< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدمحمدرضا حسینی آملی

97/08/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شروط العقد

معنای ضمان

عرض کردیم که شیخ انصاری رض برای ضمان 2 تفسیر بیان کردند، و هر 2 تفسیر ایشان مورد اشکال واقع شد. پس معنای ضمان چیست؟در سابق اشاره اجمالی شد، ولی بیان مرحوم محقق اصفهانی در این جا، مفصل تر و تحقیق بیشتری عنایت داشته اند.

ضمان عبارت است از این که شیء در عهده شخص قرار بگیرد و به ماده ضمان هم اگر مراجعه بکنیم، می بینید همین معنا در ماده تضمن و مضمون وجود دارد. چون نمی توانیم معنایی بکنیم که از معنای حقیقی کلمه جدا باشد.

تضمن مضمون و تضمین، این ها همه یک معنا دارند، از جمله ضمان.پس شیء بر عهده شخص اگر قرار بگیرد، این معنایش این است که این شخص ضامن هست و به این بودن شیء بر عهده شخص، اسمش ضمان هست، به اعتبار این که در ضمن عهده او قرار گرفته است. کأنه شخص با عهده ای که دارد متضمن اوست.

در لسان العرب این طور معنا می کند: نخلة ضامنة. به معنای این است که این نخلة تضمنتها امصار ان افراد. اگر در شهری هست یعنی نخلة ضامنة. یا در عمارت شخص واقع شده است. یعنی محاط به عمارت هست یا نخلة ضامنة در فلان شهر، یعنی آن شهر متضمن این نخل هست و این نخل را در بر گرفته است.وجه تسمیه هم همین است که در ضمن آن عمارت یا شهر، این نخله هست.

در این جا هم در عهده این شخص، این شیء هم قرار گرفته است. این که در نماز جماعت گفته می شود: الامام ضامنٌ[1] ، معنایش این است که امام ضامن قرائت مأموم هست و قرائت مأموم در ضمن قرائت امام هست. یعنی بر عهده گرفته است قرائت مأموم را. نه این که معنایش این باشد که امام قرائت مأموم را حفظ می کند یا این که رعایت می کند. ضامنٌ، یعنی قرائت امام فرا گرفته است قرائت مأموم را و قرلئت ماموم در ضمن قرائت امام است.

خلاصه بر اساس معنای اصلی ضمان، که یعنی در ضمن بودن، این است که شیء در ضمن شیء دیگر قرار بگیرد، لذا اگر بگوییم این شخص ضامن هست، یعنی چیزهایی که بر عهده اوست این است که فلانی را هر وقت خواستند احضار کند، که اصطلاحاً کفالت گفته می شود.مثلاً می گویند اتباع بیگانه باید کفیل بگیرند، یعنی هر وقت حکومت خواست، کفیل باید او را حاضر کند. یعنی در ضمن عهده شخص آمده است و شخص به عهده گرفته است که هر زمانی او را خواستند، او را بیاورد.

یا مال را ضمانت می کند یا دین را ضمانت می کند، یعنی به عهده گرفته است. و اگر بدهکار نتواند پرداخت کند طلبکار به سراغ ضامن می آید. و لذا در تعریفش هم گفته اند: ضمُّ ذمةٍ إلی ذمةٍ أخری، این معنا با معنای لغوی تطبیق دارد و از معنای نقل ذمةٍ الی ذمةٍ أخری بهتر هست که در نقل گویا اصلا بدهکار ضامن نیست، در عرف هم همین هست که طلبکار اول سراغ خود بدهکار می رود، این که ضامن می گیرد برای این است که خیالش راحت باشد. نظیر رهن که بتواند بدهکاری خودش را نقد کند

پس ضمان یعنی ضم ذمةٌ الی ضمةٌ اخری یعنی بر عهده بودن، و این عهده طرف دیگر که ضامن هست، در ضمن عهده او این شیء یا شخص نیز قرار گرفته است، و یکی از تعهداتش این بوده که اگر بدهکار دینش را نداد، او بپردازد.

موارد استعمال کلمه ضمان

خواه ضمان نفس باشد، که همان احضار شخص باشد و اصطلاحاً کفالت می گویند، یا در معاوضات باشد، این هم باز معنای این که در ضمن تعهد شخص باشد وجود دارد. مثلاً در باب بیع، 2 طرف معامله، هر یک تعهد و التزاماتی دارد، که بدل را به دیگری بپردازد. بر عهده خریدار قرار داده می شود که اگر مبیع را گرفت، بدل او را بپردازد. فروشنده یکی از چیزهایی که بر عهده خودش قرار داده است این است که اگر ثمن را گرفت، مبیع را بپردازد که هر یک از متعاهدین د ربیع صلح و هبه معاوضی در ضمن عهده خودش گذاشته است که چیزی را که از طرف مقابل بگیرد، باید بدلش را به او بپردازد. پس در این جا هم معنای حقیقی ضمان وجود دارد.

پس مجرد این که در جایی معاوضه واقع شد، بحث ضمان نمی آید، یا چیزی مملوک به عوض باشد، بحث ضمان نمی آید. ملاک و مناط ضمان عبارت است از این که در ضمن عهده شخص چیزی واقع بشود، می خواهد بدل در باب معاملات باشد یا شخص باشد یا غرامت باشد.مثلاً شخص به عهده می گیرد خسارات وارده بر ماشین و یا بر بدن شخص را، این هم نوعی ضمان هست، که بر عهده خودش قرار داده است که خسارات را بپردازد. غرامت را بر عهده قرار داده است. و لو این که این ها یک اسم اصطلاحی جعلی خاصی پیدا بکند. ولی مآل این ها همه به یک چیز بر می گردد و آن کون الشیء فی ضمن عهدة الشخص هست.

و سبب ضمان هر چه باشد مثلا در بعضی از موارد شارع دیه را بر عاقله شخص قرار داده است، معنایش این است که عاقله ضامن آن دیه هستند، چون در ضمن عهده آن ها غرامت های این افراد واقع شده است. یا این که عرف آن شیء را بر عهده شخص بگذارد. مثل غرامات تخلفات اجتماعیه.

آثار عهده و ضمان

و عهده آثار متفاوته دارد. در هر جایی ممکن است آثار تکلیفی داشته باشد و آثار وضعی داشته باشد. مثل حرمت و وجوب ردّ، یا این که کون الدَرَک علی عهدته باشد. که بر عهده او می آید جبران آن خسارت و آن دَرَک. عهده در همه جا معنایش یک چیز هست، و در همه السنه و فرق یک معنا بیشتر ندارد، معنایش این است که او باید این معنا را حاصل بکند، وقتی گوید ضامن شخص شده است در باب چیزی که معنای کفالت می دهد، اگر کسی ضامن این زندانی بشود، زندانی را آزاد می کنند، آن صاحب و مالک بر عهده اوست که هر زمانی که خواستند آن فرد را حاضر کند، پس معنای عهده همه جا به یک معناست. یا آثار متفاوته ای داشته باشد، حرف دیگری است. در ماهیت ضمان اختلافی ایجاد نمی شود.

پس اگر در جایی دیده می شود در باب معاوضات تعبیر به ضمان می شود، فرقی با ضمان نفس ندارد که تعبیر به کفالت می شود، یا ضمان خسارات و غرامات که عنوان دَرَک می آید. هر جا که اسم خاصی گذاشته اند به اعتبار تفکیک مورد از موارد دیگر هست. کفالت گفتند: فوراً به ذهن می آید که شخص در ضمن عهده شخص دیگر واقع شده است. غرامت گفته اند یعنی دَرَک و خسارت به عهده شخص است معاوضه را به عنوان ضمان معاوضی تعبیر می کردیم، معنایش این است که بدل بر عهده شخص واقع شده است. و خسارت و پرداخت خسارات و غرامت بر عهده شخص باشد، ضمان غرامت نامیده می شود.

بنا بر معنایی که برای ضمان گفته شد، در قاعده کل ما یضمن بصحیحه یضمن بفاسده، معنایش در اصل و عکس واضح می شود که معنای واحدی دارد.

یعنی هر جا در عقد صحیح چیزی بر عهده شخص وارد شود، در فاسدش هم چیزی بر عهده او وارد می شود. و اگر در صحیح چیزی بر عهده شخص وارد نشود، در فاسدش هم چیزی بر عهده او وارد نمی شود. و تتمه ای دارد که می آید انشاالله


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo