< فهرست دروس

درس تفسیر مرحوم استاد حسین گرایلی(ره)

89/10/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر سوره آل عمران آیه 159

 

موضوع بحث آیه 159سوره مبارکه آل عمران بود رسیدیم به ﴿وَاستَغفِر لَهم﴾ یکی از منافقن گفت چطور می شود شما در آن عالم برای ما استغفار می کنید در حالیکه پوسیده شدید زمین را خدا پناهگاه قرار داد، می پوساند.بعد وارد شدیم که اصلاً پیغمبر علمش لدنی است این بدن جزو ابزار کارشان تنها باشد نیست بلکه صاحبان علم لدنی این جهان وآن جهان زیر نگین دیدشان هستند آنها ناظر کارهای ما هستند روایتی را که الان می خواهم برلیتان بخوانم در آن راستا برای اثبات این مدعا این عبارت است در جلد 40بحار دقیق یادم نیست در عراق یک کودتایی پیش آمد اتفاقاً هم رئیس جمهور شیعه بود وهم کودتاچی کودتا بدون خونریزی بود اینجوری بوده طرح لو رفت وزمان حکومت عضدُالدّوله دیلمی بودعراق هم تحت پوشش این حکومت آنچه مرحوم محدث قمی نقل کردند کودتاچی هم آقای عمران بن شاهین بود. کودتا که لو رفت مرزها را بستند برای دستگیری آقای عمران بن شاهین خوب خطرناک است آقای عمران بن شاهین چون شیعه است رفت در حرم امیرالمؤمنین گفت یا اباالحسن دست ما به دامانت حلال مشکلاتی غرض ماهم این بود که بصورت آرام حکومت را منتقل کنیم به خودمان که کار کنیم حالا مرزها برای دستگیری ایشان بسته است. شب خوابید در خواب امیرالمؤمنین را دید خوب اگر حضرت علی نداند یک کسی آمده در حرم ایشان یک حرفی زده،یا کل قضایا اگر زیر نظرشان نباشد از کجا اینجور،حضرت علی به آقای عمران بن شاهین فرمودند نگران نباش فردا صبح عضدالدّوله دیلمی می آید حرم مرا قرق می کند ومتوسل می شود که به شما دسترسی پیدا کند برای دستگیری حضرت یک مکانی را به آقای عمران بن شاهین نشان دادند گفت شما اینجا بایست مأمورین وخدام که می آیند حرم را قرق کنند شما را نمی بینند حضرت فرمودند وقتی عضدالدوله گرم تضرع است ودارد ناله می کند و خواسته اش را می گوید شما بیا بالای سرش او را به نامی صدا بزن که وقتی او به دنیا آمد دایه بالای سرش این نام را گذاشت غیر او ومادرش ودایه کسی او را به این نام نمی شناسداو این است «یا نوفَنّا خسرو» وقتی ایشان راجع به این نام پرسید که به تو گفته؟ خواسته خود را می گوید خواسته من ای است که آمده ام به این کودتا چی دست پیدا کنم شما به ایشان بگویید که اگر کسی آقای عمران بن شاهین را بیاورد بدهد به دست شما،شما چکار می کنید چه جایزه می دهید گفت هر چه بخواهد می دهم گفت اگر آن آقایی که او را آورد گفت ببخشش عفو کن گفت چه بگویم گفت بنده عمران بن شاهین ام گفت علت اینکه من اینجا بودم حضرت علی به من امر فرمودند حضرت خبر دادند که حضرت عالی امروز می آیی متوسل می شوی به حضرت علی برای دست پیدا کردن به من، ببینید دو خواسته متضاد مَثَل یک مَثلی می زنند مَثل گاهی مثل بدنه درخت است مواد غذایی را ریشه درخت از زمین می گیرد ولی پوسته وبدنه به شاخ وبرگ ومیوه منتقل می کند مَثل اگر خوب منتقل شود یک پلی است برای انتقال حقایق به مغز واندیشه این مَثل زیباست یک بنده خدایی دو تا داماد داشت یکی کوزه گر یکی کشاورز به خانه دختر کوزه گر رفت دختر گفت بابا ریش ات را در راه اسلام سفید کردی ما وضعمان خیلی بد است قرض کردیم کارگر گرفتیم چقدر کوزه چقدر آجر اگر باران بیاید همه به باد رفته است به خانه دختر دیگر رفت دختر گفت پدر دعا دعا کن ما چقدر زمین اجاره کردیم چقدر کارگر گرفتیم اگر باران نیاید همه هیچ می شودپدر ماند چکار کند گفت خدایا هر چه خودت صلاح می دانی این دو خواسته عمران بن شاهین و عضدالدوله دیلمی مثل این باران خواستن آن دو خواهرند آدم فکر می کند که چکارمی تواند کند ایشان به دستور حضرت امیر خودش را معرفی کرد آقای عضدالدوله دیلمی گفت آقا انگیزه ات چه بود گفت من کارایی نداشتم کاری می خواستم همانجا وزیرش را عزل کرد حکم نخست وزیری آقای عمران بن شاهین را امضا می کند بعد می گوید برو دولتت را تشکیل بده اصلاً بهتر از این حل مشکل تصویر می شود هر دو حاجتشان را گرفتند به بهترین وجه البته این روایت هنوز ادامه دارد ولی آنچه که منظور ماست از خواندن این روایت اینکه اعمال ما زیر نظر پیغمبر وائمه است آنها می دانند در روایت دارد که اگر همه مردم روی زمین که بماند همه کرات یک جا از آنان حاجت بخواهند با هر کس رابطه ای برقرار می کند لازم نیست که بنشیند اینجا فکر کند برنامه ریزی کند که چکار کند که مشکل حل شود دنباله را عرض می کنم برای اثبات این مدعا این روایت هم شاهدی است برای اینکه ائمه در آن عالم هم ناظرند «حیاتی خیرٌ لکم ومماتی خیرٌ لکم» هم باز مثبت همین مدعا است اگر به باور رسیدی که پیغمبر وائمه اینجور دید گسترده خدا به آنان عنایت کرده راجع به امام زمان می خوانی السلامُ علیکَ یا حُجةَ اللهَ فی اأرضِهِ السلامُ علیکَ یا عینَ الله فی خلقِهِ خدا جسم نیست کار چشم را امام زمان برای خدا انجام می دهد یکی از حواسی که بتوانیم برای دیدن وگرفتن چیزهای دیگر استفاده کنیم چشم است قوه باصره است خدا که به یک جا ویک نفر وصد نفر نیست این سربست قضیه تا اینجا حالا اگر ناظرند چه کارهایی مایه اذیت آنهاست وچه کارهایی مایه خوشحالی آنهاست آدرس این روایت عمران بن شاهین ودنباله را عرض می کنم تا روایت بعدی را بخوانم دنباله روایت را عرض کنم عمران بن شاهین بعد از اینکه به نخست وزیری رسید ایشان یک شبی با پای برهنه ،خادم سرکشیک نجف اشرف خواب می بیند حضرت امیر را آن قدیم ها در ودروازه داشت شب فرمود برو در شهر نجف را باز کن دوست ما عمران بن شاهین پشت در است بیدار شد وآمد تا عمران بن شاهین به پشت در رسیدند او از دور صدایش زد گفت یا عمران بن شاهین گفت اشتباه می کنی گفت نه مولایم امیرالمؤمنین فرمودند که خارج از وقت بیایم در را باز کنم حضرت فرمود دوست ما عمران بن شاهین خیلی خوشحال شد که حضرت مرا دوست خطاب کردند آدرس روایت جلد 42 بحار صفحه 319 جلد 40 که قبلاً گفتم اشتباه است حالا چه جایزه ای به او دادند اینها همه نشان می دهد که به حوادث ووقایعی که در عالم اتفاق می افتد اشراف دارند آگاهند،خودشان می فرمایند مال خدا هر چه خدا داده ذاتی است مال ما خدادادی است با داشتن اشراف می خواهیم روایاتی را بخوانیم که چه چیزهایی مایه اذیتشان می شود وآیا ما هم جزو اذیت کننده ها هستیم یا نه؟ ولی قبل از آن اجازه دهید در همین راستا دو روایت بخوانم جلد 46 بحار صفحه 243و 244 آقای ابوبصیر می گوید من خدمت امام باقر(ع) بودم وارد مسجد شدیم امام ایستادند فرمودند مردم می آیند می روند حضرت فرمود مرا می بینند از هر که پرسید یک جوابی داد هارون مکفوف آمد نابینا بود رفت جلو گفت رَأیتَ اَبا جعفر این آقا که سوال کرد که امام باقر را دیدی باید بگوید تو کوری که من کورم تا گفت هَل رَأیتَ اَبا جعفر گفت این امام نیست که پهلوی شما ایستاده اصلاًاین معنایش چیست؟ ما معتقدیم که ائمه احاطه علمی به همه کارها دارند کسی که واقعاً مطالعه می کند درس می خواند آیا امام زمان را ناظر در زندگی اش می بیند در دنباله این روایت دارد که خدمت حضرت بودم خود این آقا نقل می کند می گوید من که می آمدم آقای راشد خدمت شما امام باقر سلام کردند وسالم بودند روایت دارد که امام فرمود خدا رحمتش کند سوال کردند آقای راشد فوت کردند امام فرمودند بله کی فوت کردند بعد از خروج شما او اهل آفریقاست مریضی داشتند آن که محل شهادت است این است که آقا این آقای راشد کیست؟فرمود او از دوستان ماست از محبین ماست امام این جمله را فرمودند : فکر می کنید که ما چشمی که کرات زیر نظر ما باشد نداریم گوشی که سخنانتان را بشنویم نداریم بد فکر کردید به خدا سوگند امام معصوم قسم جلاله می خورد

هیچ گاه اعمال شما از نظر ما مخفی نیست بعد حضرت یک جمله ای فرمودند «فَحَضُرونا جمیعاً» همه ما را ناظر بدانید اینجوری روایت دیگری هم داریم اما اینها که ناظر کارهای ما هستند چه چیزها مایه اذیت آنهاست ببینیم ما هم جزو اذیت کنندگان پیغمبر وائمه هستیم یا نه؟این روایتی که می خواهم بخوانم در جلد 68 بحار صفحه 159 باید باشد یک کسی آمد خدمت جوادالائمه خیلی خوشحال بود امام جواد به این آقا فرمودند چه شده من شما را خوشحال می بینم ایشان هم جواب داد علت خوشحالی من این است من از وجود مقدس پدرت حضرت رضا(ع) شنیدم فرمودند شایسته ترین روز برای خوشحالی عبد آن روزی است که خداوند روزیش کند انفاق در راه خدا اینها برای آدم باقی می ماند حضرت گوش می کنند گفت امروز 10 نفر از جاهای مختلف به من مراجعه کردند اینها زن وبچه دار بودند همه اینها را من کارشان را راه انداختم 10 نفر بخصوص آنهایی که نیازمند هم باشند اینهایی که نیازشان بیشتر تولیدات انسانی آنها نیز بیشتر است چون دلخوشی دیگری ندارند امام جواد طبق این روایت فرمودند قسم به جان خودم جا دارد تو خوشحال باشی ولی به شرط اینکه حبطش نکرده باشی این آقا به امام جواد عرض کرد من این همه را حبط کنم من از شیعیان خالص شما هستم امام جواد فرمود فَقد اَبطَلتَ باطل کردی همه این خوبیها را امام فرمود ﴿یا أیّها الذینَ آمَنوا لا تُبطِلوا صَدَقاتِکُم بِالمَنّ وَالأذی﴾ ای کسانی که ایمان آورده اید باطل نکنید صدقاتتان را با منت واذیت این بنده خدا به امام جواد عرض کرد بنده نسبت به کسانی که خوبی کردم نه منت کردم نه اذیت ﴿إنَّ ما قالَ اللهُ عزَّوجلَ یا أیُّها الذینَ آمنوا لا تُبطِلوا صَدَقاتِکُم بِالمَنّ وَالأذی وَلَم یَقُل بالمَنَّ علی مَن تَتَصَدَِقونَ علیه وَبالأذی علی من تَتَصَدَِقونَ علیه وَهوَ کلُِ علیه﴾ امام فرمودند در قرآن فرمود این مومنین کارهای خیرتان رابا منت واذیت باطل نکنید نفرمود به آنکه خوبی کردی او را اذیت نکن نفرمود به او که احسان کردی او را اذیت نکن هر اذیتی از شما صادرشود کارهای خوب را خراب می کند. در جامعه آدم بسیار خوش اخلاق، متینی هستی نسبت به زن و بچه بداخلاق هستی اذیت نکنی پدر م مادرت را . در اینجا که اذیت شده امام یک سؤالی کردند محل شاهد اینجاست تا برسیم فَاعفُ عَنهُم وَاستَغفر لَهُم امام فرمودند: آیا آن کسی که یک بنده خدا را کنی مهمتر است یا ما را اذیت کنی یا فرشته ها را اذیت کنی گفتند: شما را اذیت کردن گفت: همین الان شما مرا اذیت کردی گفت: من چه کار کردم؟ فرمود این ادعای بیجای شما، اگر یک ادعای اضافی مایه اذیت ائمه است اگر اینجوراست پیغمبر و ائمه در مقابل گناه امت و آنها هم نظارت داشته باشند برای ما شاید زندگی مقدور نباشد. شما اگر ببینید پسر شما یک کار ناشایست انجام داده چقدر اذیت می شوید پس پیغمبر فَاعفُ عَنهُم اش احتمال دارد آنقدر گسترده باشد که همه ما را هم بگیرد ﴿فَبِما رَحمةٍ مِنَ اللهِ لِنت َلَهُم وَ لَوکُنتَ فَظّاً غَلیظَ القَلبِ لَانفَضّوُا مِن حَولِکَ﴾

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo