< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محمد محمدی قایینی

99/03/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تبیین مساله/ مشتق/ مقدمه علم اصول

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در توضیح عنوان مذکور در مساله مشتق و محط نزاع بین اصولیین در حقیقت بودن مشتق در اعم از متلبس و منقضی یا خصوص متلبس مطرح شد و در ادامه به کلام محقق اصفهانی در نقل مقاله محقق تهرانی رسیده و بیان کردیم مراد از اینکه مشتق حقیقی در متلبس است یا اعم، ناظر به وضع و لغت است؛ یعنی بحث در تبیین موضوع له مشتق است؛ همان گونه که محقق اصفهانی و مشهور اصولیین همان را فرموده اند.

بنابر این صدق بحث در این است که بعد از زوال تلبس تکوینی مشتق به مبدا وصفی، مشتق بر ذات صادق است یا خیر، یعنی اتصاف ذات به عنوان وصف اشتقاقی و وضع برای اعم، محل بحث است که نزاع معقولی است.

کلام محقق اصفهانی در تبیین بیان محقق تهرانی

محقق تهرانی نزاع در مشتق را در مفهوم مشتق ندانسته است؛ زیرا قطعا وضع مشتق برای خصوص متلبس است و بعد از انقضای تلبس، وضع قطعا ثابت نیست؛ بلکه نزاع در صحت حمل است؛ یعنی آیا حمل مشتق بر ذات بعد از انقضای تلبس _ با قطع نظر از وضع و صدق لغوی بلکه به عنوان امری عقلی_ صحیح است یا خیر؛ مثل حمل زید بر انسان به عنوان حمل حقیقتی بر حقیقت دیگر نه حمل لفظ بر معنا (به نظر بین حملی که از علائم وضع است و حملی که در مساله مطرح نموده است که قضیه عقلیه و حمل حقیقتی بر حقیتی دیگر است، خلط شده است)@

بنابر این ایشان عنوان بحث را لغوی ندانسته و منشا اختلاف در صحت و عدم صحت حمل را در این دانسته است که آیا سنخ حمل در جوامد و مشتقات واحد است و در نتیجه، همانگونه که حمل جوامد بعد از انقضای ذات و انعدام ذات، ممکن نخواهد بود؛ زیرا ذاتی باقی نمانده است و مصححی برای حمل نیست _نه اینکه لفظ و لغت قابلیت آن را نداشته باشد؛ بلکه حقیقت مشتق چنین قابلیتی ندارد_ مثلا قائم به کسی که نشسته است نمی گویند؛ همان گونه که لفظ ماء بر بخار حمل نمی شود؛ یا اینکه حمل در مشتقات و در جوامد متفاوت است و بعد از زوال تلبس در مشتقات از آنجا که ذات باقی مانده، میتوان مشتق را حمل نمود؛ چرا که مبدا وصف، از قبیل حیث تعلیلیه است نه حیث تقییده که با زوال وصف، حمل ممکن نباشد.[۱]

کلام محقق ایروانی در تبیین بیان محقق تهرانی

محقق ایروانی کلام محقق تهرانی را به گونه ای دیگر فهمیده و اشکال نموده است.

محقق ایروانی کلام محقق روانی در صحت و عدم صحت حمل بعد از زوال تلبس؛ را این گونه تبیین نموده اند که مراد از حمل، تطبیق مفهوم بر وجود خارجی است و مقصود از حمل، اتحاد حقیقتی با حقیقت دیگر نیست؛ یعنی در مفهوم مشتق نزاعی نیست و نزاع در این است که منطبق و مصداق خارجی مفهوم مشتق، خصوص حالت تلبس ذات به مبدا است یا مصداق خارجی آن اعم است، سپس اشکال نموده است که چگونه با وجود اتفاق در مفهوم، نزاع در حمل معقول نیست؛ زیرا حمل به معنای اتحاد مفهوم با موضوع خارجی است و لذا هر نزاعی در حمل، منوط به نزاع در مفهوم است و ممکن نیست مفهومی مبین باشد و نزاع در انطباق مفهوم بر موضوع شکل بگیرد.

به عبارت دیگر بحث در این است که حمل مشتقات از قبیل حمل جوامد است و مبدأ وصف لحاظ شده است و یا این گونه نیست و خصوصیت ذات در آن لحاظ شده که قبل یا بعد از تلبس تفاوتی نمی کند؛ یعنی اگر ذات لحاظ شده باشد، تلبس فعلی به مبدا شرط نیست؛ زیرا توجه به ذاتی شده است که ثابت است و لذا حمل صحیح است؛ اما اگر ذات لحاظ نشده باشد و تنها مبدا وصف مورد توجه باشد و نظر به ذات تنها مقدمه برای اثبات وصف برای ذات بوده است که در این صورت تلبس فعلی به مبدا معتبر خواهد بود.

سپس محقق ایروانی اشکال نموده اند: عبارات معبر از هر یک از این دو نوع حمل متفاوت است و در تعبیر از مشتق بعد از زوال تلبس، اگر حیث ذات منظور متکلم باشد و حمل ذات بر ذات مراد باشد، مشتق با «الف و لام» می آید؛ مثلا گفته می شود «زید الضارب جاء» که در این کلام، محمول ذات ضارب است؛ ولی اگر مراد اتحاد مبدا با ذات باشد و مبدا وصف مقصود باشد؛ از مشتق به صورت نکره تعبیر می شود؛ مثلا گفته می شود؛ «زید ضارب»[۲]

بنابر این در هیچ موردی فرض اختلاف در اینکه در محمول حیث ذات لحاظ شده یا حیث مبدا وصف، صورت نمی گیرد.

بنابر این محقق اصفهانی کلام محقق تهرانی را این گونه تعبیر نمودند که نزاع در مساله لغوی نیست، بلکه نزاع در صحت حمل است که امری حقیقی و فلسفی است؛ ولی محقق ایروانی کلام محقق تهرانی را این گونه تعبیر نمودند که نزاع در مشتق در انطباق مفهوم بر مصداق است نه در تحدید مفهوم مشتق.

تبیین استاد نسبت به کلام محقق تهرانی

به نظر می رسد آنچه محقق ایروانی فرموده است، بعید است؛ بلکه به نظر می رسد که کلام محقق تهرانی با آنچه محقق اصفهانی فرموده نیز متفاوت باشد؛ بلکه مراد ایشان از صحت حمل، حمل مفهوم مشتق به لحاظ وضع و لغت باشد و تعبیر به مصحح حمل، صرفا برای تصحیح نزاع بوده است؛ یعنی آیا مبدا وصف از قبیل قید است و در حمل ضارب بر زید، ذات حمل بر ذات می شود و با زوال تلبس به قیام حمل بازهم صحیح خواهد بود و مفهوم ضارب، بعد از زوال تلبس به مبدا قیام بازهم صادق است؛ یا این که ذات در مفهوم قائم تنها مقدمه برای تلبس است و نظر به وصف قیام است و لذا با زوال تلبس، حمل مشتق بر ذات مصحح نخواهد داشت.

بنابر این اگر مفهوم ذات در مشتق لحاظ شده است، پس وضع مشتق برای اعم از متلبس است و اگر ملحوظ وصف است و ذات تنها مقدمه تلبس است، پس وضع مشتق برای خصوص متلبس خواهد بود؛ زیرا معنای وضعی متقوم به بقاء وصف است.

به عبارت دیگر هر چند ظاهر کلام محقق طهرانی مطابق با بیان محقق اصفهانی است؛ اما بعید است مراد ایشان حمل فارغ از لغت باشد، بلکه مراد ایشان از حمل همان حملی است که در علائم وضع گفته شده است که حمل ارتکازی است؛ یعنی آیا ذات لحاظ استقلالی دارد تا بعد از زوال وصف، حمل صحیح باشد یا اینکه ذات، لحاظ مقدمی شده است و قوام مفهوم مشتق به مبدا است و با زوال تلبس، مصحح حمل باقی نماند.

بنابر آنچه گذشت، محل نزاع از بحث مشتق روشن شد و بیان شد که بحث از مشتق ثمرات متعددی دارد که هر چند که ممکن است به نظر فقیهی انتخاب یک نظر مثل وضع برای خصوص متلبس مسلم باشد اما بحث در آن صورت گرفته است؛ بلکه گاهی مثال های فقهی مساله موجب شده است که حتی اگر نظر اصولی کسی مانند علامه وضع برای اعم بوده است اما ارتکازا در فقه بر طبق قول به وضع برای خصوص متلبس عمل نموده است و خلاف مبنای اصولی خویش عمل کرده است.

مثلا در عدم قصاص در قتل مجنون، اگر کسی قائل به وضع برای اعم باشد، مجنون ادواری که در حال حاضر عاقل است، نباید قصاص داشته باشد که این حکم ممکن است و مناسبت حکم و موضوع نیز در این مساله موجب نمی شود که حکم به قصاص شود، زیرا ممکن است قتل کسی که سابقا مجنون بوده و معرض زوال عقل است؛ موجب قصاص نشود و در این مساله اجماعی نیز وجود ندارد؛ بله ممکن است از آنجا که ارتکاز بر وضع برای خصوص متلبس است، در فقه طبق قول به وضع برای خصوص متلبس عمل شده است.

بحث به کلام مرحوم آخوند و بیان مقدمات بحث می رسد که عمده مقدمات در مورد تبیین عنوان مساله است که اولین مقدمه تبیین عنوان مشتق است.

[۱] نهایه الدرایه فی شرح الکفایه، محمد حسین اصفهانی، ج۱، ص۱۶۴٫

[۲] الاصول فی علم الاصول ج۱ ص ۳۶

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo