< فهرست دروس

درس تفسیر استاد گرايلي

90/10/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: منزلت و جايگاه علم و عالم
 ارزش و منزلت علم نزد خداوند
 اوصاف خدا در يک تقسيم به دو بخش تقسيم مي‌شود: صفات ذاتي خداوند و صفات فعل خداوند: صفات ذات، صفاتي است که اگر از ذات سلب بشود، سلب شيئ از نفس لازم مي‌آيد؛ ولي صفات فعل را اگر بخواهيم سلب کنيم اين تالي فاسد پيش نمي‌آيد چون سلب شيئ از نفس باطل است يعني صفات فعل را مي‌توان از ذات سلب کنيم.
 توضيح در ضمن مثال:
  مثلا در(اللهُ عالمٌ) اين صفات را اگر بخواهيم از خدا سلب کنيم سلب شيئ از نفس پيش مي‌آيد(أنْ کانَ الله و لم يکُن عالِماً) در اينجا (لم يکن عالِماً) يعني (لم يکن الله) و اين اشتباه است چون سلب شيئ از نفس لازم مي‌آيد و سلب شيئ از نفسش باطل است؛ اما مي‌شود گفت:(کان الله ولم يکن رازقا) پس رازقيت از صفات فعل است چون تالي فاسد(سلب شيئ از نفس) را ندارد خدا بود ولي خالقيت نبود«هَلْ أَتى‌ عَلَى الْإِنْسانِ حينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً» هرآينه بر انسان مدتى از زمان گذشت و او چيزى در خور ذكر نبود.(دهر، 1) بنابراين صفات ذات را نمي‌شود از ذات سلب کرد زيرا موجب از بين رفتن ذات مي‌شود.
 بنابراين علم که از صفات ذات است عين ذات خداست. بذر اين عالَم به علم است چون خداوند خالق است و خداون با علم و آگاهي اين عالم را خلق کرده است(الله خلق کل شيئ) اگر خداوند خالق است پس موجِدِ اين عالم علم است و ثمره و محصول اين عالم نيز بنابر آيه قرآن:« لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَديرٌ» (الطلاق، 12) علم است ازمابين اين اول و آخر اين آيه:«اللَّهُ الَّذي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَديرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عِلْماً» (طلاق، 11) فهميده مي‌شود که، بذر اين عالَم عِلم، ثمره اين عالم علم و بقاء اين عالم هم به علم است چون بقاء اين عالم به خداست و خداوند عين علم است. صفات ذات خدا، عين ذات است و علم از صفات ذات خداوند است با اين وجود به پيغمبر خطاب شد «َ قُلْ رَبِّ زِدْني‌ عِلْماً» (طه، 114) البته در آياتي هم داريم«يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ» (المجادله، 11)
 علم و برتري انسان بر ملائک
 مرحوم آّيت الله ميلاني(ره) به يک نکتة خيلي زيبا اشاره داشتند که مي‌فرمودند:( حضرت آدم(ع) بعد از اينکه مُنَبَّه شد و علم در اختيارش قرار گرفت، لياقت پيدا کرد که مسجود ملائکه‌ها قرار بگيرد . در داستان خلقت حضرت آدم(ع) داريم که:« وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فيها مَنْ يُفْسِدُ فيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ» (بقره، 30) خداوند به فرشته ها فرمود که ما مي‌خواهيم خليفه در زمين قرار دهيم( فرشته‌ها معصومند؛ ولي(لايعصون ما أمر الله و هم بأمره يفعلون) اين در مقام مشورت بود، فرشته‌ها گفتند که: خدا يا در زمين مي‌خواهي موجودي ايجاد کني که(يُفْسِدُ فيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ) خداوند فرمودند که ما عالِم مي‌خواهيم« وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها» (بقره، 31) بنابر‌اين اولين معلم خود خداست و طبق اين آيه شريفه متعلمين هم فرشتگان هستند« ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقالَ أَنْبِئُوني‌ بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقي ن» (بقره، 31)حالا اينهايي را که آدم بلد هست شما خبر بدهيد فرشتگان زانوي عجز به زمين زدند و« قالُوا سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَليمُ الْحَكيمُ» (بقره، 32) گفتند خدايا ما چيزي بلد نيستيم جز اينکه آنچه را که خودت آموزش داده‌اي ما همان‌ها را بلد هستيم. به اينجا که رسيد دستور داده شده«قالَ يا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ» (بقره، 33)بعد از اينکه علم اسماء در اختيار انسان قرار گرفت آنجا بود که خداوند به ملائکه‌ها فرمود:«اسجدوا لآدم» (بقره، 33)که انسان لياقت پيدا کرد براي مسجود واقع شدن.
 بَرکَت علم
 در روايت داريم که پيامبر آخرالزمان فرمودند:(وضع اربع في اربع) خداوند چهار چيز را در چهار چيز قرار داد: اول:(برکت العلم في تعظيم الاستاد)برکت علم در تعظيم و احترام به استاد است، البته ممکن است که کسي بگويد(الاستاد) يعني خدا، چون اولين استاد و معلم اوست ولي براي قرينه در ادامه روايت دارد:(وبقاء الايمان) ما اينهمه مي‌گوييم خدا يا ما را عاقبت بخير قرار بده و با ايمان از دنيا برويم اين در گرو(في تعظيم الله) احترام به خداوند است. به آقاي بهلول گفتندآقا، شنيديم شما طي‌الارض داريد. ايشون گفتند: نه من به اندازه يک رفيق به خدا احترام گذاشته‌ام و مي‌گذارم و هر موقع به هر کاري مي‌رسم خدا فوري مقدماتش را درست مي‌کند و کار ما را راه مي‌اندازد سوم(و لذت العيش في بر الوالدين) در نيکي کردن به پدر و مادر است. چهارم(والنجات من النار في ترک ايذاء الخلق) نجات از آتش جهنم در ترک اذيت کردن مردم است(مباحث العدديه، ص120).
 تحصيل علم واجب عينيست
  ما آزاد نيستيم بدنبال هر علم و حرفه‌اي که خواستيم برويم، مرحوم آيه الله خوئي(ره) و برخي از بزرگان مي‌گويند: اگر کسي استعداد تحصيل علم را در خوش اعراض کرده باشد طلب و يادگيري علوم ديني براي او،از واجب کفايي در مياد ومي‌شود واجب عيني و حق ندارد وقتش را جاي ديگر مصرف کند و فقط بايد در تحصيل علم مصرف کند و کسي هم که محصل علوم دينيست خود خدا تضمين کرده روزيش را بدهد حتي در روايت دارد که(روزي ديگران را با کد يمين مي‌دهم جز اين طيف).
 ارزش و پاداش مُتَعلِّم در روايات
 روايات و احاديثي که درباره ارزش و پاداش متعلم و کسي که دنبال علم آموزي است، بسيار مي‌باشد که در اينجا به چند نمونه از اين روايات اشاره مي‌کنيم. پيامبر(ص)فرمودند:( مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى عُتَقَاءِ اللَّهِ مِنَ النَّارِ فَلْيَنْظُرْ إِلَى الْمُتَعَلِّمِينَ فَوَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ مَا مِنْ مُتَعَلِّمٍ يَخْتَلِفُ إِلَى بَابِ الْعَالِمِ إِلَّا كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِكُلِّ قَدَمٍ عِبَادَةَ سَنَةٍ وَ بَنَى اللَّهُ بِكُلِّ قَدَمٍ مَدِينَةً فِي الْجَنَّةِ وَ يَمْشِي عَلَى الْأَرْضِ وَ هِيَ تَسْتَغْفِرُ لَهُ وَ يُمْسِي وَ يُصْبِحُ مَغْفُوراً لَهُ وَ شَهِدَتِ الْمَلَائِكَةُ أَنَّهُمْ عُتَقَاءُ اللَّهِ مِنَ النَّارِ) (بحار الانوار، ج1، ص184) کسي اگر دوست دارد نگاه کند به کساني که آزاد شده‌هاي آتش جهنم هستند، نگاه کند به متعلمينِ علم. پيامبر(ص) سوگند خورده و مي‌فرمايند: به کسي که جانم در قبضه قدرت اوست، ارزش هر علمي به اندازه متعلقش مي‌باشد وعلم خدا شناسي ارزشش خيلي بالاست(وَ بَنَى اللَّهُ بِكُلِّ قَدَمٍ مَدِينَةً فِي الْجَنَّةِ) هر قدمي که بر‌مي‌دارد ثواب يک سال عبادت و هر قدمي که بر مي‌دارد يک شهر براي او بنا ميکنند (وَ يَمْشِي عَلَى الْأَرْضِ وَ هِيَ تَسْتَغْفِرُ لَهُ) همين که روي زمين راه مي‌رود زمين براي او استغفار مي‌کند. مرحوم آيه الله فلسفي دعوت شده بود در مدينه که براي روحانيون کاروانها صحبت کنند، ايشان خطاب به روحانيون گفتند که:يک چيز شما به مردم مي‌دهيد و يک چيز به برکت مردم گير شما مي‌آيد و اين دو تا محصول با يکديگر قابل مقايسه نيست، آنچيزي را که شما به مردم ياد مي‌دهيد مسائل مايحتاج فعلي آنهاست؛ ولي آنچه که گير شما مي‌آيد به برکت همين تعليم و تعلم اصلا قابل مقايسه نيست زيرا طبق روايت(الْخَلْقُ عِيَالُ اللَّهِ فَأَحَبُّ الْخَلْقِ إِلَى اللَّهِ مَنْ نَفَعَ عِيَالَ اللَّهِ وَ أَدْخَلَ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ سُرُوراً) (الکافي، ج2، ص164) محبوب ترين مخلوق نزد خداوند آن است که نفعش بيشتر به عيال الله برسد گفت شما احب الخلق مي‌شويد به برکت اينکه بخواهيد به اينها چيزي ياد بدهيد. حالا اينهايي که در اين مسير هستند(ويمسي و يصبح مسرورا له و شهد ملائکه انه متقاعد الله من النار). رسول خدا(ص) فرمود: (مَنْ طَلَبَ الْعِلْمَ فَهُوَ كَالصَّائِمِ) مثل کسي است که روزه دارد(الْقَائِمِ لَيْلَهُ) شب را زنده نگه مي‌دارد (نَهَارَهُ وَ إِنَّ بَاباً مِنَ الْعِلْمِ يَتَعَلَّمُهُ الرَّجُلُ خَيْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَبُو قُبَيْسٍ ذَهَباً فَأَنْفَقَهُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ). ابو قبيس کوهي است که اگه اين کوه طلا باشد و مال اين شخص و آن را هم اين شخص در راه خدا انفاق کند.(بحارالانوار، ج1، ص184)
 علم موجب شناخت حلال و حرام
 عن ابيذر قال رسول الله: (الْجُلُوسُ سَاعَةً عِنْدَ مُذَاكَرَةِ الْعِلْمِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ مِنْ قِيَامِ أَلْفِ لَيْلَ)يک شب چيزي از دين بياموزد برابر است با آن ليله اي که (يُصَلَّى فِي كُلِّ لَيْلَةٍ أَلْفُ رَكْعَةٍ وَ الْجُلُوسُ سَاعَةً عِنْدَ مُذَاكَرَةِ الْعِلْمِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ مِنْ أَلْفِ غَزْوَةٍ وَ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ كُلِّهِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَا بَا ذَرٍّ الْجُلُوسُ سَاعَةً عِنْدَ مُذَاكَرَةِ الْعِلْمِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنْ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ کله)آن شبي که در آن هزار رکعت نماز بخواند(وَ الْجُلُوسُ سَاعَةً عِنْدَ مُذَاكَرَةِ الْعِلْمِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ مِنْ أَلْفِ غَزْوَةٍ وَ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ كُلِّهِ باوذر گفت به پيامبر گفتم:(يَا رَسُولَ اللَّهِ مُذَاكَرَةُ الْعِلْمِ سَاعَةً خَيْرٌ مِنْ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ كُلِّهِ) قال رسول الله: (اثْنَا عَشَرَ أَلْفَ مَرَّةٍ) فرمودند: داوزده هزار ختم قرآن. بعد پيغمبر ادامه دادند و فرمودند:( عَلَيْكُمْ بِمُذَاكَرَةِ الْعِلْمِ فَإِنَّ بِالْعِلْمِ تَعْرِفُونَ الْحَلَالَ مِنَ الْحَرَام) حلال و حرام خدا را به علم مي‌شناسيمبه پيغمبر عرض کردم اگر شب قدر را درک کرديم چه عملي انجام بدهيم؟ فرمودند(مذاکره العلمافضل الاعمال) .(مستدرک الوسائل، ج5، ص396)
 نادان در سايه جهالت
 (مَنْ لَمْ يَصْبِرْ عَلَى ذُلِّ التَّعَلُّمِ سَاعَةً بَقِيَ فِي ذُلِّ الْجَهْلِ أَبَداً) اگر کسي زحمت تعلم را به خودش راه ندهد و تحمل نکند تا ابد در سايه جهالت است. (بحار الانوار، ج1، ص177) (من يرد الله الخيريفقهه في الدين) کسي که مورد لطف خدا قرار بگيرد خداوند او را فقيه در دين قرار مي‌دهد. (بحار النوار،ج1، ص178)
 خداوند طالب علم را دوست دارد
 پيامبر فرمودند:(يا اباذر مَنْ خَرَجَ مِنْ بَيْتِهِ يَلْتَمِسُ بَاباً مِنَ الْعِلْمِ كَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ بِكُلِّ قَدَمٍ ثَوَابَ نَبِيٍّ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ) مرحوم علامه بحثي دارندکه آيا تمام زندگي پيغمبر براي يک قدم يا يک عمل يک پيغمبر و ظاهر اين است که خدايي که جودش لا‌يتناهي است ثواب کل زندگي پيامبر برايش چيزي نيست (وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ بِكُلِّ حَرْفٍ يَسْمَعُ أَوْ يَكْتُبُ مَدِينَةً فِي الْجَنَّةِ وَ طَالِبُ الْعِلْمِ أَحَبَّهُ اللَّهُ وَ أَحَبَّهُ الْمَلَائِكَةُ وَ أَحَبَّهُ النَّبِيُّونَ) طالب علم را خدا دوست دارد خدايي که عين علم است.(بحار الانوار، ج1، ص178)
 سه خصلت نيک سلمان
  منثور بن بذرج به امام صادق(ع) عرض کرد :( مَا أَسْمَعُ مِنْكَ سَيِّدِي ذِكْرَ سَلْمَانَ‌ الْفَارِسِيِّ) چرا شما نام سلمان را اين همه مي‌بريد؟ حضرت :(لَا تَقُلْ سَلْمَانَ الْفَارِسِيَّ وَ لَكِنْ قُلْ سَلْمَانَ الْمُحَمَّدِيَّ أَ تَدْرِي مَا كَثْرَةُ ذِكْرِي لَهُ قُلْتُ لَا قَالَ لِثَلَاثِ خِلَالٍ) مي‌دانيد چرا اينهمه نام سلمان را مي‌برم(قُلْتُ لَا قَالَ لِثَلَاثِ خِصَال) سه خصلت در سلمان هست که اينهمه در نظر ما عزيز است(إِحْدَاهَا إِيثَارُهُ هَوَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع عَلَى هَوَى نَفْسِهِ) خواسته دلش بر خودش حاکم نيست و خواسته علي(ع) بر او حاکم است(وَ الثَّانِيَةُ حُبُّهُ الْفُقَرَاءَ وَ اخْتِيَارُهُ إِيَّاهُمْ عَلَى أَهْلِ الثَّرْوَةِ وَ الْعُدَدِوَ الثَّالِثَةُ حُبُّهُ لِلْعِلْمِ وَ الْعُلَمَاء) اگر ميخواهيد عزيز در راه ائمه بشويد بايد عشق بورزيد به علم و سلمان با عشق به علم رسيده به جايي که اين حب به آنجايي رسيده که امام صادق(ع) فرمودند: سلمان علم علم الاولين و الآخرين) سلمان علم اولين و آخرين را دارد بعد هم(بحر لا ينفد) درياي بيکران علم که سلمان از راه تعلم به اينجا رسيده است. (بحارالانوار، ج22، 327)
 ارزش علم بالاتر از ملک سليمان
  وقتي حضرت سليمان(ع) بر روي فرش به پرواز درآمد يک کشاورزي اين صحنه را ديد و گفت: سبحان الله اين چه قدرتي است که خداوند به حضرت سليمان داد حضرت سليمان(ع) دستور فرود اضطراري دادند و آن کشاورز را خواستند و به آن شخص گفت آيا شما اينچنين گفتيد(سبحان الله اين چه قدرتي است که خداوند به حضرت سليمان داد) آن شخص گفت: بله، حضرت سليمان به اين آقا فرمودند: خداوند به تو قدرتي عنايت کرد که از ملک سليمان بالاتر است زيرا شما يک(سبحان الله که مي‌گوييد از ملک سليمان بالاتر است) (لان تسبيحک تيغي لملک سليمان يفني) تسبيح خدا باقي است ولي ملک سليمان فناپذير است. (بحار الانوار، ج90، ص184) «قدر متيقن از اين روايات علوم ديني است»
 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo