< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمد محمدی قایینی

97/09/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: قصاص مادر در قتل فرزند /شروط قصاص /قصاص

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در مورد قصاص مادر، در قتل فرزند بود، گفته شد مشهور قائل به قصاص بودند ولکن صناعت اقتضای عدم قصاص را داشت. لذا برخی از فقها در فتوا هر چند قائل به قصاص شده اند لکن در مقام عمل احتیاط کرده اند به اینکه تصالح به دیه شکل بگیرد.

1ادله روایی عدم قصاص مادر، در قتل فرزند:

1.1روایت اول:

مؤکد عدم قصاص مادر در قتل فرزند، صحیحه‌ی ابوعبیده است. متن روایت این است « الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ امْرَأَةٍ شَرِبَتْ دَوَاءً وَ هِيَ حَامِلٌ وَ لَمْ يَعْلَمْ بِذَلِكَ زَوْجُهَا فَأَلْقَتْ وَلَدَهَا قَالَ فَقَالَ إِنْ كَانَ لَهُ عَظْمٌ قَدْ نَبَتَ عَلَيْهِ اللَّحْمُ عَلَيْهَا دِيَةٌ تُسَلِّمُهَا إِلَى أَبِيهِ وَ إِنْ كَانَ جَنِيناً عَلَقَةً أَوْ مُضْغَةً فَإِنَّ عَلَيْهَا أَرْبَعِينَ دِينَاراً أَوْ غُرَّةً تُؤَدِّيهَا إِلَى أَبِيهِ قُلْتُ لَهُ فَهِيَ لَا تَرِثُ وَلَدَهَا مِنْ دِيَتِهِ قَالَ لَا لِأَنَّهَا قَتَلَتْهُ فَلَا تَرِثُهُ »[1]

این روایت را مرحوم کلینی[2] و صدوق[3] هم نقل کرده اند. در این روایت آمده است که اگر بعد از ولوج روح، مادر فرزند خود را به قتل رساند، دیه باید پرداخت کند. مشهور فقها که در قتل شخص نابالغ، حتی جنین بعد از ولوج روح قائل به ثبوت قصاص هستند باید به این روایت پاسخ دهند و این روایت مخالف نظر آنها است. در مورد قتل فرزند توسط مادر، دلیل بالخصوص نداریم و مشهور هم با اطلاقات و عمومات قصاص، قائل به ثبوت قصاص شده اند. البته استدلال به این روایت بر عدم قصاص مادر، در مقابل مشهور که قتل صبی را موجب قصاص می دانند، صحیح است ولی در مقابل مرحوم خوئی[4] که قائل به عدم ثبوت قصاص در قتل صبی می باشد، صحیح نیست.

1.2 روایت دوم:

روایت دیگر که به آن می توان استدلال کرد، صحیحه‌ی محمد بن قیس است. در من لا یحضره الفقیه این روایت این گونه آمده است که «وَ رَوَى عَاصِمُ بْنُ حُمَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَيْسٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ امْرَأَةٍ ذَاتِ بَعْلٍ زَنَتْ فَحَبِلَتْ فَلَمَّا وَلَدَتْ قَتَلَتْ وَلَدَهَا سِرّاً قَالَ تُجْلَدُ مِائَةَ جَلْدَةٍ لِأَنَّهَا زَنَتْ وَ تُجْلَدُ مِائَةَ جَلْدَةٍ لِقَتْلِهَا وَلَدَهَا وَ تُرْجَمُ لِأَنَّهَا مُحْصَنَةٌ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ امْرَأَةٍ غَيْرِ ذَاتِ بَعْلٍ زَنَتْ فَحَبِلَتْ فَقَتَلَتْ وَلَدَهَا سِرّاً قَالَ تُجْلَدُ مِائَةَ جَلْدَةٍ لِأَنَّهَا زَنَتْ وَ تُجْلَدُ مِائَةَ جَلْدَةٍ لِأَنَّهَا قَتَلَتْ وَلَدَهَا »[5] در سند این روایت در کافی[6] و تهذیب[7] ، محمد بن اسلم جبلی آمده است که ضعیف می باشد ولی در من لا یحضره الفقیه با سند ذکر شده آمده است که سند آن صحیح می باشد.

البته فرض این روایت جایی است که مادر به وسیله‌ی زنا فرزند خود را به دنیا آورده است. پس اگر مشهور قائل به عدم قصاص در مقابل ولد زنا باشند، نمی توان در مقابل آنها استدلال کرد، ولی در مقابل مرحوم خوئی[8] ، که قائل به قصاص قاتل در قتل زنازاده می باشد، ولی قائل به عدم قصاص بالغ در قتل صبی است،از جهت اینکه بالغ را در مقابل صبی قصاص نمی کنند، نمی توان به این روایت استدلال کرد.

2محصل کلام:

مقتضای صناعت عدم قصاص مادر در مقابل فرزند می باشد و اجماع تعبدی هم نداریم زیرا همه به اطلاقات و عمومات قصاص استدلال کرده اند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo