< فهرست دروس

درس تفسیر آیت الله جوادی

90/08/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 
 
 
 
 
 ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يُغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكَي لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ (30) وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَي جُيُوبِهِنَّ وَلاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَي عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلاَ يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَي اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (31)﴾
 سورهٴ مباركهٴ «نور» بخش مهمّ مسائل حجاب و عفاف را به همراه دارد لذا در حفظ زبان و در حفظ چشم آيات فراواني نازل كرده بخشي كه مربوط به حفظ زبان بود گذشت بخشي كه مربوط به ورود در منازل بود كه اذن و استيذان لازم است آن هم گذشت اين تعبير جناب زمخشري در كشاف گرچه مضمونش مطابق با آيات است (يك) و روايات اهل بيت(عليهم السلام) هم همين مضمون را تأييد مي‌كند (دو) لكن عين اين عبارت در جوامع روايي ما پيدا نشده و اگر در جوامع روايي آنها باشد يك عبارت بسيار پسنديده‌اي است كه «مَن سَبَقَت عينه استيذانه فقد دَمَر» كسي كه چشمش قبل از عين وارد صحنه بشود اين هلاك شده است اين جمله را حتماً مي‌توان از جوامع روايي آنها پيدا كرد و اين گونه از جمله‌ها خيلي به منزلهٴ كلمات قصار است و آموزنده است و تقيّه هم در كار نيست براي اينكه مطلبي است حق مطابق قرآن روايات ما هم از ائمه(عليهم السلام) همين مضمون را فرمودند ولي اين تعبير و اين لفظ جامع پيدا نشده خب. بر زمخشري هم كه نقل كرده ولي خب اين فاصله است با مفاتيح يعني چند قرن قبل از مفاتيح است زمخشري در كشاف آن را دارد ولي در جوامع روايي آنها باشد.
 اما راجع به حفظ چشم و آثار آن فرمود: ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يُغُضُّوا﴾ به مؤمنين بگو كه چشمهاي خود را بپوشانند گرچه اين حكم براي همه است ولي چون مؤمنين بهره مي‌برند و امتثال مي‌كنند مؤمن و مؤمنه را ذكر فرمود: ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ﴾ اين ﴿قُل﴾ مفادش روشن نيست به مؤمنين بگو, چه چيزي بگو «غُضّوا» در تعبير است «قل للمؤمنين غضّوا مِن أبصاركم» آنها هم ﴿يُغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ﴾ اين ﴿يُغُضُّوا﴾ كه مجزوم است و نونش افتاده چون جواب آن امري است كه آن امر محذوف است «قل للمؤمنين غُضّوا من أبصاركم» آنها هم ﴿يُغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ﴾ كه اين مجزوم بودنش چون جواب آن امر است و همچنين «قل للمؤمنين احفظوا فروجكم» آنها هم ﴿يَحْفَظُوا﴾ كه نون مي‌افتد ﴿فُرُوجَهُمْ﴾, ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يُغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ﴾.
 مطلب بعدي آن است كه غضّ بصر و همچنين غمض بصر معناي كنايي آنها يعني چشم‌پوشي منظور است نه اينكه چشمتان را بپوشيد يعني صرف‌نظر كنيد يعني نگاه نكنيد اينكه مي‌گويند چشم‌پوشي كرد يعني صرف‌نظر كرد يعني توجه نكرد. توجه نكنيد به نامحرم و از نگاهتان بكاهيد و خودتان را هم حفظ كنيد نه نگاه كنيد نه بگذاريد كسي نگاه كند و عملاً هم خودتان را حفظ بكنيد ﴿وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ﴾ و اين راهِ تزكيه نفوس است يعني اگر خداي سبحان فرمود قرآن براي اين آمده است كه ﴿يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ﴾ راه تزكيه نفوس همين رعايت چشم و گوش و امثال اينهاست كه اينها مقدّمات كار است وقتي اين مبادي محفوظ ماند دلها هم محفوظ خواهد شد.
 بعد فرمود: ﴿إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ﴾ هر كاري كه اينها انجام مي‌دهند مؤمنين انجام مي‌دهند ذات اقدس الهي آگاه است قصدشان چيست انجام مي‌دهند نمي‌دهند نگاه مي‌كنند نمي‌كنند چقدر نگاه مي‌كنند همه را ذات اقدس الهي خبير است. در بيانات نوراني حضرت امير(سلام الله عليه) هم هست كه «اِتَّقُوا مَعَاصِيَ اللَّهِ فِي الْخَلَوَاتِ فَإِنَّ الشَّاهِدَ هُوَ الْحَاكِمُ» اين دربارهٴ مردها. دربارهٴ زنها كه وظيفهٴ بيشتري دارند چون خداي سبحان آنها را سبكي آفريده كه با جمال و شكوه همراه‌اند فرمود: ﴿وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ﴾ يعني شما هم به آنها بگوييد امر حاضر كنيد كه «اُغضضن مِن أبصاركنّ» آنها هم ﴿يَغْضُضْنَ﴾ كه اين هم جواب آن امر مجزوم است ﴿وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ﴾ حفظ بكنند خودشان را خب كه عفاف در جامعه حاكم باشد بعد فرمود: ﴿وَلاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾ همان طوري كه منظور از غَضّ و غَمض چشم يعني چشم‌پوشي است اين پوشيدنِ فيزيكي مراد نيست كه انسان چشم را روي هم بگذارد مگر در مورد ضرورت, معيار چشم‌پوشي است يعني عدم توجه به نامحرم است منظور از زينت هم مواضع زينت است گرچه برخي از فقها نظير مرحوم فاضل سيوري فاضل مقداد ايشان مي‌گويد خود زينت معيار است نه موضع زينت براي اينكه خود همين زينت طليعهٴ گناه خواهد بود ولي ظاهراً منظور ابداء مواضع زينت است.
 پرسش:...
 پاسخ: بله ديگر, گاهي ظرافت كار مطرح است گاهي خبير بودن مطرح است گاهي عملِ ظاهري نشان مي‌دهد گاهي خيلي رقّت دارد مثلاً دربارهٴ قلب دارد كه قلب مؤمن «بين اسبعين مِن أسابع الرحمن» است كارهاي ظريف را معمولاً با سرانگشت انجام مي‌دهند قلب از آن جهت كه ظريف است نظير ورق زدن صفحهٴ كتاب است كه انسان با سرانگشت انجام مي‌دهد شما ببينيد كارهاي مهم را نظير بنّايي نظير آهنگري اين را با كلّ دست انجام مي‌دهند اما كارهاي ظريف را نظير زرگري اينها با سرانگشت انجام مي‌دهند نه با دست و ساعد و عَضد و اينها قلب هم از آن جهت كه خيلي ظريف است با انگشتهاي خدا جابه‌جا مي‌شود اين گونه از امور هم كه خيلي ظريف است با صنع و صنعت آميخته است فرمود آنچه را كه اينها به كار مي‌برند با ريزه‌كاريهايشان مشهود خداي سبحان است خب.
 فرمود: ﴿وَلاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ﴾ يعني مواضع زينت را ﴿إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾ كه معروف همان وجه و كَفّين و امثال ذلك است منظور خود زينت نيست چون خود زينت اگر بيرون بدن باشد كه يقيناً نگاه به او حرام نيست به بدن متّصل باشد ممكن است كه تحريك بكند لذا فاضل مقداد و امثال ايشان فتوا به حرمت دادند كه گوشواري كه در گوش نامحرم است نمي‌شود آن را نگاه كرد چون اين نگاه, طليعهٴ معاصي ديگر است. تعبير زمخشري در كشّاف اين است كه «النظرُ بَريد الزنا» بريد يعني قاصد نگاه به نامحرم اين قاصد و پيام‌آور معصيت است ولي معروف اين است كه همان مواضع زينت معيار است ﴿إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾ مگر آ‌ن مقداري كه ظاهر باشد. يك بحث در اين است كه زن سَتْرش چقدر واجب است آيا مي‌تواند دستش را وجه‌اش را بدون پوشش حركت بدهد يك بحث در جواز نظر است اگر گفتند زن براي رفع حاجت مي‌تواند با دستِ باز با روي باز حركت كند معنايش اين نيست كه نامحرم هم مي‌تواند به دست و صورت او نگاه كند اين عدمِ وجوب سَتْر است نه جواز نظر براي مرد خب اگر ببيند مرد نگاه مي‌كند كه خب بايد بپوشاند ﴿وَلاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾ بعد فرمود: ﴿وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَي جُيُوبِهِنَّ﴾ در جاهليّت اين طور نبود اينها گريبان و گردن را باز مي‌گذاشتند اسلام آمده فرمود روسري بگذاريد (يك) اين روسري بايد به قدري وسيع و جامع باشد كه هم سر را بپوشاند (يك) هم جَيْد و گردن را بپوشاند (دو) هم جَيْب و گريبان را بپوشاند (سه) اينكه مي‌گويند سينه را بپوشاند براي اينكه بين جَيْب و جَيد فرق است آنكه در سورهٴ «مسد» دارد حمالة الحطب است ﴿فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِن مَسَدٍ﴾ جَيْد يعني گردن, جيد گردن كه در نساء خوانديد. خب جَيْب يعني گريبان وقتي به وجود مبارك موسي فرمود: ﴿وَأَدْخِلْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ﴾ يعني دستت را در گريبانت بگذار ﴿تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ﴾ پس زن موظّف است رأس, جَيْب, جَيْد هر سه را بپوشاند ﴿وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَي جُيُوبِهِنَّ﴾ نه «علي جيودهنّ» جيد كه گردن را بپوشاند بلكه جيب يعني گريبان را بپوشاند خب ولي در مفردات راغب متأسفانه جيْب قبل از جوي آمده با اينكه آن يايي است مؤخّر از واو است. به هر تقدير فرمود: ﴿وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ﴾ خُمُر يعني مقنعه ﴿بِخُمُرِهِنَّ عَلَي جُيُوبِهِنَّ وَلاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ﴾ اينجا دو مسئله است و دو مطلب و سرّ تكرار ﴿لاَ يُبْدِينَ﴾ هم همين دو مطلب است. يكي ناظر به اين است كه چقدر را باز كند براي عموم اين براي زينت ظاهر است مواضع زينت است يكي اينكه مواضع زينت آن مقداري كه حالا ظاهر نيست آن مقدار را براي چه كسي مي‌تواند ظاهر كند براي محارم پس موضع ظاهر زينت را كه وجه و كَفّان است مي‌تواند ظاهر كند براي همه منتها نگاهِ همه جايز نيست اين‌چنين نيست كه اين آيه درصدد تجويز نظر باشد درصدد عدمِ وجوب سَتْر است درصدد جواز ابداست اگر يك زن ببيند كه نامحرمي دارد نگاه مي‌كند آن وقت بر او لازم است كه اِبدا نكند اما آن مواضع خفيّه مثل خود گريبان مثل دست مثل بدن اينها كه ديگر ما ظَهَر نيست ما بَطَن و ما خفيّ است آنها را براي چه كسي مي‌تواند ظاهر بكند فرمود: ﴿وَلاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا﴾ سرّ تكرار ﴿لاَ يُبْدِينَ﴾ براي اينكه دو مطلب كاملاً از هم جداست نمي‌شد با يك بار دو استثنايي كه ناهماهنگ است كنار هم قرار بگيرند ﴿وَلاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾ (اين يك) آن ﴿مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾ جاهلي معيار نيست ﴿مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾ اسلامي معيار است به شهادت اينكه در جاهليّت گريبان باز بود ولي الآن فرمود: ﴿وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَي جُيُوبِهِنَّ﴾ پس منهاي گردن منهاي گريبان منهاي سر هر چه ظاهر شده است جايز است مي‌ماند وجه و كفّان كه «في القدمين نظر» خب اما دربارهٴ «ما بَطَن» پس اگر مي‌فرمود «و لا يُبدين زينتهنّ الاّ ما ظهر منها» اين منصرف مي‌شد به فضاي جاهلي, فضاي جاهلي سر باز گردن باز گريبان باز فرمود اين‌چنين نباشد آن قسمتهايي كه باز بود آن سه قسمت كاملاً بايد بسته باشد به استثناي اين سه قسمت بقيه بدن كه خب با لباس پوشيده است اين سه قسمت باز بود يعني موي سر معلوم بود گردن معلوم بود گريبان هم معلوم بود فرمود اين سه قسمت را بايد بپوشانيد بقيه كه دست تا مچ و صورت است اين عيب ندارد يعني اِبدايش عيب ندارد نه نظرِ نامحرم جايز است.
 پرسش:...
 پاسخ: خب بله همان مشكل هست ديگر, اگر كسي نامحرم بود او حقّ نگاه ندارد دو حرف است: يكي اينكه پوشيدن بر زن واجب است نه بر زن واجب نيست مگر در مواردي كه ببيند نامحرم دارد نگاه مي‌كند زن مي‌تواند با دست تا مچ كه پوشيده نيست و با صورت كه پوشيده نيست برود در مجامع اما مرد مي‌تواند نگاه كند نه, اگر مرد دارد نگاه مي‌كند آن وقت اِبدا جايز نيست غرض آن است كه تلازم نيست بين عدم وجوه اِبدا و جواز نظر, جواز نظر نيست اصلاً مگر اينكه براي رفع ضرورت به صورت عادي و بدون رِيْبه.
 پرسش:...
 پاسخ: تكليف, حقّ الهي است البته.
 ﴿وَلاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ﴾ يعني آن مواضع باطن ﴿إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ﴾ براي همسران خودشان ﴿أَوْ آبَائِهِنَّ﴾ براي پدرانشان ﴿أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ﴾ براي پدر شوهرشان ﴿أَوْ أَبْنَائِهِنَّ﴾ براي فرزندانشان ﴿أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ﴾ براي فرزندان شوهرهايشان ﴿أَوْ إِخْوَانِهِنَّ﴾ براي برادرانشان ﴿أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ﴾ براي برادرزاده‌هايشان ﴿أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ﴾ براي خواهرزاده‌هايشان ﴿أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ﴾ در بين محارم اعمال و اعمام و اخوال مطرح نشدند نفرمود براي عموها و براي دايي‌ها با اينكه آنها هم محرم‌اند گفتند براي اينكه درست است كه عمو محرم است دايي محرم است ولي عموزاده نامحرم است دايي‌زاده نامحرم است ممكن است عمو و دايي اين خانم را ببينند و براي فرزاندانشان معرفي كنند كه نامحرم از وضع اينها باخبر بشود برخي از محارم را هم قرآن كريم ذكر نكرده است گرچه آنها نبايد چنين كاري بكنند يا نمي‌كنند ولي ادبِ ديني اقتضا مي‌كند كه فضاي جامعه فضاي عفّت باشد آن وقت اين مي‌شود يك جامعه ديني و راحت.
 پرسش: داماد زن را اينجا ذكر نكرده؟
 پاسخ: خب آن پيداست كه بيگانه است ديگر اما اينها كه محرمِ نَسبي هستند اينجاست ولي اگر برادر براي برادرزاده بخواهد وصل كند محرمي براي محرم وصل مي‌كند ﴿بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ﴾ هم همين طور است اگر بخواهد برادري براي برادر خودش يا ديگري كه از همين قبيل است كه آ‌ن هم محرم‌اند وصل بكند محرمي براي محرم وصل كرده است.
 ﴿أَوْ نِسَائِهِنَّ﴾ زن درست است كه براي زن محرم است ولي زنِ مسلمان مجاز نيست كه خود را براي زني كه غير مسلمان است نشان بدهد زيرا ممكن است آن زنِ كافره اين زن مؤمنه را ببيند و براي نامحرمها وصل كند لذا حضور زنِ مسلمان در مهمانيهايي كه زنِ غير مسلمان حضور دارد بايد طوري باشد كه آن زنِ غير مسلمان از كيفيت بدني اين زن مسلمان آگاه نباشد زنِ مسلمان براي زن مسلمان محرم است ﴿أَوْ نِسَائِهِنَّ﴾ اين رعايت ادب و عفّت عمومي. ﴿أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ﴾ اين ﴿مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ﴾ تكرار نيست زنهاي مؤمن در برابر مردها همين صوَر استثنايي است كه در آيات آمده و يا عمو و دايي است كه در روايات هم آمده اما زن بخواهد خود را براي زنِ ديگر نشان بدهد و بيارايد اگر آن زن مسلمان باشد مي‌تواند اما اگر آن زن مسلمان نبود كافره بود در صورتي كه مِلك يَمين اين زن باشد مي‌تواند پس ﴿مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ﴾ خصوص اِما و كنيز مراد است نه خصوص عبيد (يك) نه اعمّ از عبيد و اِما (دو) بلكه خصوص كنيز مراد است دوم اينكه اين تكرار نيست درست است كنيز, زن است و ﴿نِسَائِهِنَّ﴾ هم زن لكن ﴿نِسَائِهِنَّ﴾ زنهاي مؤمن‌اند اِما اعم از مؤمنه و كافره است پس اگر زن كافره باشد در صورتي كه كنيز اين خانم باشد اين مي‌تواند خودش را به او نشان بدهد و اگر همين كه كافره است كنيز او نباشد مشكل دارد كه اين زن خودش را نشان او بدهد.
 پرسش:...
 پاسخ: بله, اينكه ﴿نِسَائِهِنَّ﴾ گفتند براي همين است ديگر, براي اينكه زن مؤمنه مواظب چشم و گوشش هست ديگر اول دستور چشم و گوش را داد به مؤمنات بعد فرمود در چنين فضايي زن مؤمنه مي‌تواند زن مؤمنه ديگر را ببيند بعد از اينكه زبان را دستور داد چشم را دستور داد گوش را دستور داد آن‌گاه فرمود در چنين فضايي ﴿أَوْ نِسَائِهِنَّ﴾.
 پرسش:...
 پاسخ: خب حالا آن گسترهٴ كار را كه با اين تعبيري كه در اول فرمود: ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ﴾ شامل خواهد شد در فضايي كه فرمود چشم بايد امين باشد گوش بايد امين باشد اعضاي بدن بايد امين باشد اينها را در اين فضا فرمود محرم شما هستند مي‌توانيد به آنها نشان بدهند و آنها هم مي‌توانند نگاه كنند خب.
 پس ﴿أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ﴾ اين اختصاص دارد به خصوص كنيزها چه اينكه در آيه شش سورهٴ مباركهٴ «مؤمنون» هم همين طور بود در آيه پنج و شش سورهٴ «مؤمنون» به اين صورت بود ﴿وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ٭ إِلَّا عَلَي أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ﴾ اگر كنيزِ مرد باشد اين مستثناست اما اگر عبدِ يك زن باشد در عين حال كه مِلك يمين است مستثنا نيست اينجا هم همين طور است ﴿أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ﴾ خصوص كنيزها را مي‌گويد نه عمّ يا خصوص أب لذا در رديف ﴿نِسَائِهِنَّ﴾ آمده اين زنهايي كه كنيز زنهاي مؤمنه‌اند مي‌توانند آنها را ببينند ولو كافره باشند اگر عبد بود در رديف آ‌ن رجال استثنا مي‌شد ولي چون اِماست در رديف نساء استثنا شده است. ﴿أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ﴾ يا بعضيها هستند همراهاني‌اند كه در اثر سفاهت در اثر ادراكِ كم اينها تشخيص نمي‌دهند و اهل شهوت نيستند و تشخيص نمي‌دهند اينها نگاه اينها با عدم نگاه اينها يكسان است چون صِرف نگاه حرمت ذاتي ندارد آن نگاهي كه باعث تحريك مي‌شود مشكل دارد اگر كسي در اثر سفاهت فقدان آن قوّه شهوي و ضعف درك, نگاه او مثل عدم نگاه است فرمود اينهايي كه جزء همراهان خانوادگي شما هستند و فقط جزء خدمه‌اند كاري از آنها ساخته نيست فقط خدمتگزاري اينها هم مي‌توانند ببينند چون ديدن اينها مثل عدم ديدن است.
 پرسش:...
 پاسخ: خب بله اگر نگاه به غير اينها باشد نگاه با رِيْب باشد جزء آن موارد مستثنامنه است ديگر.
 ﴿التَّابِعِينَ﴾ كه ﴿غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ﴾ هستند اِرْبه يعني حاجت جمعش هم اِرَب است اين «منتهي الإرَب في لغة العرب» اِرَب جمع اِربه است اربه يعني حاجت اينها حاجتي به مسئله هم‌جنس و امثال ذلك جنس مخالف ندارند اصلاً ﴿غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ﴾ مرد هستند ولي اوصاف مردانگي و شهوت در اينها نيست ﴿أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَي عَوْرَاتِ النِّسَاءِ﴾ كودكاني كه هنوز نمي‌فهمند زن و عورت زن و بدن زن و زيبايي زن يعني چه چون اگر خود اين كودك به حدّ تشخيص برسد در همين آيات بعدي اين سورهٴ مباركهٴ «نور» مي‌فرمايد به پدر و مادرها دستور مي‌دهد كه به فرزندانتان بگوييد كه سه وقت از اوقات شبانه‌روز وارد اتاق مخصوص پدر و مادر نشوند مگر اينكه اذن قبلي باشد كه آنها خودشان را جمع كنند جامه را در بر بكنند آنها بيايند آن آيات مفصّلاً در همين سورهٴ مباركهٴ «نور» خواهد آمد كه حتّي بچه‌هاي آدم اگر اهل تميز و ادراك بودند به آنها بايد آموزش داد كه سه وقت از شبانه‌روز وارد اتاق مخصوص پدر و مادر نشوند لذا فرمود: ﴿أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا﴾ يعني اطلاع پيدا نكردند حاليشان نيست از اين مسائل ﴿عَلَي عَوْرَاتِ النِّسَاءِ﴾ خب حالا اين براي نشان دادن. نحوه مَشي و حركت زنها در جامعه چگونه باشد فرمود اينها كه راه مي‌روند طرزي راه بروند همان طوري كه مردانه بايد حرف بزنند مردانه بايد راه بروند زنانه حرف نزنند اينكه در سورهٴ مباركهٴ «احزاب» فرمود: ﴿فَلاَ تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلاَ مَعْرُوفاً﴾ يعني حرفِ خوب بزنيد (يك) خوب حرف بزنيد (دو) مردانه حرف بزنيد نه زنانه (سه) با رقّت و نازك‌گفتاري و نازك‌رفتاري اين طوري حرف نزنيد ولو «مِن وراء حجاب» باشد خداي سبحان آن جاذبه‌اي كه ايجاد كرده اين ممكن است كه در معرض فساد قرار بگيرد همان تعبير زمخشري كه «النظرُ بريدٌ» اين پيام‌آور معصيت است فرمود حالا كه مي‌خواهند در جامعه راه بروند ﴿وَلاَ يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ﴾ در فضاي جاهلي زينتها را گاهي به دست گاهي به پا گاهي به گوش و گاهي به چهره و اينها نصب مي‌كردند فرمود اين خلخالي كه در پا براي زينت گذاشتند طرزي راه نروند كه اين خلخالها حركت كند صدا كند و بيگانه را تحريك كند ﴿وَلاَ يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ﴾ پاها را محكم به زمين نزنند همان طوري كه حرفهاي اينها نبايد رقيق باشد پاهاي آنها نبايد محرّك باشد در رفتن ﴿وَلاَ يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ﴾ تا معلوم بشود كه اينها داراي چنين زينتي‌اند و تحريك بشود.
 مسئله نگاه نامحرم يك مرد به زن مشخص است اما زن به مرد كه آيا مي‌تواند نگاه كند يا نه, روايات فراواني هست آن قصّه ابن اُمّ مكتوم كه نابينا بود وارد محضر پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) شد دو نفر دو خانم آنجا بودند حضرت به هر دو فرمود: «احتجبا» رو بگيريد يعني نگاه نكنيد يا فاصله بگيريد عرض كردند او كه نابيناست فرمود شما كه بيناييد از اين روايت ابن امّ مكتوم نابينا معلوم مي‌شود زن هم حق ندارد مرد را نگاه كند و گرچه اين روايت را گفتند سند معتبري ندارد يا آنچه از صديقه كبرا(سلام الله عليها) رسيده است كه زينت زن در اين است كه كسي او را نبيند او هم نبيند اين هم گفتند مرسله است سند فقهي نخواهد بود لكن از مجموعه اينها به دست مي‌آيد همان طوري كه مرد نمي‌تواند نگاه كند مگر به طور عادي زن هم نمي‌تواند نگاه كند مگر به طوري عادي حالا اگر جواني متأسفانه با دست لخت حركت كرده آيا زن مي‌تواند اين بازوي لخت پسر جوان را ببيند يا نه؟ اگر به طور عادي باشد كه ﴿غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ﴾ است محذوري ندارد اما اگر ببيند ـ خداي ناكرده ـ همين بيان لطيف زمخشري كه «النظر بريد الزنا» اين است اين هم نبايد نگاه كند بالأخره خود او مي‌داند و ﴿إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ﴾.
 پرسش: صداي زن عورت است يا نه؟
 پاسخ: نه, مگر اينكه محرّك باشد خود صداي زن عورت نيست.
 خب, ﴿وَتُوبُوا إِلَي اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾ اينجا مؤمنون در قبال مؤمنات نيست آنجا كه وظايف خاصّه براي دو گروه بود وظيفه مؤمنين جدا وظيفه مؤمنات جدا اما اينجا كه توبهٴ إلي الله است رجوع الي الله است ادراك محضر ذات اقدس الهي است ادراك به اينكه ﴿أَنَّ اللَّهَ يَرَي﴾ اينها ديگر مخصوص به زن يا مرد نيست بنابراين اين مؤمنون منظور اعم از مؤمنون و مؤمنات است بر خلاف آنچه در صدر آيه آمده ﴿وَتُوبُوا إِلَي اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾.
 «و الحمد لله ربّ العالمين»

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo