< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

91/06/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: استدلال بر مشروعیت نماز مسافر / فصل فی صَلاه المُسافر / کتاب الصَّلاه
 مقدمه:
 امسال بحث نماز مسافر را از کتاب عروه الوثقی مرحوم سید کاظم طباطبائی یزدی(ره) انتخاب کردیم که بحث بسیار شریف و محل ابتلائی است و یکی از بحث های مفصل و طولانی کتابُ الصَّلاة است و علاوه بر فروع زیادی که دارد، روایات زیادی هم در این باب وجود دارد. در این بحث سه فصل وجود دارد. فصل اول که با عنوان «صَلاة مسافر» مطرح شده است پیرامون شرایط نماز مسافر است که در آن هشت شرط برای شکسته شدن نماز مسافر استقصا شده است. فصل دوم بحثی است که تحت عنوان «قَواطِعُ السَّفَر» در سه بخش مطرح شده است و بالاخره در فصل سوم وارد احکام خاصهﻯ صلاه مسافر می شویم که ربطی به بحث های قبلی ندارند مثل جایی که مخیّر هستیم.
 مطلب دیگری که باید مقدمتاً مطرح کنیم این است که ترتیب درس ما همان ترتیب کتاب «عروة» است ولی از آنجا که مباحث فرضی و تکراری در عروه بسیار زیاد است، روش مرحوم بروجردی(ره) که اکتفا به اصول و کنار گذاشتن مباحث تکراری بی حاصل و فرضی می باشد را برمی گزینیم. البته ما برخی از این مسائل فرضی را هم می خوانیم ولی در مواردی که کاملاً تکراری هستند و خواندن آنها موجب تلف شدن وقت می شود، به روش مرحوم بروجردی(ره) عمل می کنیم.
 *****
 فَصلٌ فِی صَلاة المُسافِر
 لا إشکالَ فی وُجوبِ القَصر عَلَی المُسافِر مَعَ اجتِماعِ الشَّرائِطِ الآتِیَه بِإسقاطِ الرَّکعَتینِ الأخِیرتین مِنَ الرُّباعِیات، وَ أمَّا الصُّبح و المَغرِب فَلا قَصرَ فِیهما ...
 فَصلٌ فِی صَلاهِ المُسافِر:
 اجماع بلکه ضرورت و اتفاق تمام مسلمین بر مشروعیت نماز قصر در نمازهای چهار رکعتی قائم شده است ولو اینکه بسیاری از اهل سنت، قصر را جایز و انسان مسافر را مخیر بین قصر و اتمام می دانند و امامیه اجماع دارند بر وجوب و الزام قصر و بطلان روزه برای مسافری که شرایط قصر را دارد، لکن قدر مشترک بین امامیه و اهل سنت، اصل مشروعیت نماز قصر است.
 استدلال بر مشروعیت نماز مسافر به واسطهﻯ صحیحهﻯ زراره:
 این مسأله با اینکه ضرورت مسلمین است و از این جهت که بدیهی است نیازی به استدلال ندارد، لکن در مقام استدلال به واسطهﻯ دلیل لفظی می توان به صحیحهﻯ زراره از امام باقر(ع) تمسک کرد که می فرماید: «عَشرُ رَکَعات رَکعتان مِن الظُهر، وَ رَکعَتانِ مِن العَصر، وَ رَکعتا الصبح، وَ رَکعتا المَغرِب و رکعتا العشاء الأخِیرَه لا یَجوزُ فِیهِنَّ الوَهم» یعنی شک در این نمازها وارد نمی شود و در صورت بروز شک، نماز باطل است. «إلی أن قال: فرضها الله عزّوجلّ» یعنی این ده رکعت اصلی را خدا واجب فرموده و فرضُ الله هستند. «إلی أن قال: فَزادَ رَسولُ الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فی صَلاهِ المُقیم غَیرَ المُسافِر رَکعَتین فِی الظُهر و العَصر وَ العِشاء الآخره، وَ رَکعهً فی المَغرب لِلمُقیم وَ المسافر». [1] پیغمبر اکرم(ص) به اجازه و اذن خدا در نماز مغرب یک رکعت برای همه اضافه کرده است، هم برای مسافر هم برای مقیم. لکن در نماز ظهر و عصر و عشا فقط برای مقیم دو رکعت اضافه کرده است. پس نماز های چهار رکعتی اختصاص به حال اقامه دارد که شخص در وطن خود می باشد ولی در حال سفر همان دو رکعت اولیه بر او واجب می باشد.
 استدلال بر مشروعیت نماز مسافر به واسطهﻯ آیهﻯ شریفه و مناقشهﻯ محقق خوئی(ره):
 استدلال به آیهﻯ شریفه، مورد مناقشهﻯ محقق خوئی(ره) واقع شده است و آن این است که خداوند در آیهﻯ شریفه می فرماید: ﴿وَ إذا ضَرَبتُم فِی الأرضِ فَلَیسَ عَلَیکُم جُناحٌ أن تَقصُروا مِنَ الصَّلاهِ إن خِفتُم أن یَفتِنَکُمُ الَّذینَ کَفَروا...﴾ [2] یعنی هرگاه به مسافرت می روید بر شما باکی نیست و ضرری ندارد که نماز را شکسته بخوانید. اهل سنت هم که قائل به عدم وجوب قصر در نماز مسافر هستند، به این آیه تمسک کرده اند که می فرماید: ﴿لَیسَ عَلَیکُم جُناحٌ﴾ لکن در ذیل آیه می فرماید: ﴿إن خِفتُم أن یَفتِنَکُمُ الَّذینَ کَفَروا...﴾ یعنی در صورتی که بترسید کفار فتنه ای برای شما درست کنند و ضربه ای به شما بزنند. از این جهت محقق خوئی(ره) می فرماید با توجه به ذیل آیه، این آیه به حسب ظهور اولیه اش ناظر به نماز خوف است که همانند نماز مسافر، شکسته است. پس نمی توان به این آیه بِما هُوَ هُوَ استدلال کرد.
  اما از جهت تطبیق آیه بر نماز مسافر توسط امام معصوم(ع)، محقق خوئی(ره) هم مجبور است از ظاهر اولیهﻯ آیه صرف نظر بکند. در اینصورت ذیل آیه که به صورت شرط آمده است، بر سبیل حکمت حمل می شود نه بر سبیل علت. حکمت به چیزی گفته می شود که اگر در غالب موارد هم باشد، برای تشریع آن حکم کفایت می کند ولو در همهﻯ موارد نباشد ولی علت، باید دائمی باشد. مثل تعلیل استحباب غسل جمعه به زوال أریاح کَریههﻯ آبات که بر سبیل حکمت می باشد چراکه غسل جمعه مطلقاً مستحب است حتی برای کسی که بدنش تمییز است و بوی بدی از او استشمام نمی شود. پس این علت، در واقع حکمت تشریع است و لازم نیست جمیع موارد، دائر مدار آن باشند.
 این تطبیق امام(ع) در صحیحهﻯ زراره و محمد بن مسلم وارد شده که می فرماید: « قالا قُلنا لِأبی جَعفَر (ع) : ما تَقول فِی الصَّلاه فِی السَّفَر کَیفَ هی؟ و کَم هی؟ فقال : إنَّ اللهَ عزَّوجلّ: ﴿وَ إذا ضَرَبتُم فِی الأرضِ فَلَیسَ عَلَیکُم جُناحٌ أن تَقصُرُوا مِنَ الصَّلاه﴾ فَصارَ التَّقصیر فی السَفر واجباً کَوجوبِ التمام فی الحَضَر» سپس محمد بن مسلم و زراره می گویند خدمت امام(ع) عرض کردیم خداوند می فرماید: ﴿لَیسَ عَلَیکُم جُناحٌ﴾ و نفرموده «إفعَلوا» یعنی دستور نداده بلکه فقط نفی جناح کرده و نفی جناح هم به معنای وجوب نیست بلکه به معنای نفی ضرر و تخییر است. « قالا قُلنا لَه : قال الله عزَّوجلّ: ﴿وَ لَیسَ عَلَیکُم جُناحٌ﴾ وَ لَم یَقل إفعلوا، فکیفَ أوجَبَ ذلک؟ فقال: أوَ لَیسَ قد قال الله عزَّوجلّ فِی الصَفا و المروه: ﴿ فَمَن حَجَّ البَیتَ أو اعتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیه أن یَطَّوَّفَ بِهِما﴾ امام (ع) جواب نقضی دادند و فرمودند در سعی صفا و مروه هم خداوند متعال پس از به جا آوردن طواف می فرماید: ﴿فَلا جُناحَ عَلَیه أن یَطَّوَّفَ بِهِما﴾ یعنی تعبیر ﴿لاجُناحَ﴾ را به کار برده درحالی که سعی بین صفا و مروه واجب و یکی از ارکان حج است. «ألا تَرونَ أنَّ الطَّوافَ بِهِما واجبٌ مفروض، لأنَّ الله عزّوجلّ ذَکَرَهُ فی کتابه و صَنَعه نبیُّه(ص) و کذلک التقصیر فی السّفَر شیءٌ صَنَعَهُ النَبی(ص) و ذَکَرَهُ الله تعالی فی کتابه ...». [3] پس «لاجُناحَ» یک هدیهﻯ الهی است که نباید آن را ردّ کرد. بنابراین ولو نماز مسافر به لسان «لا جناحَ» آمده ولی رعایتش واجب است چون هَدیَّهُ الله لا تُرَد.
 والسلام


[1] -الوسائل 4: 49/أبواب أعداد الفرائض و نوافلها ب 13 ح 12.
[2] -النساء 4: 101.
[3] -الوسائل 8: 517/ أبواب صلاه المسافر ب 22 ح 2.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo