< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمد محمدی قایینی

98/01/27

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: قسامه /طرق اثبات قتل /قصاص

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در حجیت قسامه در جنایات ما دون النفس بود که گفتیم در سه نقطه بحث باید پیگیری شود. نقطه‌ی اول این بود که گفتیم آیا قسامه در ما دون النفس معتبر است یا نه، چون ممکن است بگوئیم که قسامه خلاف قاعده است و در خلاف قاعده بودن فقط به مقتضای دلیل عمل می کنیم چون اصل این است که ادعا با بینه ثابت شود و قسامه در اعضاء که قسامه در دم نیست در حالی که روایت فرمود: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ حَكَمَ‌ فِي‌ دِمَائِكُمْ‌ بِغَيْرِ مَا حَكَمَ بِهِ فِي أَمْوَالِكُمْ حَكَمَ فِي أَمْوَالِكُمْ أَنَّ الْبَيِّنَةَ عَلَى الْمُدَّعِي وَ الْيَمِينَ عَلَى الْمُدَّعَى عَلَيْهِ وَ حَكَمَ‌ فِي‌ دِمَائِكُمْ‌ أَنَّ الْبَيِّنَةَ عَلَى مَنِ ادُّعِيَ عَلَيْهِ وَ الْيَمِينَ عَلَى مَنِ ادَّعَى لِكَيْلَا يَبْطُلَ دَمُ امْرِئٍ مُسْلِم‌» نقطه‌ی دوم این بود که آیا با قسامه قصاص ثابت می شود و یا فقط دیه ثابت می شود. نقطه‌ی سوم هم در تعداد قسمها در قسامه‌ی در اعضاء بود.

1جریان قسامه در مادون النفس

معروف[1] و مشهور بین فقها این است که قسامه در مادون النفس جاری می شود. بلکه در این مسأله مخالفی هم معهود نیست. مرحوم آقای خوئی[2] فرموده است که محکی از شیخ طوسی این است که قسامه در اعضاء جاری نمی شود کما اینکه این قول موافق اکثر عامه است. ولی این کلام مرحوم آقای خوئی صحیح نیست و خطایی از ایشان رخ داده است چون شیخ در مبسوط[3] تصریح دارد به جریان قسامه در اعضاء. این که قسامه در اعضاء جاری نیست همانطور که گفتیم صحیح نیست و اجتهاد در مقابل نص است و مرحوم شیخ هم قائل به جریان قسامه در اعضاء است و آن چیزی که باعث شده است این نسبت را مرحوم آقای خوئی به ایشان دهد کلامی از صاحب جواهر است که مرحوم آقای خوئی در فهم از کلام صاحب جواهر اشتباهی برایش رخ داده است. مرحوم صاحب جواهر فرموده است: «و لا خلاف عندنا بل و لا إشكال في أنه تثبت القسامة في الاعضاءء كالنفس، بل في التنقيح عن المبسوط عندنا، كالمحكي عن الخلاف، للاشتراك في حكمة مشروعيتها، و النصوص الخاصة التي تسمعها إن شاء الله.

نعم يعتبر فيها نحو ما سمعته في القتل أن تكون مع التهمة أي اللوث كما صرح به غير واحد، بل عن السرائر الإجماع عليه، و هو الحجة بعد ما سمعته سابقا من أدلة اللوث، خلافا للمحكي عن المبسوط، فلم يعتبره، كما عن أكثر العامة أو جميعهم عدا الشافعي في تفصيل له»[4] مرحوم صاحب جواهر فرموده شیخ طوسی، لوث را در قسامه‌ی در اعضاء معتبر نمی داند که مرحوم خوئی فکر کرده ایشان اصل قسامه‌ی در اعضاء را منکر است.

2قسامه در اعضاء، مثبت قصاص و دیه

بحث دیگری که در مقام هست این است که آیا قسامه‌ی در اعضاء فقط دیه را ثابت می کند و یا مانند قسامه در نفس، می تواند مثبت قصاص هم باشد. معروف و مشهور در این مسأله هم این است که قصاص هم به وسیله‌ی قسامه در ما دون النفس جاری می شود. مرحوم آقای خوئی[5] در این مسأله فرموده است با قسامه فقط دیه ثابت می شود. مرحوم خوانساری هم در جامع المدارک همین نظر را به تبع ایشان مطرح کرده است. آن چیزی که ایشان را وادار کرده است به این قول، روایت ظریف است که در آن آمده است: «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ جَمِيعاً عَنِ الرِّضَا ع وَ سَهْلُ بْنُ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ ظَرِيفٍ عَنْ أَبِيهِ ظَرِيفِ بْنِ نَاصِحٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ أَبِي عَمْرٍو الْمُتَطَبِّبِ قَالَ: عَرَضْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا أَفْتَى بِهِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي الدِّيَاتِ فَمِمَّا أَفْتَى‌ بِهِ‌ فِي‌ الْجَسَدِ وَ جَعَلَهُ سِتَّةَ فَرَائِضَ النَّفْسُ وَ الْبَصَرُ وَ السَّمْعُ وَ الْكَلَامُ وَ نَقْصُ الضَّوْءِ مِنَ الْعَيْنِ وَ الْبَحَحُ وَ الشَّلَلُ فِي الْيَدَيْنِ وَ الرِّجْلَيْنِ ثُمَّ جَعَلَ مَعَ كُلِّ شَيْ‌ءٍ مِنْ هَذِهِ قَسَامَةً عَلَى نَحْوِ مَا بَلَغَتْ دِيَتُهُ وَ الْقَسَامَةَ جَعَلَ فِي النَّفْسِ عَلَى الْعَمْدِ خَمْسِينَ رَجُلًا وَ جَعَلَ فِي النَّفْسِ عَلَى الْخَطَإِ خَمْسَةً وَ عِشْرِينَ رَجُلًا وَ عَلَى مَا بَلَغَتْ دِيَتُهُ مِنَ الْجَوَارِحِ أَلْفَ دِينَارٍ سِتَّةَ نَفَرٍ فَمَا كَانَ دُونَ ذَلِكَ فَبِحِسَابِهِ مِنْ سِتَّةِ نَفَرٍ وَ الْقَسَامَةُ فِي النَّفْسِ وَ السَّمْعِ وَ الْبَصَرِ وَ الْعَقْلِ وَ الضَّوْءِ مِنَ الْعَيْنِ وَ الْبَحَحِ وَ نَقْصِ الْيَدَيْنِ وَ الرِّجْلَيْنِ فَهُوَ مِنْ سِتَّةِ أَجْزَاءِ الرَّجُلِ تَفْسِيرُ ذَلِكَ إِذَا أُصِيبَ الرَّجُلُ مِنْ هَذِهِ الْأَجْزَاءِ السِّتَّةِ قِيسَ ذَلِكَ فَإِنْ كَانَ سُدُسَ بَصَرِهِ أَوْ سَمْعِهِ أَوْ كَلَامِهِ أَوْ غَيْرِ ذَلِكَ حَلَفَ هُوَ وَحْدَهُ وَ إِنْ كَانَ ثُلُثَ بَصَرِهِ حَلَفَ هُوَ وَ حَلَفَ مَعَهُ رَجُلٌ وَاحِدٌ وَ إِنْ كَانَ نِصْفَ بَصَرِهِ حَلَفَ هُوَ وَ حَلَفَ مَعَهُ رَجُلَانِ وَ إِنْ كَانَ ثُلُثَيْ بَصَرِهِ حَلَفَ هُوَ وَ حَلَفَ مَعَهُ ثَلَاثَةُ نَفَرٍ وَ إِنْ كَانَ خَمْسَةَ أَسْدَاسٍ حَلَفَ هُوَ وَ حَلَفَ مَعَهُ أَرْبَعَةُ نَفَرٍ وَ إِنْ كَانَ بَصَرَهُ كُلَّهُ حَلَفَ هُوَ وَ حَلَفَ مَعَهُ خَمْسَةُ نَفَرٍ وَ كَذَلِكَ الْقَسَامَةُ كُلُّهَا فِي الْجُرُوحِ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لِلْمُصَابِ مَنْ يَحْلِفُ مَعَهُ ضُوعِفَتْ عَلَيْهِ الْأَيْمَانُ إِنْ كَانَ سُدُسَ بَصَرِهِ حَلَفَ مَرَّةً وَاحِدَةً وَ إِنْ كَانَ الثُّلُثَ حَلَفَ عَلَيْهِ مَرَّتَيْنِ وَ إِنْ كَانَ النِّصْفَ حَلَفَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ إِنْ كَانَ الثُّلُثَيْنِ حَلَفَ أَرْبَعَ مَرَّاتٍ وَ إِنْ كَانَ خَمْسَةَ أَسْدَاسٍ حَلَفَ خَمْسَ مَرَّاتٍ وَ إِنْ كَانَ كُلَّهُ حَلَفَ سِتَّةَ مَرَّاتٍ ثُمَّ يُعْطَى‌»[6] مرحوم آقای خوئی مفروض گرفته است که قسامه‌ی در اعضاء فقط مثبت دیه است در حالی که این روایت اگر بحث دیه را مطرح کرده است به این خاطر است که معادل سازی با دیه به اعتبار عدد قسامه است. بعید نیست از همین روایت هم جریان قسامه در اعضاء و اثبات قصاص فهمیده می شود که یأتی الکلام فیه ان شاءالله.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo