< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدمحمدرضا حسینی آملی

96/09/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: الفاظ کنائی /مقدمة فی الفاظ البیع /بیع

خلاصه مباحث گذشته: بنابر آنچه گذشت تفصیل و بین کنایه و لفظ صریح و بین مجازو غیر مجاز، تفصیل صحیح نبود.

 

1کلام مرحوم نائینی در مورد مجاز و مشترک لفظی و معنوی

مطلب دیگر مرحوم نائیئنی ره که فرموده اند که انشاء بیع اگر به مجموع لفظ قرینه در باب مجاز و یا در باب مشترک لفظی قرار بگیرد انشاء معامله به الفاظ کنائیه و لفظ مشترک صحیح نیست.

مستحضرید همانطور که مجاز احتیاج به قرینه مراد دارد لفظ مشترک هم احتیاج به قرینه تعیین معنا و دلیل بر این ادعا را می فرمایند ملکیت معنای بسیط است که آنی الحصول است نه تدریجی و لفظ مجاز ومشترک تدریجا از انسان صادر می شود و چون لفظ تدریجی الحصول است نمی شود معنایی که آنی الحصول است ایجاد شودولی اگر معنای ملکیت به نفس لفظ باشد خواه لفظ مجاز و یا مشترک و قرینه فقط نقش صارفیت در مجاز و نقش تعیین در لفظ مشترک و در ایجاد معنای ملکیت اثری نداشته باشد.

در مشترک معنی بنابر مسلک تحقیق چون دو مبنا است یکی قدماء که مشترک معنوی از ابتداء در خصوصیات استعمال شده است مجازا و در معنای جامع استعمال نشده که طبق این مبنا اشکالی ندارد زیرا که از اول انشاء شده و لو به معنای مجازی واما مسلک دوم که مسلک تحقیق است متاخرین که مشترک معنوی در جامع استعمال شده و خصوصیات از دوال دیگر استفاده می شود مثل آنچه در باب حقیقت مجاز گفته می شود و لفظ بما هو لفظ دلالت بر معنای جامع دارد و این جامع اصناف و یا انواع و یا اجناسی را در بر دارد، لفظ در جامع به یکی از این سه معنا استعمال شده که هرکدام با دلیل خاص فهمیده میشود چه صنف چه نوع و چه جنس این خصوصیات از نفس لفظ نیست مرحوم نائینی تفصیل داده اند بین آنجایی که معنای جامع قریب باشد از دوال دیگر یا بعید اگر قریب باشد انشاء معنای بیع بوسیله این لفظ مشترک منوی اشکالی ندارد ولی اگر بعید باشد اشکال دارد مثلا حیوان نسبت به زید و بکر بعید است اما انسان قریب است و عنوان نامی ابعد است در نتیجه اگر خصوصیات مصنفه باشد استعمال چنین لفظی و اراده بیع اشکال ندارد و لی اگر انواع درست شود که فاصله دارد در این صورت اشکال دارد و لذا در مشترک معنوی انشاء عقد علی تقدیر که جامع قریب انشاء معامله اشکال ندارد و علی تقدیر آخر که جامع بعید باشد اشکال دارد.

مثلا تملیک جامع بعید است چرا خصوصیت که تملیک به عوض باشد که می شود بیع یا خصئوصیت اینکه تملیک در مقابل منفعت باشد که اجاره می شود و یا تملیک بال عوض باشد که هبه باشد این خصوصیت وارده از حقیقت و ماهیت تملیک خارج است و این خصوصیات هر کدام موجب تصنف هر نوع و تحقق اصناف متعدده می شود لذا عنوان تملیک می شود نوع و صنفی بیع و صنفی اجاره و صنفی هبه و وصنفی عاریه و قرض و .. پس بنابراین تملیک اصنافی دارد که این جامع به ورود هر خصوصیتی صنفی تشکیل می شود در اینجا انشاء بیع به تملیکی که جامع قریب است اشکالی ندارد و این خصوصیات اصناف و هر کدام نوع می شوند.

عنوان تزویج و نکاح جامع قریب به دو صنف دائم و منقطع تقسیم می شود که البته اینها از حقیقت تزویج خارجند که تحقیق سابق هم گذشت و انشائ نکاح به لفظ تزویج و یا لفظ نکاح بلا اشکال است و دوام انقطاع از ماهیت اصل تزویج خارجند و اینها صنف اند که جامع قریب است اما اگر جامع بعید باشد و خصوصیات به عنوان نوع باشند مثل بگوید نقلت و یا بگوید بادلتُ که نقل اشیاء باشد و یا نقل در معانی اعتباریه مثل نقل از مالکی به ملک مالک دیگر که با ورود خصوصیات نوع درست می شود نه صنف بعد در اینجا بعد ورود خصوصیت حال انتقال و یا تبدیل یا تحت عنوان بیع باشد و یا صلح باشد و یا تحت عنوان اجاره و قرض و به و امثال ذلک که صنف است و ادعا این است که اگر معنای جامع قریب باشد به این جامع اشکالی استعمال لفظ مشترک و اراده معنای بیع اما اگر لفظ جامع و مشترک جامع بعید باشد که صنف نیست بلکه نوع است که مرحوم نائینی ادعا کرده اند که این استعمال صحیحی نیست.

1.1خلاصه کلام مرحوم نائینی

می فرماید که ما گفتیم فرقی نمی کند لفظ کنائی و یا صریح باشد در باب مجاز چه قریب و چه بعید و در باب مشترک معنوی با مبنای ما چه با جامع قریب و یا بعید باشد فرقی نداشت میزان اینکه ما فی الضمیر را ابراز کنیم به طوری که ظهور داشته باشد و حجت داشته باشیم هیچکدام فرقی نمی کند؛ ولی ایشان در باب مجاز و مشترک لفظی تفصیل می فرمایند که منشاء به لفظ در مجاز و چه در مشترک لفظی بدون قرینه باشد اشکال ندارد ولی اگر ابراز مجاز مع القرینه باشد و به لفظ مشترک مع القرینه باشد انشاء بیع اشکال دارد و صحیح نیست و همچنین در مشترک معنوی اگر به معنای منشاء قریب باشد اشکالی ندارد ولی اگر بعید نشاء فائده ای ندارد و وجه عدم قبولیت در همه این است که می فرمایند چون انشاء بدون منشاء معنا ندارد و منشاء معنای بسیطی است که عبارت است از ملکیت و معنای بسیط آنی الحصول است و لذا به نفس انشاء ایجاد می شود و اما لفظ مع القرینه تدریحی الحصئل است و نمی شود معنای آنی الحصول به لفظی که تدریجی الحصول است انشاء شود البته فرض تدریجیت و آنی الحصول بودن بدون قرینه جای سوال دارد و باید ببینیم چه می شود گفت فردا.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo