< فهرست دروس

درس تفسیر مرحوم استاد حسین گرایلی(ره)

90/03/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر سوره آل عمران آیه 159

 

﴿فبما رحمة من الله لنت لهم ولو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنه واستغفر لهم وشاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین﴾[1]

بحث و تذکراتمون راجع به این ایه ی مبارکه ی159سوره ی ال عمران بود به این اخرین محور رسیدیم که فرمودند مشورت بکن ﴿وشاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین﴾خدا متوکلین را دوست دارد حالا معنای توکل چی هست ما می خواهیم ببینیم جزء متوکلین هستیم و یا نیستیم بعد ایا توکل را تعریف کردند در ایات دیگر خواندیم که سوره ی ابراهیم ایه ی 11و 12 انجا هم فعلی الله فلیتوکلین المومنین داشتیم حالا الان حرفمون این است که توکل چی هست ؟چند تا روایت را تا حالا خواندیم یک معنایی برای توکل البته مرحوم مقدس قمی در سفینه بزرگان هم توکل را معنا کردند مثل مرحوم شیخ طوسی اینها نقل کردند جلد سوم انوار نعمانیه صفحه ی 217انجا توکل را این جوری معنا می کند می فرماید فاما توکل فهو تفویض العبد نوری الی مولا مرحوم سید جزائلی سید نعمت الله می فرمود توکل یعنی واگذار کردن عبد کاراش را به خدا ولی با یک شرط (بعد ان فعل ما اوجب علیه من الاسباب) توکل با اسباب و مسببات و اینها منافات ندارد بعد از اینکه انچه را که اسباب ان مدعاش هست انها را انجام بده وذلک کقول الصادق (ع) بعد استدلال می کنند( توکل تفویض الامرالی الله) است ولی مقدماتش را باید انجام داده باشی به فرمایش امام صادق استناد می کنند میگه( اتوکل ان تعقل بینک ثم تقول توکلت علی الله فی حفظه) فرمودند توکل این است شترت را ایقال کن ایقال ان زنجیرهایی که به دست و پای اسب و شتر می بندند بعد بگو با توکل به خدا حضرت صادق (ع)توی این روایت می فرماید خیلی از ادمها هستند که شتر را ایقال هم کردند ولی شتر را با ایقال سبقت بردند گرگ خورده شاید یک زمینه ی مناسبتر هم برای گرگ و زحمتش کمتر باشد چون ایقال زده است وذلک یعنی لا یکون اعتمادک فی حفظه علی الایقال از اینکه زنجیر کردی پای شتر را اعتمادی به ایقال نباشد مع ذلک باید برای حفظش از خدا بخواهی تا اینجا وظیفه ات این بود اسباب را رعایت کردی ولی اعتمادت به خدا باشد (فکم من جمل قد سرق بایقال) خیلی از شترها هست که با ایقالش دزدیدند و بردند( ولا تترک الایقال اعتمادا علی التوکل )ایقال را بستن شتر را ترک نکن به اعتماد توکل به خدا کردن نه حضرت فرمودند( فان الایقال جزءمن مفهوم توکل و من اکمل شروط )از اینکه ایقال کنی شترهایت را جزء مفهوم توکل است شما در مقدماتش نباید کوتاهی کنید بقیه را به خدا واگذار کن اینگونه روایات زیاد داریم سرنخش را برای شما عرض کردیم فرمایشات اهل البیت وانچه که از ناحیه ی ذات مقدس حق مثل جبرئیل اورده اینها یک برکاتی دارد کلامکم نور حالا ما تا اینجا توی جلد 77بحار صفحه ی 20 روایتی را که اشاره کرده بودم خواندیم در این روایت بعضی از این واژه ها را تفسیر کردند خود جبرئیل اینها را توضیح داد خوب اصل روایت چی بود جناب جبرئیل به محضر مقدس پیامبر اکرم نازل شد بعد هم به پیغمبر عرض کرد که خداوند (قال یا رسول الله ان الله تبارک و تعالی ارسلنی الیک بهدیة) خداوند مرا با یک هدیه ای به محضر مقدس شما فرستاد لم یعطها احدا قبلک این هدیه را به احدی قبل ازپیغمبر اخرالزمان نداد البته اینها همه با همش است پیغنبر سوال کرد که قلت وما هی قال الصبر و احسن منه صبر و بهتر از صبر چندتا روایت راجع به صبر گفتیم (الصبر من الایمان والایمان فی الجنه )(الصبر من الایمان کاالراس من الجسد اذا ذهب الراس ذهب الجسد فکذلک اذا ذهب الصبر ذهب الایمان) صبر هم اقسام ثلاثه داشت که نیاز به تکرار ندارد ولی یک روایتی امروز در بحث صبر اصول کافی دیدم ان روایت هم روایت زیبایی است که امام صادق می فرماید مومنین دم در بهشت می رن در می زنند نگهبان بهشت می گه کی هستید شما اینها هم ادعا می کنند که ما صابرین هستیم بعد سوال می کند علی ما صبرتم به چه چیزها صبر کردید انها می گن صبر در طاعت خدا و صبر در مقابل معصیت خدا متن روایت حدیثی تو باب الصبر بعد هم دستور می رسد که اینها را وارد بهشت کنید اینها راست می گن(ا لصبر الصبرا صبر البلا حسن جمیل و افضل الصبر الولع علی المحارم )ادم بتواند خودش را در مقابل گناه کنترل کند این از ان صبرهایی است که خیلی پاداشش بالاست خوب حالا نتیجه شد گفتند ما این هدیه را که اوردیم الصبر احسن منه ان چیست سوال کرد( احسن من الصبر چیه قال الرضا و احسن منه )راضی بودن حضرت علی (ع) می فرماید (لانسبن الاسلام نسبتا لم ینسبها احد قبلی الاسلام هو تسلیم واتسلیم هو الیقین والیقین هو التصدیق والتصدیق هو الاقرار والاقرار هو الادا والاداء هو العمل )تو کلمات قصار حضرت امیر (ع) است خلاصه ان کسی که راضی به رضای خداست راضی به قضای خداست هیچ گاه نسبت به خدا چند و چوند ندارد می گه هر چه خدا می کند مصلحت من اقتضا می کند تو روایت دارد بعضی از مومنین مصلحتشان اقتضا می کند با فقر دست و پنجه نرم کنند بعضی ها هستند که مصلحتشان اقتضا می کند با کسالتها دست و پنجه نرم کنند خدا می فرماید که شما به من نمی خواهد یاد بدید که چه مصلحت شماست ما انچه درباره ی شما مقدر می کنیم صلاح شما در ان است بعد توی این روایت هم حضرت امیر فرمودند لانسبن الاسلام نسبتا تعریف می کند مصداق را یک جوری که لم ینسبها احد قبلی احدی قبل از من اسلام را اینجور تعریف نکرده باشد الاسلام هو التسلیم تو روایات گاهی از این معنا تعبیر می شه المومن کالمیت بین یدی الغسال مومن در مقابل مقدرات خدا در مقابل مقررات خدا مثل میت تو دست مرده شور هیچ جا یک مرده شوری ببیند میت بهش میگه اقا یواشتر مثلا اب می ریزی خیلی سرد است کمی ولرمش کن گرم است مرده شور ببیند میت حرف بزند می گه بلند شو اینجا غسال خانه است مرده می شوییم کیسه کش حمام نیست که ما بخوایم اب گرم یا سرد است نه در مقابل مقدرات خدا و مقررات خدا هیچ دم نمیزند تسلیم محض خداست البته به وظیفه اش هم عمل می کند التسلیم هو الیقین دیگر ادامه دارد والیقین هو اتصدیق باور درونی واتصدیق هو الاقرار والاقرار هو الاداء والاداء هو العمل که انشاءالله توی کلمه ی یقین اینها را توضیح خواهیم داد خدا رحمت کند مرحوم ایت الله دستغیب را ایشان می گفت زمان حاج ملا هادی سبزواری یک کسی تو سبزوار پیدا شده بود رفت و تو قبرستان یک گوشه ای را تا سینه کند یک قبر کذایی را بعد هم دقیق یک ساعت معین می امد می رفت تو قبر فکر می کرد گاهی اینها سر به سرش هم می گذاشتند به مرحوم حاج ملا هادی سبزواری می گفتند این ادم این کار را می کند ایشان گفت بریم ببینیم کیه چیه امد فاتحه خواندند و امد نزدیک ان اقا و دیدند دقیق بدون تقدیم و تاخیر ایستاد دارد فکر می کند گفتند سلام علیکم یک نگاهی کرد و گفت علیکم السلام و رحمةالله و برکاته دید خیلی جواب سلام میزان است فاذا حییت بتحیت فحی باحسن بعد گفت این جواب سلامت به دیوانه ها نمی خورد این کارهات هم به عقلا نمی خورد این چه کاری است شما وقتت را روزی یک ساعت بیای اینجا بایستی و نگاه کنی و گفت تو چه کاره ای ایشان بدون هیچ درنگ گفت اقای حاج ملا هادی سبزواری من یکی از جهال این عالمم یکی از نادانهای این عالمم ولی دو چیز باورم امد به دو چیز یقین پیدا کردم گفت یکی خدا باورم امد این که تمام وجود من از چشم و گوش و زبان من عقل و فکر و اندیشه همه مال اوست این باورم امد دوم قیامت باورم امد حضرت علی که یک ضربتش ضربت علی یوم الخندق افضل من عبادت الثقلین می فرمود اه من قلةزاد و طول السفر راه خیلی دور است ما خرجیمون کم است وقتی علی (ع) بفرماید با اینکه یک شمشیرش این است در تمام عمر بیداری هاش و خدماتهاش و رشادتهاش و ...گفت که من این دو چیز باورم امد اینکه برزخ این عمر را چه کار کردم و کجا مصرف کردم اینها باورم امد یک جمله به حاج ملا هادی گفت که حاج ملا هادی شما که از اندیشمندان اسلامی هستید سوزت راجع به قیامت کم نیست گفتند دیگه کسی این اقای حاج ملا هادی را خندان ندید تا سال دیگه از دنیا رفت گفت من یکی از جهال این عالمم ولی دو چیز باورم امد یکی خدا و یکی قیامت قیامتی است که حضرت علی بنالد اه من قلةزاد و طول السفر .خلاصه سوال کرد الرضا و احسن منه قلت و ما هو الزهد و ما احسن منه و قلت و ما هو باز احسن از زهد چیه فرمودن والاخلاص واحسن منه قلت وما هو قال الیقین و احسن منه خوب همه ی اینها را که رو هم بریزی ریشه ی همه ی اینها توکل است و قال جبرئیل و(ان مدرجة ذلک التوکل علی الله عز وجل فقلت فما اتوکل علی الله) توکل به خدا معناش چیه فرمودند همین قدر بدونی که مخلوق (لایضر ولا ینفع العلم بان المخلوق لا یضر ولا ینفع ولا یعطی ولا یمنع واستعمال الیاس من الخلق فاذا خذل عبد ذلک لم یعمل لاحد سوی الله ولم یرج ولم یخف سوی الله ولم یطمع فی احد سوی الله فهذا هو التوکل )معنای توکل بهترین جاش یکی همین جاست که خود جبرئیل معنا کرد توکل را پیغمبر فرمودند من به جبرئیل گفتم تفسیر صبر چیه هفته ی گذشته خواندیم که تفسیر قناعت چیه و(ما تفسیرالقناعه القناعة مال لا ینفد) قناعت مالی است فنا ناپذیر تمام ناشدنی این معناش چیه (قال یقنع بما یسیع من الدنبا یقین بالقلیل ویشکر الیسیر )این هم راجع به قناعت بود پس هدیه ای که اورده بود اول صبر و احسن منه احسن منهش فرمود چیه الرضا واحسن منه رضا را هم معنا کرد فرمود رضا یعنی چی (وما تفسیر الرضا قال الراضی لا یسخطه علی سیده ) کسی که راضی به رضای خداست هیچ موقع بر خدا خشم نمی گیرد زندگی دنیای ما مثل اخرت یزید می ماند این حرفها چیه (اساب الدنیا مالا) مال دنیا بهش برسد یا نرسد یک روایتی از امام سجاد خواندیم به امام سجاد امدند گزارش کردند که همه چی گران شده حضرت با کمال خونسردی فرمودند ما با خدا شکمی معامله کردیم خدا قول داده شکم ما را سیر کند و خدا هیچ موقع نه غفلت می کند ونه خلف وعده می کند (خاطره تعریف کرد )بدانید که کار دست خداست دل دست خداست او مسبب الاسباب است درست است اسبا ب ظاهری را جور کن ولی ولی مع ذلک بعد هم خود ماها خدا لطف کرده از یک روستایی امدیم امام رضا (ع) پناهمان داده خلاصه سوال کردند معنای توکل اینه که بدانید کار دست خداست معنای رضا هم اینه که حالا پولدار باشی یا نباشی (لا یسخط علی سیدی )نمیگه خدایا اگر او بنده ی توست خودش ماشین دارد بچه هاش ماشین دارند ما دوچرخه نداریم این عادلانه نیست و از این حرفها (اساب الدنیا املا لایرا لنفسه بالیسید من العمل )ان کسی که اهل توکل است خوشحال نیست که حالا یک روز روزه گرفته دو تا نماز شب خوانده نه میگه من در مقابل این نعمت هایی که خدا عنایت کرده (وان تعد نعمت الله لا تحصوها )من چه کار کرده ام حضرت علی با ان عظمت سر رو سجده می گذارد می فرماید (الهی قلبی مهجور ونفسی معیوب وعقلی مغلوب و هوایی غالب و طاعتی قلیل )حضرت علی اگر طاعتش قلیل است من چی این هم راجع به رضا پس راضی به قضای خدا هیچ گاه از خدا ناراضی نیست البته گفتن این حرفها اسان است ولی یک بنده خدایی این شعر را زیاد می خواند یکی درد و یکی درمان پسندد یکی وصل و یکی هجران پسندد من از درمان ودرد و وصل و هجران پسندم انچه را جانان پسندد اگر برسد ادم به انجایی که (انی عبدی هذا یصبر علی بلایی و یشکر نعمایی ویرضی بقضایی )قضیه ی حداد را که به ابر فرمان می دهد تسلیم من باش مطیع من باش حتی اجعلک مثلی این هم راجع به کلمه ی دوم کلمه ی سوم از جبرئیل پرسید که زهد چیه سوال کرد از جبرئیل( فما تفسیر زهد )در یک روایتی دارد که حالا من ان روایت را پیدا نکردم بعد می فرماید (لیس الزهد عن لا تملک شیئا بل الزهد عن لا یملک شیئا )زهد این نیست که نون نداشته باشی هیچی نداشته باشی زهد این است که اسیر اینها نباشی انها مالک تو نباشند حالا زهد را طبق این روایت جبرئیل معنا کرد این است( قلت فما تفسیر الزهد قال الزاهد یحب من یحبوه خالقه و ینقض من ینقض خالقه )زاهد کسی را دوست دارد که خدا اورا دوست داشته باشد خوب ماها تو این بخش 14معصوم را محبوب خداست ما اینها را دوست داریم و ینقض من ینقضه تولی و تبری دارد تولی و تبری در دین مثل دو تا سیم مثبت و منفی برق است هر دو باید یاشد تا ان برق جواب بدهد اگر پنکه است کار کند اگر یخچال است اگر کولر است اگر هر وسیله ی برقی است (و یتحرج من حلال الدنیا ولا یلتفط الی حرام )زاهد ان کسی است که تو حلال دنیا هم یتحرج را پاورقی معنا می کند یتجنب از حلال دنیا هم خودش را کنترل می کند زیاد از انها استفاده نمی کند (فان فی حلالها حساب و فی حرامها عقاب )حلالش را هم خیلی مصرف نمی کند چه برسد نزدیک حرام بخواهد برود بنده خدایی جایی دعوت بود و خیلی غذا خورد وقتی بلند شد بیاد خونه دید خیلی مشکل دارد خانمم دید من حالم مساعد نیست گفت بریم دکتر کفتم برم دکتر چی بگم بگم زیاد خوردم نه ان کسی که زهد دارد در حلال دنیا زیاده روی نمیکند افراط و تفریط نمی کند چه برسد به حرام که نزدیکش هم نمیره فرمود زاهد این جور ادمی است نه اینکه می گفت من اینقدر می خورم نمی دانم کی سیر می شم تا خسته بشم فرمودند (ویتحرج (یتجنب) از حلال دنیا ولا یلتفط از حرام دنیا )اصلا فکر این که بره از طریق حرام ابدا ( ویرحم جمیع المسلمین کما یرحم نفسک )این تفسیر زهد به خودش ضرر نرساند به خودش چقدر مهربان است در مداوای خودش هر که مسلمان است این جور فکر می کند ویرحم جمیع المسلمین ان قضیه ی پیرمردی که گفتم تو کتاب رایت و راهنما تو بحار هم هست این فلج بود دست پا همه فلج بود یکسره می گفت الحمد لله یکی از اطرافیان موسی گفت تو چه داری که یکسره میگی الحمدلله گفت ساکت باش استغفار کن من نبودم خدا من را ایجاد کرده نعمت وجود اصل هستی بعد هم الا ماشاءالله انسانهایی را ایجاد کرده از اول عمر عقب مانده ی ذهنی هستند خدا به من نعمت عقل عنایت کرد خدایا به کسی که عقل دادی چه ندادی و کسی که عقل ندادی چه دادی گفت خدا من را با انبیاش اشنا کرد با پیغمبراش اشنا کرد (اللهم عرفنی نفسک )خدا مرا با خودش اشنا کرد هی گفت و گفت بعد از اخر اینها را ارام کرد از حضرت موسی خواست شما کلیم الله هستید جای ما کجای بهشت است بهشتی هستیم یا نه حضرت دعا کردند گفتند متاسفانه باید بری جهنم گفت چه کار کردم برم جهنم گفت دو سه صفت در تو هست که باید بری جهنم یکیش این است که سوءظن داری به دیگران یک لاکپشتی ماموریت داشت یک اناری میاورد زمین میزد یک مورچه هم مثل پله برقی رد می کرد واو هم بلعت می فرمود لاکپشت داره انار را میاره دوم بی رحمی زیردستت این مورچه کارمند رایگان تو قرار دارند برات کار می کنه دونه دونه تا اخر را می ذاری دهنت یکی دو دونه هم برای این مورچه بذار کفت حالا که اینجور است ما مستحق جهنمیم راضیم ولی بدن من را انقدر بزرگ بکند که همان یک طبقه ما باشیم دیگری را نیاری گفت او به بندگانم رحم کرد ما هم اورا بخشیدیم کسی که زهد دارد این است که همه ی مسلمین را دوست دارد رنج دیگران رنج خودش حساب می شه همان جور که خودش را دوست دارد به نفع خودش کار می کند دیگران را هم (ویتحرج من الکلام کما یتحرج من المیتةالتی قداشتد بطنا)ادم زاهد هی پرحرفی نمی کند هرچه دهنش بیاد بگه از کلام دوری می کند چون گاهی یک کلمه حرف سرنوشت ادم را عوض می کند یک کلمه حرف ادم را از ائمه جدا می کند امام صادق (ع)یک رفیقی داشتند تو بازار کفاشان داشتند راه می رفتند( این را مرحوم استاد مطهری تو داستان راستان مطرح می کند تو اصول کافی هم هست ) نگاه کرد دید غلامش پیداش نیست بار دوم بار سوم داد زد ناراحت شد گفت یابن الفاعله ای مادر به خطا امام ناراحت( فرفع یدی )دستها را بلند کردند به صورت کوبیدند امام است حجت خداست این دید که خیلی بد شد امام را ناراحت کرد گفت کانت امه سنیةمشرک او سنویه مادرش غیر مسلمان بود حضرت فرمودان لکل قوم نکاء هر قومی برای خودشان عقد و ازدواجی دارند که از عمل منافی عفت پناه به او می برند شما چطور مادرش را به زنا نسبت دادی فرمود برو تردش کرد دیگه این ادم با امام صادق دیده نشد حتی فارق الموت بینهما یک فحش .


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo