< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مهدی گنجی

97/02/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: صحت حمل و عدم ان /علامت حقیقت و مجاز /مقدمات علم اصول

خلاصه مباحث گذشته:

بحث مشتمل بر مباحث جلسه قبل است و ما از تکرار ان خود داری میکنیم.

 

1علامت حقیقت و مجاز

1.1علامت دوم: صحت حمل و عدم ان

بحث در علامت دوم بود در این اماره سه نظریه بیان شد

    1. مرحوم اخوند:این علامت، اماریت دارد فی الجمله

    2. مرحوم خویی وشهید صدر: انکار علامت ان مطلقا

    3. مرحوم اغا ضیا: صحت حمل اماریت ندارد ولی صحت سلب اماریت دارد.

1.1.1بررسی نظریه دوم و جواب از ان

ادعای منکرین اماریت عبارت بود[1] از اینکه مقتضای حمل اتحاد بین دو معنا است یا ذاتا و یا وجودا فقط. اما اینکه معنای این لفظ چیست ربطی به حمل ندارد.

در جواب گفته شد که حملی که ما میگوییم این است که لفظ را با همان معنای ارتکازی حمل میشود اگر این حمل درست باشد و ارتکاز ما ان را پسندید میگوییم این لفظ برای ان معنا وضع شده است پس مجرد حمل اماره نیست بلکه با ملاحضه این قید که با معنای ارتکازی در نظر گرفته میشود مورد نظر است. مرحوم خویی و شهید صدر این نکته را دارند ولی مرحوم خویی در نهایت میگوید که در باب حمل اول باید دو معنا تصور شده باشد. حمل با تبادر فرق میکند و این گونه نیست که به صرف لفظ معنا تبادر کند بلکه باید در حمل معنا ها را تصور کرده باشیم پس باید اول مفهوم مشخص باشد و ارتکاز در اینجا اثر ندارد. و در اینجا دیگر معنا برای ما مشخص است و ما معنا را میدانیم و دیگر نیازی به این اماره نیست در بحث صحت سلب نیز همین بیان جاری است و علامت دوم مطلقا اماریت ندارد.

به نظر ما این ادعا درست نیست این کلام در حمل های متعارف همین گونه است و برای تصدیق و انکار و معبر قرار دادن، این کلام جاری است اما این حملی که ما میگوییم از ان حمل هایی نیست که بخواهیم حاکی قرار بدهیم بلکه این حمل های اختباری و امتحانی است نه این که از چیزی بخواهیم خبر بدهیم و حاکی قرار بدهیم بلکه میخواهیم بفهمیم که این حمل درست است یا خیر. در حمل های اختباری نیاز به تصور و مشخص کردن محمول نیست. در بحث ما این حمل سوالی است و میخواهیم بفهمیم که این حمل درست است یا نیست اگر معنای ارتکازی این حمل را قبول کند طبع ما این معنا را قبول میکند.

خلاصه: مرحوم خویی به نکته بحث رسیده است که ما لفظ را با معنای ارتکازی حمل میکینم ولی میفرماید این مطلب متضمن علم به وضع است و دیگر حمل کاز ساز نیست زیرا یا معنا احضار شده است که علم به وضع داریم و یا احضار نکردیم که علم به وضع نمیاورد. ولی ما گفتیم که این حمل اختباری است و نیازی به متضمن بودن علم به وضع نیست.

1.1.2بررسی نظر سوم: انکار اماریت در صحت حمل

مرحوم اغا میفرماید[2] سلب اماریت دارد ولی حمل مطلقا اماریت ندارد زیرا مقتضای حمل این است که این موضوع و محمول وجودا با هم اتحاد دارند ولی از لحاظ مفهومی که این مطلب را نمیرساند فلذ میتوان جنس را بر نوع حمل کنیم در حالی که جنس برای نوع وضع نشده است و هکذا در فصل و نوع. پس حمل اتحاد ذات یا وجود است ولی اتحاد درمفهوم را نمیرساند بلکه باید در بعضی موارد مفهوم اختلاف داشته باشند.

1.1.2.1جواب از نظریه مرحوم اغا ضیا

1.1.2.1.1در حمل اولی

به نظر میاید که ایشان حاشیه مرحوم اخوند را ملاحضه نکرده است زیرا خود مرحوم اخوند قبول دارد در بعضی موارد اماریت ندراد مثلا در جایی که موضوع و محمول کلی متساوی هستند در اینجا صحت حمل موجب کشف وضع نمیشود بلکه مرحوم اخوند نکته ای در کلام دارد که طبق ان تفصیل داده است ایشان میفرماید در حمل اولی کشف وضع برای موضوع و محمول میشود زیرا در حمل اولی در مثل حد و محدود گفته میشود که مثلا انسان با یک معنای اجمالی موضوع قرار میگیرد ایا این معنایی که الان به ذهن من میاید معنای انسان است یا نه؟ مرحوم اخوند میفرماید این دو را حمل کنید اگر طبع شما قبول کرد بدانید که معنای حیوان ناطق همان معنایی است که اجمال ان انسان است و مرحوم اخوند قبول دارد که اختلاف در اجمال و تفصیل دارد و از حمل اولی به معنا به نحو مفصل نمیرسیم بلکه به نحو مجمل به ان میرسیم. پس با این عملیات پی میبریم که معنای حقیقی موضوع، اجمالش محمول است زیرا اگر غیر از این بود این حمل صحیح نبود نه اینکه تفصیلا معنای ان همین است.

1.1.2.1.2اما درحمل شایع

مرحوم اخوند در این جا در خصوص فرد و کلی میگوید مثلا اگر توانستی بگویید که فلان فرد خنزیر است کشف میشود که معنای حقیقی خنزیر شامل این فرد نیز میشود و توسعه دارد و این فرد را نیز شامل میشود و اگر این گونه نبود ان حمل درست نبود فلذا در انسان ضاحک است چون فردیت در کار نیست دیگر کشف نمیشود که توسعه در معنا وجود دارد و مرحوم اخوند در این موارد نیز ادعای مرحوم اغا ضیا را قبول دارد.

1.1.2.1.2.1کشف وضع در صورت حمل کلی بر فرد

با این اوصاف ما ادعای مرحوم اخوند را قبول نداریم زیرا اگر حمل صحیح بود ما به موضوع له میرسیم مثلا اگر توانستیم فلان معنا را حمل بر خنزیر شود کشف میکنیم که معنای خنزیر شامل این فرد میشود و کشف مشود که خنزیر وضع شده است برای کلی که از جمله ان همین معنا است اگر انسان برای معنایی وضع نشده بود حمل ان بر زید بما هو فرد برای انسان درست نبود پس از صحت حمل کشف وضع میشود بنا بر این در جایی که از باب کلی و فرد باشد کشف وضع میشود.مرحوم اخوند میگوید وقتی فهمیدی که معنا شامل ان فرد میشود پس کشف میشود که این فردیت دارد ما میگوییم کشف میشود که فلان معنا دارای معنای عامی است که شامل این فرد نیز میشود.

1.1.2.1.2.2عدم انحصار کشف موضوع له بنابر ملاک مرحوم اخوند

اینکه مرحوم اخوند کشف وضع را منحصر در کلی و فرد کرده است درست نیست زیرا ایشان کشف وضع را فی الجمله میداند و اگر این ملاک شد در موارد دیگر نیز کشف وضع فی الجمله میشود. مثلا وقتی گفته میشود انسان کاتب است کشف میشود که کاتب یک معنای دارد که میتواند اتحاد وجودی با انسان داشته باشد بر خلاف حجر که اصلا از اطوار وجود انسان نمیتواند باشد بالاخره از هر صحت حملی یک مقداری از موضوع له را میتوان فهمید.

 


[1] مصباح الاصول، السید أبوالقاسم الخوئی، ج1، ص111و116..فتحصّل أنّ مفاد الحمل الشائع هو اتّحاد الموضوع و المحمول في الوجود بنحو من أنحاء الاتّحاد، و لا يدلّ على كون اللفظ حقيقة أو مجازا بوجه من الوجوه كما ذكرناه في الحمل الاوّلي
[2] نهایة الافکار، آقا ضیاء الدین العراقی، ج1، ص67..نعم هنا إشكال آخر و حاصله هو منع كون مجرّد صحة الحمل من علائم الحقيقة كما في استعمال اللفظ الموضوع للكلّ في الجزء و الملزوم في اللازم فانه نرى صحّة الحمل في تلك الموارد كقولك الإنسان ناطق و الإنسان ضاحك و كاتب و هكذا مع انه لا شبهة في كونه مجازا حيث لا يصح استعمال اللفظ الموضوع لأحد المفهومين في المفهوم الآخر على‌الحقيقة. بل و من ذلك ظهر الحال في موارد الحال الذاتي كقولك الإنسان حيوان ناطق حيث انّهما مع كونهما متحدين ذاتا و وجودا خارجا، لا يصح استعمال أحدهما في الآخر نظرا إلى ما بين المفهومين من التغاير و كونه في أحدهما بسيطا و في الآخر مركّبا

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo