< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

98/03/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: وقت فضیلت عشائین و نماز صبح /اوقات الصلوات /الصلاه

خلاصه مباحث گذشته:

استاد در جلسه ی گذشته به جمع بندی در مورد وقت فضیلت ظهرین پرداختند. در این جلسه که پایان سال تحصیلی است وقت فضیلت نماز های مغرب و عشاء و صبح را بررسی می کنند و در آخر نیز توصیه هایی برای تابستان بیان می کنند.

1بررسی وقت فضیلت مغرب و عشاء

بحث در وقت فضیلت مغرب و عشاء می باشد. مرحوم سید فرموده است که وقت فضیلت مغرب از غروب شمس تا زوال شفق می باشد:

« وقت فضيلة المغرب من المغرب إلى ذهاب الشفق أي الحمرة المغربية و وقت فضيلة العشاء من ذهاب الشفق إلى ثلث الليل فيكون لها وقتا إجزاء قبل ذهاب الشفق و بعد الثلث إلى النصف»[1]

ایشان وقت فضیلت عشاء را نیز از زوال شفق تا ثلث اللیل می دانند. نتیجه گرفته اند پس عشاء دو وقت اجزاء و یک وقت فضیلت دارد. از غروب تا زوال شفق وقت عشاء نیز می باشد، لکن وقت اجزاء آن است. از زوال شفق تا ثلث اللیل وقت فضیلت عشاء است که روایاتی نیز بدین معنا وارد شده است. از ثلث اللیل تا نصف اللیل نیز وقت اجزاء آن است که بحث آن سابقا در بیان وقت عشاء گذشت.

اگر گفتیم که وقت فضیلت ظهر از ذراع شروع می شود، آن نیز مانند عشاء دارای دو وقت اجزاء خواهد بود. اینکه وقت فضیلت مغرب از غروب تا شفق است، منصوص است و روایات زیادی نیز با بیان های تند، بر این معنا وارد شده است. در روایات تاخیرمغرب از شفق بسیار مذمت شده است؛ روایات موید کلام سید اینچنین است:

« وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا يُصَلِّي مِنَ النَّهَارِ شَيْئاً حَتَّى تَزُولَ الشَّمْسُ فَإِذَا زَالَ النَّهَارُ قَدْرَ نِصْفِ إِصْبَعٍ صَلَّى ثَمَانِيَ رَكَعَاتٍ فَإِذَا فَاءَ الْفَيْ‌ءُ ذِرَاعاً صَلَّى الظُّهْرَ ثُمَّ صَلَّى بَعْدَ الظُّهْرِ رَكْعَتَيْنِ وَ يُصَلِّي قَبْلَ وَقْتِ الْعَصْرِ رَكْعَتَيْنِ فَإِذَا فَاءَ الْفَيْ‌ءُ ذِرَاعَيْنِ صَلَّى الْعَصْرَ وَ صَلَّى الْمَغْرِبَ حِينَ تَغِيبُ الشَّمْسُ فَإِذَا غَابَ الشَّفَقُ دَخَلَ وَقْتُ الْعِشَاءِ وَ آخِرُ وَقْتِ الْمَغْرِبِ إِيَابُ الشَّفَقِ فَإِذَا آبَ الشَّفَقُ دَخَلَ وَقْتُ الْعِشَاءِ وَ آخِرُ وَقْتِ الْعِشَاءِ ثُلُثُ اللَّيْلِ وَ كَانَ لَا يُصَلِّي بَعْدَ الْعِشَاءِ حَتَّى يَنْتَصِفَ اللَّيْلُ ثُمَّ يُصَلِّي ثَلَاثَ عَشْرَةَ رَكْعَةً مِنْهَا الْوَتْرُ وَ مِنْهَا رَكْعَتَا الْفَجْرِ قَبْلَ الْغَدَاةِ فَإِذَا طَلَعَ الْفَجْرُ وَ أَضَاءَ صَلَّى الْغَدَاةَ».[2]

در گذشته بیان کردیم که مشکلی در موسی بن بکر نیست. به قول محقق خویی رحمه الله این روایت نص در بیان وقت فضیلت نماز مغرب می باشد؛ چرا که ما از روایات دیگر می دانیم که وقت مغرب تا نیمه شب وقت دارد، بنابراین آخر وقت المغرب بیان وقت فضیلت است. أما عدم تمامیت ادعای اینکه این روایت بیان وقت مختار باشد در گذشته ذیل نقد و بررسی کلمات صاحب حدائق بیان شد.

روایت دیگر:

«وَ عَنْهُ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ ذَرِيحٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: أَتَى جَبْرَئِيلُ رَسُولَ اللَّهِ ص فَأَعْلَمَهُ مَوَاقِيتَ الصَّلَاةِ فَقَالَ صَلِّ الْفَجْرَ حِينَ يَنْشَقُّ الْفَجْرُ وَ صَلِّ الْأُولَى إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ وَ صَلِّ الْعَصْرَ بُعَيْدَهَا وَ صَلِّ الْمَغْرِبَ إِذَا سَقَطَ الْقُرْصُ وَ صَلِّ الْعَتَمَةَ إِذَا غَابَ الشَّفَقُ ثُمَّ أَتَاهُ مِنَ الْغَدِ فَقَالَ أَسْفِرْ بِالْفَجْرِ فَأَسْفَرَ ثُمَّ أَخَّرَ الظُّهْرَ حِينَ كَانَ الْوَقْتُ الَّذِي صَلَّى فِيهِ الْعَصْرَ وَ صَلَّى الْعَصْرَ بُعَيْدَهَا وَ صَلَّى الْمَغْرِبَ قَبْلَ سُقُوطِ الشَّفَقِ وَ صَلَّى الْعَتَمَةَ حِينَ ذَهَبَ ثُلُثُ اللَّيْلِ ثُمَّ قَالَ مَا بَيْنَ هَذَيْنِ الْوَقْتَيْنِ وَقْتٌ الْحَدِيثَ»[3] .

روایات دیگری نیز در این باره وارد شده است. البته در باب 19 روایاتی وارد شده است که بیان می کند برای مسافر تاخیر تا ثلثل اللیل مشکلی ندارد:

«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَامِر عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ أَبَانٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَقْتُ الْمَغْرِبِ فِي السَّفَرِ إِلَى ثُلُثِ اللَّيْلِ»[4] .

لذا برخی بر کلام سید تعلیقه زده اند که برای مسافر تا ربع اللیل یا ثلث اللیل است. همین روایت مذکور به صورت ربع اللیل نیز آمده است:

«وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ سَلَمَةَ بْنِ الْخَطَّابِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْوَلِيدِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: وَقْتُ الْمَغْرِبِ فِي السَّفَرِ إِلَى رُبُعِ اللَّيْلِ»[5] .

راوی این دو روایت واحد است و روایت مردد است بین ثلث اللیل و ربع اللیل؛ یعنی به هردو صورت وارد شده است که قدر متیقن آن در وقت فضیلت الی ربع اللیل است.

1.1توسعه وقت فضیلت برای مسافر یا مطلق ذوی الأعذار؟!

بحث در این است که آیا در این روایت از باب اینکه سفر است تا ربع اللیل وقت فضیلت دارد یا اینکه از باب ذوی الأعذار بودن این چنین توسعه داده شده است؟

« وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ عَنْ أَخِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ تُدْرِكُهُ صَلَاةُ الْمَغْرِبِ فِي الطَّرِيقِ أَ يُؤَخِّرُهَا إِلَى أَنْ يَغِيبَ الشَّفَقُ قَالَ لَا بَأْسَ بِذَلِكَ فِي السَّفَرِ فَأَمَّا فِي الْحَضَرِ فَدُونَ ذَلِكَ شَيْئاً»[6] .

روایاتی در مورد ذوی الأعذار وارد شده است که اجازه ی تاخیر از زوال شفق را داده اند:

«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ وَقْتِ الْمَغْرِبِ فَقَالَ إِذَا كَانَ أَرْفَقَ بِكَ وَ أَمْكَنَ لَكَ فِي صَلَاتِكَ وَ كُنْتَ فِي حَوَائِجِكَ فَلَكَ أَنْ تُؤَخِّرَهَا إِلَى رُبُعِ اللَّيْلِ فَقَالَ: قَالَ لِي هَذَا وَ هُوَ شَاهِدٌ فِي بَلَدِهِ»[7] .

بنابراین از این روایات به دست می آید که مسافر خصوصیتی ندارد، مطلقا برای ذوی الأعذار این وقت فضیلت توسعه داده شده است. ما به این باور نرسیدیم که تاخیر برای خصوص عنوان سفر و مسافر باشد، من المحتمل که این از باب ذوی الأعذار بودن باشد که روایاتی نیز بدین مضمون وارد شده است. هذا فی وقت فضیلۀ المغرب.

1.2وقت فضیلت نماز عشاء

أما در مورد نماز عشاء در همان روایتی که ذکر کردیم بیان کرد که نماز عشاء تا ثلث اللیل فضیلت دارد. مبدأ نیز از زوال شفق است:

« وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا يُصَلِّي مِنَ النَّهَارِ شَيْئاً حَتَّى تَزُولَ الشَّمْسُ فَإِذَا زَالَ النَّهَارُ قَدْرَ نِصْفِ إِصْبَعٍ صَلَّى ثَمَانِيَ رَكَعَاتٍ فَإِذَا فَاءَ الْفَيْ‌ءُ ذِرَاعاً صَلَّى الظُّهْرَ ثُمَّ صَلَّى بَعْدَ الظُّهْرِ رَكْعَتَيْنِ وَ يُصَلِّي قَبْلَ وَقْتِ الْعَصْرِ رَكْعَتَيْنِ فَإِذَا فَاءَ الْفَيْ‌ءُ ذِرَاعَيْنِ صَلَّى الْعَصْرَ وَ صَلَّى الْمَغْرِبَ حِينَ تَغِيبُ الشَّمْسُ فَإِذَا غَابَ الشَّفَقُ دَخَلَ وَقْتُ الْعِشَاءِ وَ آخِرُ وَقْتِ الْمَغْرِبِ إِيَابُ الشَّفَقِ فَإِذَا آبَ الشَّفَقُ دَخَلَ وَقْتُ الْعِشَاءِ وَ آخِرُ وَقْتِ الْعِشَاءِ ثُلُثُ اللَّيْلِ وَ كَانَ لَا يُصَلِّي بَعْدَ الْعِشَاءِ حَتَّى يَنْتَصِفَ اللَّيْلُ ثُمَّ يُصَلِّي ثَلَاثَ عَشْرَةَ رَكْعَةً مِنْهَا الْوَتْرُ وَ مِنْهَا رَكْعَتَا الْفَجْرِ قَبْلَ الْغَدَاةِ فَإِذَا طَلَعَ الْفَجْرُ وَ أَضَاءَ صَلَّى الْغَدَاةَ».[8]

1.2.1عنوان ثانوی تعجیل و فضیلت نماز عشاء قبل از شفق

گفتنی است که وقت فضیلت عشاء را که از زوال شفق مطرح کرده اند از باب توقیت است، ولی اگر کسی زود تر از آن بخواند می تواند به عنوان ثانوی تعجیل الی الخیر فضیلت داشته باشد. روایات مطلقی که می فرماید إن أول الوقت أفضل أبدا نیز شاهدی بر این مطلب است. عجیب است که فقهاء این مطلب را در این مسئله نفرموده اند.

2وقت فضیلت نماز صبح

سپس مرحوم سید وارد بحث وقت فضیلت صبح شده است که از انشقاق فجر تا حمره ی مشرقیه ادامه دارد:

« وقت فضيلة الصبح من طلوع الفجر إلى حدوث الحمرة في المشرق‌»[9]

اینکه از انشقاق فجر شروع می شود می توان از بعضی از احادیث مذکور استفاده کرد:

«وَ عَنْهُ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ ذَرِيحٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: أَتَى جَبْرَئِيلُ رَسُولَ اللَّهِ ص فَأَعْلَمَهُ مَوَاقِيتَ الصَّلَاةِ فَقَالَ صَلِّ الْفَجْرَ حِينَ يَنْشَقُّ الْفَجْرُ وَ صَلِّ الْأُولَى إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ وَ صَلِّ الْعَصْرَ بُعَيْدَهَا وَ صَلِّ الْمَغْرِبَ إِذَا سَقَطَ الْقُرْصُ وَ صَلِّ الْعَتَمَةَ إِذَا غَابَ الشَّفَقُ ثُمَّ أَتَاهُ مِنَ الْغَدِ فَقَالَ أَسْفِرْ بِالْفَجْرِ فَأَسْفَرَ ثُمَّ أَخَّرَ الظُّهْرَ حِينَ كَانَ الْوَقْتُ الَّذِي صَلَّى فِيهِ الْعَصْرَ وَ صَلَّى الْعَصْرَ بُعَيْدَهَا وَ صَلَّى الْمَغْرِبَ قَبْلَ سُقُوطِ الشَّفَقِ وَ صَلَّى الْعَتَمَةَ حِينَ ذَهَبَ ثُلُثُ اللَّيْلِ ثُمَّ قَالَ مَا بَيْنَ هَذَيْنِ الْوَقْتَيْنِ وَقْتٌ الْحَدِيثَ»[10] .

2.1نقد کلام سید در بیان انتهای وقت فضیلت صبح

اینکه تا ذهاب حمره ی مشرقیه وقت فضیلت داشته باشد در روایتی یافت نشد؛ اللهم الا أن یقال که از این روایت بتوان استفاده کرد:

« مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ عَنْ أَخِيهِ الحُسيَنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الرَّجُلِ لَا يُصَلِّي الْغَدَاةَ حَتَّى يُسْفِرَ وَ تَظْهَرَ الْحُمْرَةُ وَ لَمْ يَرْكَعْ رَكْعَتَيِ الْفَجْرِ أَ يَرْكَعُهُمَا أَوْ يُؤَخِّرُهُمَا قَالَ يُؤَخِّرُهُمَا»

بدین بیان که واو در تظهر الحمره عطف تفسیری باشد یعنی اسفار با اظهار حمره به یک معنا باشد که اسفار خودش در برخی از روایات وارد شده است. در این صورت می توان زوال حمره مشرقیه را انتهای وقت فضیلت صبح دانست. البته محقق خویی این برداشت را از این روایت قبول نمی کند. ایشان می فرماید در آن روایت جبرائیل مذکور نیز که روز دوم اسفار آمده بود، اسفار انتشار سفیدی است. ایشان تظهر الحمره را نیز عطف خاص بر عام گرفته است. به نظر می رسد کلام محقق خویی رحمه الله صحیح است[11] . خیلی بعید است که جبرائیل گفته باشد تا زمان زوال حمره بخوان، لاأقل این است که ما نمی توانیم احراز کنیم که این عطف تفسیری باشد.

یک راه دیگری نیز بیان کرده اند برای بیان حمره ی مشرقیه و آن اینکه در آن روایاتی که أضاء آمده است بگویند که إضائه یا تجلل صبح ملازمه با حمره ی مشرقیه دارد. ما در مورد نماز صبح چهار عنوان داریم یکی اضائه است، یکی تجلل صبح است، یکی اسفار است، و دیگری تنویر است. این چهار عنوان را داریم که هرچهار تای ان منطبق بر ظهور حمره نمی شود. آنچه در روایت دعائم و فقه الرضا آمده است از حمره صحبت کرده اند لکن حمره مغربیه را گفته اند:

«وَ رُوِّينَا عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ص أَنَّهُ قَالَ: أَوَّلُ وَقْتِ الصَّلَاةِ الْفَجْرُ اعْتِرَاضُ الْفَجْرِ فِي أُفُقِ الْمَشْرِقِ وَ آخِرُ وَقْتِهَا أَنْ يَحْمَرَّ أُفُقُ الْمَغْرِبِ»

مگر اینکه کسی بگوید که حمره مشرقیه ملازمه با حمره مغربیه دارد که این نیز خیلی بعید است. بنابراین نتیجه می گیریم که وقت فضیلت نماز صبح از فجر شروع می شود تا زمانی که سفیدی پهن شده باشد و هوا روشن شده باشد که این قبل از قرمزی است. آخر وقت فضیلت صبح وقتی است که کل أفق نورانی شده باشد. تمام افق اضائه پیدا کرده باشد. لذا همانطور که محقق خویی رحمه الله فرموده اند وجهی برای قول به حمره مشرقیه نیست.

در روایت ذریح نیز اسفار را منتهی قرار داده است:

«وَ عَنْهُ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ ذَرِيحٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: أَتَى جَبْرَئِيلُ رَسُولَ اللَّهِ ص فَأَعْلَمَهُ مَوَاقِيتَ الصَّلَاةِ فَقَالَ صَلِّ الْفَجْرَ حِينَ يَنْشَقُّ الْفَجْرُ وَ صَلِّ الْأُولَى إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ وَ صَلِّ الْعَصْرَ بُعَيْدَهَا وَ صَلِّ الْمَغْرِبَ إِذَا سَقَطَ الْقُرْصُ وَ صَلِّ الْعَتَمَةَ إِذَا غَابَ الشَّفَقُ ثُمَّ أَتَاهُ مِنَ الْغَدِ فَقَالَ أَسْفِرْ بِالْفَجْرِ فَأَسْفَرَ ثُمَّ أَخَّرَ الظُّهْرَ حِينَ كَانَ الْوَقْتُ الَّذِي صَلَّى فِيهِ الْعَصْرَ وَ صَلَّى الْعَصْرَ بُعَيْدَهَا وَ صَلَّى الْمَغْرِبَ قَبْلَ سُقُوطِ الشَّفَقِ وَ صَلَّى الْعَتَمَةَ حِينَ ذَهَبَ ثُلُثُ اللَّيْلِ ثُمَّ قَالَ مَا بَيْنَ هَذَيْنِ الْوَقْتَيْنِ وَقْتٌ الْحَدِيثَ»[12] .

در روایت معاویه بن وهب نیز تنویر را مطرح کرده است:

«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: أَتَى جَبْرَئِيلُ رَسُولَ اللَّهِ ص بِمَوَاقِيتِ الصَّلَاةِ فَأَتَاهُ حِينَ زَالَتِ الشَّمْسُ فَأَمَرَهُ فَصَلَّى الظُّهْرَ ثُمَّ أَتَاهُ حِينَ زَادَ الظِّلُّ قَامَةً فَأَمَرَهُ فَصَلَّى الْعَصْر ثُمَّ أَتَاهُ حِينَ غَرَبَتِ الشَّمْسُ فَأَمَرَهُ فَصَلَّى الْمَغْرِبَ ثُمَّ أَتَاهُ حِينَ سَقَطَ الشَّفَقُ فَأَمَرَهُ فَصَلَّى الْعِشَاءَ ثُمَّ أَتَاهُ حِينَ طَلَعَ الْفَجْرُ فَأَمَرَهُ فَصَلَّى الصُّبْحَ ثُمَّ أَتَاهُ مِنَ الْغَدِ حِينَ زَادَ فِي الظِّلِّ قَامَةٌ فَأَمَرَهُ فَصَلَّى الظُّهْرَ ثُمَّ أَتَاهُ حِينَ زَادَ مِنَ الظِّلِّ قَامَتَانِ فَأَمَرَهُ فَصَلَّى الْعَصْرَ ثُمَّ أَتَاهُ حِينَ غَرَبَتِ الشَّمْسُ فَأَمَرَهُ فَصَلَّى الْمَغْرِبَ ثُمَّ أَتَاهُ حِينَ ذَهَبَ ثُلُثُ اللَّيْلِ فَأَمَرَهُ فَصَلَّى الْعِشَاءَ ثُمَّ أَتَاهُ حِينَ نَوَّرَ الصُّبْحُ فَأَمَرَهُ فَصَلَّى الصُّبْحَ ثُمَّ قَالَ مَا بَيْنَهُمَا وَقْتٌ»[13]

در باب 26 نیز تجلل آمده است:

«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: وَقْتُ الْفَجْرِ حِينَ يَنْشَقُّ الْفَجْرُ إِلَى أَنْ يَتَجَلَّلَ الصُّبْحُ السَّمَاءَ وَ لَا يَنْبَغِي تَأْخِيرُ ذَلِكَ عَمْداً لَكِنَّهُ وَقْتٌ لِمَنْ شُغِلَ أَوْ نَسِيَ أَوْ نَامَ»[14]

در حدیث دیگر هم که أضاء حسنا آمده است:

« وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ وَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ جَمِيعاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يُصَلِّي رَكْعَتَيِ الصُّبْحِ وَ هِيَ الْفَجْرُ إِذَا اعْتَرَضَ الْفَجْرُ وَ أَضَاءَ حُسْناً»[15] .

در روایتی دیگر انتهای وقت سفیدی قرار داده شده است:

«َ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ يَزِيدَ بْنِ خَلِيفَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: وَقْتُ الْفَجْرِ حِينَ يَبْدُو حَتَّى يُضِي‌ءَ»[16] .

تمام این روایات یک معنا را بیان می کنند که سفیدی گسترده شده باشد. هذا تمام الکلام فی وقت فضیلۀ الفرائض.

سپس مرحوم سید شروع در بیان مسائل فروعات اوقات رواتب می کند که مباحث طولانی است و به سال آینده موکول می شود. و آخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمین.

2.2تذکری برای تعطیلات تابستان

تذکر: از باب ﴿فذکر إن نفعت الذکری﴾ عرض می کنیم که تمام شدن کلاس به معنای تمام شدن کار علمی نیست. باید از وقت تابستان استفاده کرد و کارهای فقهی را پیگیری کرد. ما یادمان است که در تعطیلات با برخی رفقا جواهر الکلام را پیش مباحثه می کردیم. نباید از اشتغالات فقهی دور شد. باید خود را مشغول به کار های فقهی و علمی کرد و در کنار آن نیز به مباحث علمی دیگر پرداخته شود. ما به این نتیجه رسیده ایم که کسی می تواند به مقام استنباط برسد که به مدت طولانی یک روشی را ادامه بدهد. اگر همین راه تکمیل شود انشااالله به یک جایی می رسید. أما اگر خدای نکرده از درس ببرید خودتان را زود مستغنی بدانید، ضرر خواهید کرد. اگر انسان از این مطالب دور شود و خود را مستغنی بداند، کم کم کالعوام خواهد شد. اینکه کسی از یک روش به روش دیگری زود برود و خود را مستغنی کند غلط است. اگر دیدید که یک روشی با استعداد و ذهن شما می سازد و می تواند شما را قوی کند همان را ادامه دهید تا آن وقتی که به شما بگویند که دیگر نیازی به شرکت در درس نیست. به هر حال تکامل در این راه و رسیدن به مقصد دو شرط اساسی دارد: یک اینکه یک روش را محکم انسان ادامه بدهد و نگذارد که انقطاع از آن روش حاصل شود. مضرترین شی برای طلاب انقطاع است. گسستگی در مطالب انسان را ضعیف می کند. وحدت رویه بسیار مهم است. و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

انشاالله خدای متعال قلب امام زمان را از ما راضی قرار دهد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo