< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدمحمدرضا حسینی آملی

98/08/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تلف مبیع/ اختلاف در پرداخت قیمت

0.1 -کیفیت استفاده از صحیحه ابی ولاد بر قیمت یوم التلف

ابو حنیفه گفت چیزی بر عهده تو نیست، چون در مقابل این که این آقا ضامن عین هست، منافع مجانی برای اوست و او اشتباه به روایت الخراج بالضمان استدلال کرد. که حضرت به مثل این احکام خلاف حق برکات از زمین و آسمان قطع می شود.

اما روایت چگونه دلالت دارد که معیار و میزان قیمت یوم تلف هست؟

ابو ولاد خدمت حضرت عرض می کند: اگر این حیوان هلاک می شد، آیا نباید من پول می دادم؟اگر حیوان عتب او نفق، «عَتَب» ظاهرش این است که به واسطه شخصی یا حیوانی از بین برود، « اَو نَفَق» یعنی همین طوری جانش از بدنش بدون سبب ظاهری خارج شود،. أ لیس یلزمنی؟ آیا دامن گیر من نیست و من ضامن نیستم؟

حضرت می فرمایند: «نعم قیمةُ بغلٍ، یومَ خالفته» که یوم ظرف باشد. این عبارت را جور دیگری هم خوانده اند، «قیمةُ بغلِ یومِ خالفتَه« که 2 اضافه باشد. در اینجا استشهاد این است که وقتی ابو ولاد سوال کرد از ضمان در زمان هلاک شدن این استر یا مردنش، واضح است که در ذهن انسان ابتداءً چه چیزی به ذهن انسان می آید؟ آن است که انصراف ذهنی دارد که وقتی تلف شد باید قیمت بدهد، پس قیمت حال تلف قیمت فعلیه خواهد بود. پس آنچه منصرَفٌ الیه اذهان سلیمه هست، قیمت یوم التلف هست. اما قیمت قبل از تلف یا قیمت بعد از تلف در ذهن شخص نمی آید.

حالا اگر این است چرا حضرت تعبیر کردند: یوم خالفته؟ کلام سائل طوری است که مطلق می باشد، سوال کرد به طور مطلق که أ لیس یلزمنی، اطلاق کلام شامل این که قیمت را از زمانی که در دست این آقا قرار گرفت، چه زمانی که یدش ید امانی بود، که از زمان اخذ تا زمان مخالفت هست، و چه زمانی که یدش ید عدوانی شد، که از زمان مخالفت تا زمان تلف هست، از زمانی که ید عدوانی شد ضمان هست. کلام سائل مطلق هست، که زمان ید امانی را هم می گیرد و زمان ید عدوانی را هم می گیرد.

از زمان اخذ تا زمان مخالفت، از زمان مخالفت تا زمان تلف سوال او مطلق است. امام علیه السلام جواب فرمودند که زمان تلف ثابت است ولی مطلقاً نیست، از حال غصب هست. و اول زمان غصب یوم خالفته است.

لذا از یک جهت تصدیق می کنند کلام ابو ولاد را که اگر تلف شد قیمت لازم هست پرداخت بشود، و این یک امر عرفی ارتکازی هر عاقلی است که اگر این کار را نکند ظلم کرده است، مقتضای عدل این است که حق هر ذو حقی را باید بهش برسانید حق صاحب است این است که قیمت را تا زمانی که تلف شد بپردازید. این قسمت را امام علیه السلام تأیید می کند.

عقلاء قیمت یوم التلف را کار دارند، ابتداء زمانی که ید تو عدوانی بود و تلف شد و به قبل و بعد کاری ندارند. اما جهتی که امام رد فرمودند این است که ضمان بر فرض تلف از حین اخذ را رد می کنند که مقتضای اطلاق کلام سائل بود. مقتضای اطلاق کلام سائل این بود که از زمان اخذ ضمان هست. یوم خالفته دارد. صحبت قیمت هست، تا زمانی که خود شیء هست نباید قیمت بدهد، اولین زمان انتقال به قیمت، یوم التلف هست.

نتیجه این می شود با فرمایش امام که می فرماید « نعم یوم خالفته» با این نکات که قیمت یوم التلف معیار قرار می گیرد.

در مقابل شیخ انصاری به تبع مشهور معنای دیگری استفاده کرده اند که اعلی القیم را اثبات فرمودند، ببینیم فرمایشی که ایشان استفاده کرده و قیمة را به بغل اضافه کرده و بغل را به یوم اضافه کرده است که اولاً ببینیم آیا از نظر ادبی درست هست یا نه، که درست نیست، فردا انشالله

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo