< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدمحمدرضا حسینی آملی

98/08/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تلف مبیع/ اقوال و ادله در مسئله پرداخت قیمت

-بیان محقق اصفهانی رض در وجوه متصوره لزوم[1]

ضمانی که مورد سوال سائل واقع شده است که عرض کرد: (أریت لو عطب البغل و او نفق الیس یلزمنی) این لزوم مسئولٌ عنه که مرتب شده است به قرینه لو شرطیه در کلام سائل، 3 وجه و احتمال هست.

احتمال اول: مراد از این لزوم به معنای ضمان، این باشد که خود عین بر عهده مکلف و سائل است.

این احتمال مردود است، چرا؟ چون عهده عین متوقف بر هلاکت بالکسر یا حتف أنفه نیست، بلکه به مجرد این که یدش عدوانی می شود عین بر عهده او آمده است. به مجرد تغییر مسیر یدش از امانی به عدوانی تغییر می کند. بلکه این متوقف است بر غصب. از لحظه ای که مخالفت کرد غصب محقق شده است، عین بر عهده مکلف آمدن را متوقف بر عطب و نفق بدانیم، صحیح نیست. عطب او لم یعطب نفق او لم ینفق، باز عین بر عهده اوست. پس ضمان عین متوقف بر هلاکت نیست. هذا اولاً.

اشکال دوم این است که عهده ای که گفته شده است عهده عین است، این عهده عین نمی شود مراد باشد. چون سخن از قیمت در صحیحه به میان آمده است. کاشف از این است که عهده عین مطرح نیست.

احتمال دوم: لزوم به معنای لزوم دفع بدل باشد. این دفع بدل هم منجزاً باشد نه معلقاً، الآنی که این شخص غصب و مخالفت کرده است، همین الآن به عهده او آمده باشد. الآن منجزاً قیمت بر عهده اوست.

این کلام هم صحیح نیست. برای خاطر این که گرچه اصل لزوم به معنای بر عهده او باشد قیمت مترتباً علی العطب صحیح است. و قهراً یوم خالفته قید قیمت هم می شود. ولکن اشکالی که هست این است که لزوم به معنای آمدن قیمت بر عهده مکلف متوقف است بر این که لزوم تقدیری را نتوانیم در این جا اراده کنیم. یعنی اگر نشود لزوم تعلیقی و تقدیری را قصد کنیم، باید بگوییم مراد لزوم منجز است، و حال این که می شود لزوم تقدیری را اراده کنیم.

احتمال سوم: لزوم به معنای ضمان بدل تقدیری و معلق بر تلف باشد. بنابرین قول سائل که عرض کرد (اریت لو عطب او نفق الیس یلزمنی) لزوم به معنای همانی ضمان بالقوه است، معنای همان لزوم تقدیری و معلق بر تلف است.

از نظر جهات ادبی هم مشکلی نداریم، «عطب» در کلام سائل شرط و مقدم می شودو لزوم بدل هم می شود تالی. تالی اش می شود لزوم به معنای پرداخت بدل. در فرض هلاکت و مردن است که باید بدل بدهد و الا چیزی لازم نیست.

اگر بگوییم لزوم به معنای دفع بدل اگر حیوان هلاک و از بین رفت باشد، بدل علی تقدیر الهلاکة بر او لازم است. اگر هلاک شد، باید قیمت را علی فرض هلاکت بدهد، این کلام را یک آدم عادی نمی زند چه برسد به امام علیه السلام. پس این لزوم تقدیری بود که در کلام سائل بود، که ابو حنیفه فتوا داد. در مقابل این تعهد و چیزی که بر عهده ات آمده است، منافع را مجاناً استفاده بکن. در ازای این مسئولیت مجاناً استفاده بکند.

این را عرض کردیم مردود است، البته از این نظر که در این سوال و در این واقعه هنوز هلاکت بالفعل واقع نشده است، چون هلاکت فرضی است لذا می گوید لو عب. پس فرض این که هلاکت بالفعل باشد تا در نتیجه لزوم هم فعلی باشد، وجود ندارد. بنا بر این معنا نمی شود لزوم فعلی استفاده کرد. چون لزوم فعلی متوقف است بر عطب فعلی. اگر عطب علی فرض هست تالی و لزوم هم علی فرض است.

بنابرین معنا که بدل را باید بگوییم علی نحو التعلیق و التقدیر بر عهده سائل قرار بدهیم، یوم المخالفه یا قید قیمت می شود یا قید لزوم تقدیری که از فرمایش امام استفاده می شود. پس از این که چه زمانی را باید قرار بدهیم، در این روایت اسم و اثری نیست. پس این که بعضی خواسته اند قیمت یوم المخالفه را استفاده کنند درست نیست.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo