< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمد محمدی قایینی

97/08/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: عدم قصاص بالغ در مقابل صبی /شروط قصاص /قصاص

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در مورد قصاص بالغ، در مقابل قتل صبی بود که گفتیم مشهور قائل به قصاص بودند و مرحوم خوئی قائل به عدم قصاص شدند.

1عدم فرق در حکم قصاص، بین اینکه مقتول اجنبی باشد یا از اقرباء:

در کلام مرحوم خوئی[1] آمده است که در حکم به قصاص فرقی بین اجنبی و اقرباء نیست. شاید در وهله‌ی اول به ذهن بیاید که این حکم نیاز به بیان ندارد مگر کسی تشکیک می کند که فرق بین اجنبی و اقرباء باشد، پس به چه دلیلی مرحوم خوئی این بحث را مطرح کرده اند، ولی با رجوع به کلام فقها می بینیم مرحوم صاحب ریاض[2] فرموده است که ابن جنید بین اینها فرق قائل شده است و فرموده است در قتل اقرباء قصاص ثابت نمی شود. نکته فرق هم اینست که انسان نزدیکان خود را به راحتی نمی کشد و نیاز به این ندارد که شارع آن را ردع کند. اشکال نکنید که اگر در قتل اجنبی قصاص را ثابت دانسته اند باید بالفحوی در اقرباء قصاص ثابت باشد، زیرا این دیگر قیاس است و ما نمی توانیم ملاکات احکام را کشف کنیم. در نتیجه اینطور نیست که عقلا محتمل نباشد قصاص برای اقرباء ثابت نباشد، پس کلام مرحوم خوئی که فرموده است لافرق بینهما وجیه است.

2موافقت شهید ثانی در مسالک با مشهور در حکم به قصاص قتل صبی:

در مسأله قبل که بحث در جایی بود که مقتول صبی بود مشهور قائل به قصاص بودند. مرحوم شهید ثانی در مسالک[3] برای مرحوم حلبی که مخالف در مسأله بود و قائل به عدم ثبوت قصاص بود، استدلال کرده است به روایت صحیحه‌ی ابی بصیر که ذکر شد. شهید بعد از این استدلال، کلامی در رد این استدلال نیاورده است و گفته اند پس شهید قائل به این قول است و در نتیجه موافق با حلبی است. اما باید توجه کرد که شهید موافق با حلبی نیست زیرا شهید در ابتدا نظر خودش را بیان کرده است و فرموده است مذهب شیعه آن است که قصاص در این فرض ثابت است و اگر استدلال به نفع حلبی اقامه کرده است، برای رد اتهام از حلبی است که فاضل هندی در کشف اللثام[4] کلام حلبی را آورده است[5] و فرموده است که حلبی قیاس کرده است قتل صبی را به قتل مجنون، که شهید ثانی در رد این اتهام فرموده است که مرحوم حلبی از عموم «من» در «لا قود لمن لا یقاد منه» حکم صبی را فهمیده است، در نتیجه مرحوم شهید ثانی با حلبی هم رأی نیست.

3شرط سوم: أن لا یکون القاتل أبا للمقتول

شرط سوم از شرائط قصاص اینست که قاتل، پدر مقتول نباشد (البته طبق بیانی که داشتیم، مرحوم خوئی باید این را شرط چهارم می دانست و شرط سوم را بلوغ مقتول و قاتل بیان می کردند)

این شرط معنایش این نیست که قتل فرزند جایز باشد، بلکه معنایش این است که اگر قتل، سبب برای قصاص است، شرطش این است که قاتل، پدر مقتول نباشد.

3.1اشکال به تعبیر مرحوم خوئی:

مرحوم خوئی[6] از این شرط تعبیر کرده است به این که قاتل، پدر پسر خودش نباشد که این تعبیر به وهم می اندازد که اگر دختر خودش را کشت، قصاص ثابت است در حالی که نظر مرحوم خوئی این نیست و این صرفا تسامح در تعبیر است، زیرا هم نظر خودشان عدم فرق است و هم صاحب ریاض فرموده است لا خلاف نصا و فتوی که فرقی بین پسر و دختر نیست و سپس مرحوم خوئی فرموده است که اگر کشت هم دیه و هم تعزیر ثابت است.

3.2عدم ثبوت قصاص در قتل اب الاب نوه اش را:

مرحوم خوئی فرموده است اگر قاتل اب الاب باشد در مورد اینکه قصاص ثابت هست یا نه، وجهان که اقوی اینست که قصاص ثابت نباشد. وجه عدم قصاص هم اینست که قاتل، والد نباشد ولو مع الواسطه

3.3دلیل حکم به عدم قصاص اب در قتل فرزند:

دلیل این قول، روایات کثیره ای است که گر چه در یکی دو روایت تعبیر به قتل ابن آمده است. سندروایتی که کلمه ابن آمده است مشتمل بر علی بن أبی حمزه بطائنی است که هر چند فاسد المذهب است لکن روایات او مربوط به قبل از فساد مذهب اوست و بقیه روات هم ثقه هستند. متن روایت علی بن حمزه این است: « مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا يُقْتَلُ الْأَبُ بِابْنِهِ إِذَا قَتَلَهُ وَ يُقْتَلُ الِابْنُ بِأَبِيهِ إِذَا قَتَلَ‌ أَبَاهُ »[7]

لکن در روایات دیگر کلمه ولد آمده است که اختصاص به فرزند ذکور ندارد و به قرینه روایات دیگر می فهمیم که ابن خصوصیت ندارد، مانند :

« مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ الْخَزَّازِ عَنْ حُمْرَانَ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: لَا يُقَادُ وَالِد بِوَلَدِهِ وَ يُقْتَلُ الْوَلَدُ إِذَا قَتَلَ وَالِدَهُ عَمْدا»[8]

« مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى الْخَشَّابِ عَنْ غِيَاثِ بْنِ كَلُّوبٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ ع أَنَّ عَلِيّاً ع كَانَ يَقُولُ‌ لَا يُقْتَلُ‌ وَالِدٌ بِوَلَدِهِ إِذَا قَتَلَهُ وَ يُقْتَلُ الْوَلَدُ بِالْوَالِدِ إِذَا قَتَلَهُ وَ لَا يُحَدُّ الْوَالِدُ لِلْوَلَدِ إِذَا قَذَفَهُ وَ يُحَدُّ الْوَلَدُ لِلْوَالِدِ إِذَا قَذَفَه» [9]

3.4سخن پایانی:

سه مسأله هست که جا داشت مرحوم خوئی متعرض آن شوند، یکی اینکه اگر مادر فرزند خود را بکشد قصاص ثابت است یا نه؟ مشهور قائل به ثبوت قصاص اند و ابن جنید مخالف است.

دیگر اینکه اگر پدر مادر، نوه خودش را بکشد، قصاص ثابت هست یا نه؟

و بالاخره اینکه اگر جد مادری، هم مادر پدر و هم مادر مادر اگر نوه خود را بکشد، قصاص ثابت هست یا نه؟

انشالله مورد بحث واقع خواهد شد.

 


[5] تذکر: فاضل هندی متاخر از شهید ثانی هست اما چنین اتهامی را متقدمین از شهید ثانی هم مطرح کرده اند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo