نماز می خواند ممکن است نماز شب او فوت شود آن دو رکعت را نماز شب حساب می کند.

« بَابُ جَوَازِ تَقْدِيمِ صَلَاةِ اللَّيْلِ وَ الْوَتْرِ عَلَى الِانْتِصَافِ بَعْدَ صَلَاةِ الْعِشَاءِ لِعُذْرٍ كَمُسَافِرٍ أَوْ شَابٍّ تَمْنَعُهُ رُطُوبَةُ رَأْسِهِ أَوْ خَائِفِ الْجَنَابَةِ أَوِ الْبَرْدِ أَوِ النَّوْمِ أَوْ مَرِيضٍ أَوْ نَحْوِ ذَلِك‌»

ایشان این روایت را در این باب آورده است. شاهدش نیز این است که در این روایت بعد از اینکه فرمود که بعد العتمه امام دو رکعت می خواند، فرمود بعد از آن نیز دو رکعت می خواند و سپس این مسئله را بر این مطلب متفرع کرده است که اگر خواب ماند، این دو رکعتی که خوانده است وتر حساب شود.

«..وَ رَكْعَتَيْنِ وَ هُوَ جَالِسٌ يَقْرَأُ فِيهِمَا بِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ فَإِنِ اسْتَيْقَظَ مِنَ اللَّيْلِ صَلَّى صَلَاةَ اللَّيْلِ وَ أَوْتَرَ وَ إِنْ لَمْ يَسْتَيْقِظْ حَتَّى يَطْلُعَ الْفَجْرُ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ فَصَارَتْ شَفْعاً وَ احْتَسَبَ بِالرَّكْعَتَيْنِ اللَّتَيْنِ صَلَّاهُمَا بَعْدَ الْعِشَاءِ وَتْراً»[9] .

در روایت مصباح نیز در باب قرائت آمده است که قل هو الله احد در رکعت اول و سوره کافرون را برای نماز شب قرار داده است. البته حدیث مصباح ضعیف السند است[10] ولی می تواند موید باشد. ادامه ی روایت این است که :

فَإِنِ اسْتَيْقَظَ مِنَ اللَّيْلِ صَلَّى صَلَاةَ اللَّيْلِ وَ أَوْتَرَ وَ إِنْ لَمْ يَسْتَيْقِظْ حَتَّى يَطْلُعَ الْفَجْرُ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ فَصَارَتْ شَفْعاً وَ احْتَسَبَ بِالرَّكْعَتَيْنِ اللَّتَيْنِ صَلَّاهُمَا بَعْدَ الْعِشَاءِ وَتْراً»[11] .

دو رکعت اخیر را که نشسته خوانده است به جای نماز وتر قرار داده است و دو رکعت اولی که به جای نماز شب نیست، نماز وتیره بوده است. بنابراین قرائن خارجیه ای که ایشان آورده است تمام نیست؛ ایشان ذیل روایت را دقت نکرده اند. دو رکعتی را که امام صادق می خواندند برای این بود که اگر بیدار شدند که هیچ؛ اگر بیدار نشدند آن را به عنوان نماز شب حساب کنند. آن دو رکعتی که اول خوانده اند نیز همان وتیره است که به صورت قیاما خوانده اند. ما دو رکعت اضافه تری نسبت به نماز وتیره و شب، تصور نمی کنیم. این دو رکعت اضافی را امام خوانده اند برای احتیاط که اگر بیدار نشدند حداقل مهم ترین نماز شب را که همان وتر است را خوانده باشند.

اینکه محقق خویی این دو رکعت را وتیره حساب کرده اند و دو رکعت اول را نیز نماز مستقلی حساب کرده اند هیچ وجهی ندارد. ما با منبهات این برداشت را می کنیم. قل هوا لله خواندن و سوره کافرون خواندن هم در نماز شب فقط آمده است.

2بررسی مشکله ی روایات کثیره جلوس و روایت قیام

بنابراین بعد از اینکه ثابت کردیم مراد از دو رکعت که در روایت سلیمان بن خالد آمده است همان نماز وتیره است، مشکلی جدید پیش می آید که این روایت را که خواندن قائما را مطرح کرده است چگونه با روایات متواتر که نشسته خواندن نماز وتیره را مطرح کرده اند جمع می شود؟

2.1وجه جمع محقق حکیم

محقق حکیم فرموده اند که آنچه جزء نماز است همین دو رکعتی است که بلاقیام است. قیام یک استحباب نفسی جداگانه ای دارد و ارتباطی با جزئیت نسبت به نماز ندارد:

«اللهم إلا أن يقال: إنهما في حال القيام أيضاً تعدان بركعة مع غض النظر عن فضل القيام، فان القيام له فضل في نفسه لا يرتبط بالركعتين، لأنه مستحب نفسي، و ليس كالقيام المشروع في غيرهما من النوافل، فإنه مستحب غيري».

در نظر ایشان، روایت خود قیام را افضل دانسته است؛ مثلا به احترام قرآن خوب است که انسان ایستاده بخواند.

به نظرما این حمل خلاف ظاهر روایات است. ظاهر آن روایت این است که خود نماز با قیام افضل است. یعنی دو رکعت با قیام خوانده شود افضل است. عرفی نیست که استحباب نفسی برای قیام به صورت جداگانه از اجزاء نماز فرض شود.

محقق حکیم راه دیگری نیز مطرح کرده است که عبارت است از اولیت و ثانویت؛ ایشان می گوید همانطور که روایات خمسین و واحد و خمسین را اینگونه جمع کردیم که اصل نماز های مطلوب نزد شارع همان خمسین است و یک رکعت اضافه، به جهت نکته ی عرضی که همان مساوی با دو برابر شدن نماز های واجب باشد آمده است، در اینجا نیز می گوییم که نماز وتیره نشسته تشریع شده است ولی ثانویا اگر کسی بایستد و زحمت بیشتری برای بندگی خدا متحمل شود، ثواب بیشتری به او داده می شود. آن دو رکعت باز هم همان یک رکعت اعتبار می شود و مثلیت(دو برابر بودن) تعداد رکعات نافله نسبت به فریضه به هم نخورده است لکن به خاطر عنوان طاری که زحمت بیشتری کشیده شده است ثواب بیشتری به او داده می شود. هیچ منافاتی هم با به هم نخوردن عدد ندارد. این ها امور اعتباری هستند، همانطور که من دو رکعت نشسته را یک رکعت حساب می کنم، می توان دو رکعت قیامی را نیز یک رکعت به حساب آورد:

« أو يراد أن ذلك.إنما هو في أصل التشريع، فلا ينافي أفضلية القيام بدلا عن الجلوس، و إن عدت بالقيام ركعتين، و تكون النوافل حينئذ خمساً و ثلاثين، فان ذلك العدد بالعرض لا بالأصل، كما أن جواز الجلوس في عامة النوافل يوجب رجوع النوافل إلى سبع عشرة ركعة بالعرض. فلاحظ»[12]

2.2مختار استاد

در ذهن ما این است با توجه به مقداری که تتبع و ملاحظه کردیم، این نکته به دست می آید که افضلیت قیام از زمان شهیدین مطرح شده است و قبل از ایشان مسئله ی افضلیت قیام مطرح نبوده است. گویا نشسته خواندن نماز وتیره مفروغ عنه قدمای از فقهاء بوده است. به ذهن می رسد که خواندن قیامی خلاف شهرت است. لذا می توان گفت که نمی توان آنگونه که محقق حکیم جمع کرده اند، جمع کرد. خصوصا اینکه در روایت امام رضا علیه السلام و روایات دیگر آمده است که حضرات معصومین نشسته نماز می خواندند. از این مطالب می توان نتیجه گرفت که ما در حجیت این دو روایت تامل داریم اینکه بیاییم از آن همه سیره و کلمات به خاطر این دو روایت که بر خلاف مشهور است دست بر داریم مشکل است. در آخر همانی را که مرحوم سید بروجردی فرموده است می گوییم احوط این است که جلوسا خوانده شود. اینکه سید فرمودند قیام افضل و جلوس احوط است، ما این احوط را ما لا یترک می دانیم.

 


[3] تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج2، ص5.« «وَ رَوَى الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: صَلَاةُ النَّافِلَةِ ثَمَانُ رَكَعَاتٍ حِينَ تَزُولُ الشَّمْسُ قَبْلَ الظُّهْرِ وَ سِتُّ رَكَعَاتٍ بَعْدَ الظُّهْرِ وَ رَكْعَتَانِ قَبْلَ الْعَصْرِ وَ أَرْبَعُ رَكَعَاتٍ بَعْدَ الْمَغْرِبِ وَ رَكْعَتَانِ بَعْدَ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ تَقْرَأُ فِيهِمَا مِائَةَ آيَةٍ قَائِماً أَوْ قَاعِداً وَ الْقِيَامُ أَفْضَلُ وَ لَا تَعُدُّهُمَا مِنَ الْخَمْسِينَ. وَ ثَمَانُ رَكَعَاتٍ مِنْ آخِرِ اللَّيْلِ تَقْرَأُ فِي صَلَاةِ اللَّيْلِ بِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ فِي الرَّكْعَتَيْنِ الْأَوَّلَتَيْنِ وَ تَقْرَأُ فِي سَائِرِهَا مَا أَحْبَبْتَ مِنَ الْقُرْآنِ ثُمَّ الْوَتْرُ ثَلَاثُ رَكَعَاتٍ تَقْرَأُ فِيهَا جَمِيعاً قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ تَفْصِلُ بَيْنَهُنَّ بِتَسْلِيمٍ ثُمَّ الرَّكْعَتَانِ اللَّتَانِ قَبْلَ الْفَجْرِ تَقْرَأُ فِي الْأُولَى مِنْهُمَا- قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ وَ فِي الثَّانِيَةِ قُلْ هُوَ اللَّهُ»

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo