< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدمحمدرضا حسینی آملی

98/08/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تلف مبیع/ اقوال و ادله در مسئله پرداخت قیمت

0.0.1 -نقل صحیح روایت ابی ولاد «البغل»

طبق آنچه که در کتاب شریف وافی و هم چنین کافی شریف و هم چنین در حدائق که این صحیحه را هم در کتاب اجاره آورده است و هم در کتاب البیع، «البغل» در صحیحه با ال است. اگر ال داشته باشد این بحث ها و اشکالات واین همه توجیه وارد نمی شود. همه این ها به خاطر نکره بودن بغل است. که البته گفتیم اگر نکره باشد، شاهد می شود برای کسانی که در مثلیات قائل اند که ضمان به قیمت المثل است.

اگر هم بر فرض ال نداشته باشد، توجیه دیگری وجود دارد. می توانیم غیر از فرمایش شیخ تنوین بغل را تنوین عوض بدانیم از مضافٌ الیه. قیمة بغله بوده است. و اسقاط ال هم به خاطر اضافه به ضمیر باشد نه به خاطر اضافه به یوم. شیخ انصاری رض ادعاء می کنند اسقاط ال به خاطر اضافه به یوم است. و می توانیم هم بگوییم که اصلاً اضافه نشده است، اسقاط لام به لحاظ استغنای از این لام هست. یوم را می توانیم قید بغل قرار بدهیم، نه قید قیمت. بگوییم بغل یوم المخالفة. یوم قید بغل بشود به عنوان صفت، به این معنا که بغلی که ثابت است فی یوم خالفته، یا یوم حال باشد برای بغل، یعنی قیمة بغل حال کونه فی یوم خالفته. و این بغل و لو نکره هست منحصر هست در همان بغلی که کرایه کرده است. لذا نیازی به ال عهد نداریم. قیمةُ بغلٍ یوم خالفته. یعنی حال کونه فی یوم المخالفه. حال از مضافٌ الیه در صورتی که مضاف جزء مضافٌ الیه یا مثل جزء باشد، اشکالی ندارد. و اینجا قیمت به منزله جزء می شود.

این توجیهی است که در این جا می توان بیان کرد. و اگر این طور بگوییم دیگر این همه توجیهاتی که ذکر شده است نیازی نیست. بزرگان ظاهراً این نسخ را ندیده اند و به همان نقل مرحوم شیخ رض اکتفاء کرده اند. و احتمال خطا در مثل این موارد بخاطر اشتباه ناسخ و غیره خیلی زیاد هست. گاهی از اوقات می بینیم که در روایت اصل کلمه را تغییر می دهند.

0.0.2 - -یوم قید اختصاص

مرحوم شیخ رض هست که می فرمایند: (و إما بجعل الیوم قیداً للاختصاص[1] ) شرح عبارت این است که بعد از این که سائل سوال کرد که بعد از این که تلف بشود یا از بین برود یا نقصی به او برسد، ألیس یلزمنی، امام علیه السلام فرمودند: نعم قیمة بغل یوم خالفته.

این هم باز از آن حرف هایی است که این کلام را هم باید به زحمت توضیح بدهیم اولاً و بعد بگوییم که آیا قابل قبول هست یا نه؟ اضافه در این جا مفید اختصاص هست، حالا آیا این اختصاص قابل این است که مقیَّد بشود و یوم قید او باشد و کدام معنای اختصاص مراد است؟

واضح است که اختصاصی که در اضافه فهمیده می شود معنای حرفی است که از این اضافه به دست می آید. معنای حرفی ملحوظ هست به لحاظ آلی و متوقف به طرفین نسبت است. اگر اختصاص مقیَّد قرار بگیرد، باید ملحوظ بشود به لحاظ استقلالی. برای معنای حرفی که قید نمی آورند. معنای حرفی یعنی معنای ملحوظ به لحاظ آلی،« لا یخبر عنه و لا یخبر به، فلا یقید بشیء». تقیید معنا ندارد. عبارت هم معنایش این است که یلزمک قیمة الثابته للبغل المختصة به یوم المخالفه.

و لحاظ معنای استقلالی برای مقید که عبارت هست از اختصاص در این جا ممکن نیست، چون اختصاص مستفاده است از اضافه که معنای حرفی است.

علاوه بر این که عامل در ظرف که بخواهد نصب بدهد، باید یا فعل یا شبه فعل باشد. حرف که اختصاص هست نمی تواند عمل نصب را انجام بدهد، معنای حرفی قدرت عامل نصب قرار گرفتن را ندارد. ولکن اگر یوم را قید قیمت قرار بدهیم هیچ یک از این 2 اشکال وارد نیست، چون قیمت هم مقید و هم مطلق می شود یخبر به و هم یخبر عنها. اشکال عامل نصب هم در این جا رفع می شود، زیرا قیمت عبارت هست از یقوَّم بشیء در مالیت، این یک معنای حدثی است. به لحاظ واجدیت این معنا قابلیت عمل در یوم به عنوان عمل نصب را دارد.

ولکن اشکالی که باقی می ماند این است که کلمه بغل در این جا نکره آمده است. عرض کردیم حل اشکال طبق نسخی است که کلمه بغل را معرفه آورده اند. فعلی هذا در این موارد با شیخ رض همراه نیستیم و تمام اشکالات روی این است که کلمه بغل را بدون ال آورده اند در حالی که در نسخ صحیحه بغل با ال آمده است و این محاذیر هم برطرف می شود.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo