< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سیدمحمدرضا حسینی آملی

96/10/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حسن احتیاط /برائت /اصول عملیه

 

خلاصه مباحث گذشته:

متن خلاصه ...

مرحوم شیخ از جواب سوم اشکالی فرمودند که چطور با اخبار واحد می توانید در مسائل اصولیه تمسک کنید؟ که سه جواب داده شد و عمده جواب سوم که فرمودند ما نمی خواهیم خبر ضعیف را حجت قرار دهیم تا شما بگویید حجیت بوسیله خبر واحد امکان ندارد، بلکه مطلوب و مقصود اثبات استحباب عمل است حالا عمل را به عنوان احتیاط قرار دهیم و یا نفس عمل مستحب باشد علی اختلاف مبنای شیخ ره و مرحوم صاحب کفایه بود.

 

متن تقریر ...

خود شیخ براین جواب سوم دو اشکال کردند: اول اینکه شما تعبیر می کنید منظور حجیت خبر نیست، بلکه مقصود استحباب عمل است، این دو مآل و مرجع او یک چیز است و فقط اختلاف در تعبیر است. ثانیا صرف اینکه بحث حجیت نشود موجب نمی شود از مساله اصولی خارج باشد و فقهیه گردد که شما بگویید حالا که اسستحباب را با با اخبار من بلغ ثابت کردیم مساله فقهیه است، چون ضابطی برای مساله اصولی فرمودند که منحصر در حجیت نیست بلکه مورد بحث ومثل استصحاب و احتیاط را هم شامل میشود.

اشکال مرحوم محقق اصفهانی رضوان الله علیه برهر دو وجه شیخ انصاری ره

اما اشکال بر وجه اول: حجیت ممکن است به معنای جعل حکم مماثل باشد که جمع کثیری از فقها خصوصا قدماء قائل بودند، هر حکم مماثل مجعولی مساوی با حجیت نیست که جواب ایشان که مرجع حجیت را به استحباب برگرداند اگر حجیت بر مبنای منجزیت و معذریت باشد و ربطی به معنای اثبات حجیت باشد یا استحباب نفس این دو یک شیئ است مرجع احدهما الی الآخر در صورتی است که حجیت در سوال و جواب مرحوم شیخ هر دو به معنای حکم مماثل فرمایش شیخ انصاری معنا دارد غرض اخبار من بلغ اثبات حجیت خبر ضعیف یا بگویید غرض از اخبار من بلغ اثبات استحباب عمل است فرقی نمی کند، مرجع یکی است.

و اگر حجیت به معنای منجزیت باشد واضح است بحث از حجیت خبر واحد شیئ و بحث از اثبات استحباب عمل شیئ آخر و هیچ یک رجوع به دیگری نمی کند

اشکال مرحوم حاج شیخ ره اگر حجیت به معنای جعل حکم مماثل بدانیم [1]

در نتیجه بحث حجیت خبر ضعیف برمی گردد به اثبات استحباب عمل بشود، اما اینطور نیست هر جا حجیت به معنای جعل حکم مماثل باشد بطور کل مساله اصولی شود، بلکه یک خصوصیتی دارد که در مورد بحث وجود ندارد، آن خصوصیت عبارت است از جعل حکم مماثل به معنای متمم کشف باشد که در باب خبر باشد اینچنین است چرا؟ چون خبر کاشف از حکم است اما نه کاشف تام، اگر شارع خبر را برای ما معتبر کرد و اعتبار برگردد به جعل حکم مماثل به معنای این است که شارع کاشفیت خبر را تتمیم کرده و نقص کاشف را جبران نموده .

کاشف تام علم است وظن کاشف ناقص است و این نقص باید از ناحیه شارع جبران شود که می گویند شارع خبر را حجت قرار داده به معنای کاشفیت از حکم واقعی، یا اینکه جعل حجیت به معنای ابقای کشف در باب استصحاب باشد که بعد یقین سابق بود و ما شک در بقاء داریم و غالبا ظن به بقاء داریم ولی این ظن معتبر نیست وشارع باید او را حجت قرار دهد، اینجا تتمیم به این است که شارع کشف سابق را تعبداً ابقاء کند ومرجع حجیت استحباب به ابقاء کشف یقینی سابق است و شارع ظن به بقاء را به منزله قطع به بقاء قرار داده که اینجا حجیت معنا دارد .

در باب احتیاط هم متمم کشف است به عنوان جعل ظن به عنوان قطع در باب خبر و یا جعل مجمل مانند مفصل در باب احتیاط؛ عبارت حاج شیخ ره را دقت کنید چون در باب احتیاط به شخصه برای او معلوم نیست واجب بودن شیئ، چون مردد است بین دو طرف شارع جعل احتیاط فرموده لذا مثلا صلاة به هر دو طرف مشکوک واجب است مانند جایی که به یک طرف علم دارد و باید به شک اعتنا کنی و و احتیاط نمایی که اینجا مجمل به منزله مفصل است و و هر دو طرف به نحو تفصیل است و باید به هر دو طرف نماز بخواند و این معنای حجیت است؛ در محل بحث احتمال الوجوب به منزله علم تفصیلی به واجب است که شارع می گوید با این احتمال به نحو علم تفصیلی معامله کن واین احتمال را شارع حجت قرار داده که باید احتمال را عمل کنید و این جعل حجیت از ناحیه شارع و لو در حکم مماثل باشد مساله اصولی است.

در ما نحن فیه در تسامح در ادله سنن که اخبار من بلغ است آیا حجیت به معنای اول جعل متمم کشف باشد یا به معنای دوم که ابقای کشف؟ که ظاهراً هیچ کدام نیست و متمم کشف چه به معنای در باب خبر که ظن را به منزله قطع وعلم قرار دهید و چه از باب احتیاط که مجمل را به منزله مفصل قرار دهید و این معنا ابداً نیست کما اینکه به معنای ابقای کشف هم نیست چون قبلا یقین به استحباب عمل در گذشته نداشته ایم تا شارع بوسیله اخبار من بلغ ابقاء او را ثابت کند ما متعبد به بقاء شویم اما به معنای جعل الظن به منزله قطع هم وجود ندارد کما اینکه جعل مجمل کالمفصل هم ندارد چون در این روایات مثل صحیحه اگر کسی به مجرد اینکه( بَلَغَه ثواب عن النبی صلی الله علیه و آله وعمل کند له ذلک و ان لم یقله[2] ) و این تعبیر ان ام یقله واضح است بحث کشف نیست و بالعکس حتی اگر صادر نشده بود ثواب ثابت است و بحث قراردادن ظن به منزله علم نیست .

لسان اخبار من بلغ اثبات استحباب است به اثبات ثواب؛ پس چطور می شود گفت این اخبار برای اثبات حجیت است، اصلا این اخبار به حالت فعلیه مکلف کاری ندارد که ظن حاصل شده و لسان اخبار القاء احتمال خلاف نیست، پس بنابراین حجیت به معنای تتمیم کشف که ظن را به منزله قطع قرار دهد اینجا وجود ندارد.

این خلاصه اشکال محققق اصفهانی ره بر شیخ انصاری ره است که بنابر جعل حکم مماثل در مورد لسان اخبار من بلغ قابل انطباق نیست بلکه ناظر است که ثواب داده می شود و ان لم یقله، این لسان کجا و لسان صدق العادل و یا روایات حجیت خبر عادل ( لا عُذرَ لاحدٍ من مَوالینا فی التشکیک فی ما یرویه عنّا ثِقاتنا[3] ) یا می فرمایند (ما یئودّی الراوی عنّی فعنّی یئودّی[4] ) که لسان این روایت لسان احراز واقع است و لسان روایت القاء خلاف است در حالیکه لسان روایت اخبار من بلغ که تصریح دارد که صادر شده یا نه شما توجه نکنید همین کخ بلغه بر اساس این روایات ثواب داده می شود و لو نفرموده باشند و کاری به واقع نداردو شاهدش هم عنوان (و اِن لَم یَقُله) است.

جواب اشکال شیخ ره با مبنای حجیت به معنای منجزیت و معذریت

ان قلت اشکال شما بر شیخ مبنی که حجیت به معنای جعل حکم مماثل باشد که نظر به واقع هست و لذا مودّای خبر حکم ظاهری در حق مکلف و این معنا در اخبار من بلغ نیست ولی اگرحجیت به معنای منجزیت و معذریت که شیخ مساله اصولی قرار داده اند و فرقی بین لسان حجیت خبر ضعیف ویا لسان آنها اثبات استحباب عمل باشد که داخل در مسائل علم اصول است، آیا اشکال شما بر شیخ وارد است یا نه؟اگر حجیت به معنای تنجیز واقع باشد در حق مکلف منجز است عقابا یعنی اگر واقع واجب را مخالفت کند معاقب است بعد از قیام حجت و یا حرام را مرتکب شود مستوجب عقاب است بعد قیام حجت، یا تعبیر کنیم حجیت تنجیز واقع است ثواباً در باب مستحبات اگر واقع مستحب باشد بعد قیام حجت ثواب فعلیت پیدا می کند و استحقاق ثواب دارد ودر باب مباحات هم قیام حجت به معنای تعذیر که حجت واقع شده بر شیئ به عنوان مباح ولی در واقع مباح نبود این مکلف در مخالفت واقع معذور است پس اگر حجیت جعل حکم نباشد و فقط جنبه منجزیت داشته باشد در واجب و حرام و معذریت در مخالفت واقع و یا تنجیز ثواب در مستحبات اگر عنوان حجیت به معنای منجزیت برنگشت به استحباب عمل و این دو یک شیئ نبودند اشکال بر شیخ انصاری ره وارد خواهد بود .

مرحوم حاج شیخ ره ادعا میکنند که اگر حجیت به معنای منجزیت و یا معذریت باشد باز هم فرمایش شیخ انصاری صحیح نیست زیرا بحث از حجیت شیئ و اثبات استحباب عمل شیئ آخر؛ زیراحجیت به معنای دوم ثبوت عقاب و ثواب علی تقدیر هست؛ اثبات ثواب و استحباب عمل ثبوت ثواب علی کل تقدیر است.

یعنی اگر حجیت به معنای منجزیت باشد اینجا جعل حکم نشده به حسب ظاهر و ملاک تماما واقع است اگر این خبر مصادف باشد ثواب واقع را می گیرد و اگر در واقع واجبی نبود ثوابی نیست چون فرض این است که واجبی نبوده پس لسان حجیت به معنای دوم احراز و تنجیز واقع است ثوابا و عقابا واگر مصادف بود ثواب واقع به او می رسد لو برای او معلوم نبوده چون فرض این است که واقع منجز شده، اما لسان دوم که اثبات استحباب علی کل تقدیر است یعنی چه مطابق واقع باشد و چه نباشد پس بحث حجیت به معنای منجزیت که ثواب علی فرض مصادفت است با بحث اثبات استحباب عمل که ثواب علی کل تقدیر هست صادف الواقع ام لم یصادف که این دو تفاوت پیدا کرد.

اما در محل بحث اخبار من بلغ ظاهراً با وجود فقره و ان لم یقله کاری به واقع ندارد و بحث مصادفت نیست پس ثواب برای او هست چه مطابق باشد و چه نباشد فعلی هذا آنچه شیخ انصاری ادعا فرمودند که حجیت چه به معنای حکم مماثل باشد و یا به معنای منجزیت و معذریت باشد هر یک مرجعش به دیگری است و مآل او به دیگری و فقط عنوان فرق می کند این فرمایش قابل قبول نیست وصلی الله علی محمد وآل محمد


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo