< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

91/07/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: کفایت خبر عدل واحد در موضوعات / فَصل فِی صَلاه المُسافر / کتابُ الصَّلاه
 [2235] مسأله 4: تَثبُتُ المَسافَهِ بِالعِلمِ الحاصِلِ مِنَ الإختِبار وَ بِالشِّیاعِ المُفِیدِ لِلعِلم، وَ بِالبَیِّنَهِ الشَّرعِیَه، وَ فی ثُبُوتِها بِالعَدلِ الواحِد إشکالٌ، فَلا یُترَکُ الإحتِیاطُ بِالجَمع.
 راه های ثبوت مسافت شرعی:
 مسافت، با علمی که از آزمایش و بررسی خود انسان حاصل می شود، ثبوت شرعی پیدا می کند. همچنین به واسطهﻯ شیوع بین مردم به طوری که افادهﻯ علم بکند نیز ثابت می شود. منشأ ثبوت این دو راه، حجیت علم است که از هر طریقی حاصل شود، کفایت می کند. هرچند مرحوم سید(ره) در اینجا فقط تعبیر به علم کرده اند لکن علاوه بر علم، اطمینان نیز حجت است. لذا ممکن است مراد ایشان از علم، علم عرفی که شامل اطمینان نیز می شود، باشد. اطمینان، ظن قوی می باشد که برخلاف علم، احتمال خلافش موجود است لکن این احتمال، بسیار ضعیف و نزد عقلا غیر قابل اعتنا است. مثل احتمال نود و نه درصد که عُقلا به یک درصد احتمال خلاف آن، اعتنا نمی کنند.
 «بیّنهﻯ شرعیه» اصطلاحی است که مراد از آن، دو شاهد عادل مرد است و یکی از راه های ثبوت شرعی مسافت می باشد لکن طبق نظر مرحوم سید(ره) ثبوت مسافت با شهادت عدل واحد، محل اشکال است و باید احتیاط کرد.
 در مباحث مختلف فقه این مسأله مطرح است که آیا شهادت عدل واحد کفایت می کند یا خیر. ایشان در همه جا قائل به احتیاط شده اند. یعنی هم باید آن را حجت دانست هم حجت ندانست. مثلاً اگر عدل واحدی بگوید این لباس نجس است، باید احتیاطاً از آن اجتناب کرد یا اگر بگوید مسافت شرعی محقق شده، باید احتیاطاً هم نماز را شکسته خواند هم تمام. چون احتیاط در مسألهﻯ قصر و اتمام، از آنجا که دوران بین متباینین است، به جمع و خواندن هر دو می باشد.
 کفایت شهادت عدل واحد در کلام مشهور و محقق خوئی(ره):
 در این مسأله بین احکام شرعیه و موضوعات خارجیه تفصیل وجود دارد. شکی وجود ندارد که در نقل احکام شرع، بالاجماع عدل واحد بلکه خبر ثقه نیز کفایت می کند. اما کفایت عدل واحد در موضوعات ولو حکم شرعی بر آنها مترتب شود، محل بحث است. قائم شدن عدل واحد در موضوعات، مثل خبر ثقه یا عدل واحد بر مسافت شرعی یا خمریت این مایع یا نجاست این فرش که همگی جزء موضوعات هستند، می باشد.
 مشهور فقها قائل به لزوم وجود بیّنه و عدم کفایت عدل یا ثقهﻯ واحد در موضوعات شده اند. محقق خوئی(ره) در این مسأله با نظر مشهور مخالفت کرده و بعضی از معاصرین نیز از ایشان تبعیت کرده اند. ایشان می فرماید عدل واحد بلکه ثقهﻯ واحد نیز در موضوعات کفایت می کند و از این جهت فرقی بین موضوعات و احکام وجود ندارد.
 دلیل اول مشهور بر لزوم وجود بیّنه و جواب محقق خوئی(ره):
 برای کلام مشهور مبنی بر لزوم قیام بیّنه در موضوعات، به دو امر استدلال شده است. امر اول وجود اجماع بر لزوم بیّنه و عدم کفایت عدل واحد است. محقق خوئی(ره) از این استدلال جواب می دهند که وجود چنین اجماعی مسلم نیست و بر فرض وجود آن، مدرکی می باشد. چون ادله ای وجود دارد که احتمال دارد مجمعین، به آن ادله استناد کرده باشند. لذا این اجماع، تعبدی نیست بلکه مدرکی است.
 دلیل دوم مشهور بر لزوم وجود بیّنه:
 دلیل دومی که برای کلام مشهور بر آن استدلال شده است، موثقهﻯ مُسعَدهِ بنِ صَدقه می باشد که در ذیل آن امام(ع) فرمودند: «وَ الأشیاء کُلُّها عَلَی هذا حَتّی یَستَبِینَ لَکَ غَیرُ هذا أو تَقُومَ بِهِ البَیِّنَه» مراد از «الأشیاء»، موضوعات است چراکه به احکام، «اشیاء» گفته نمی شود. معنای روایت این است که در اشیاء باید اصل اولی جاری کرد (یعنی اصولی که امام (ع) بیان کرده اند. مثل اصالت الحل و اصالت الطهاره و ...) تا زمانی که خلاف آن آشکار شود که کنایه از علم وجدانی است. لذا با علم وجدانی به نجاست، اصالت الطهاره جاری نمی شود.
 در این فقره از روایت بحثی وجود ندارد چرا که اگر علمی برای انسان حاصل شد، باید به آن علم عمل کرد و در برابر علم، هیچ اصلی از اصول مقاومت نمی کند. اما محل بحث، جملهﻯ بعد است که امام(ع) می فرماید «أو تَقُومَ بِهِ البَیِّنَه» . بیّنه، امروز یقیناً، اصطلاحی است در مقابل خبر واحد که به معنای دو شاهد عادل به کار می رود. لذا به وسیلهﻯ این روایت، بر لزوم وجود بیِّنه در موضوعات، استدلال شده است.
 جواب محقق خوئی(ره) بر دلیل دوم مشهور:
 محقق خوئی(ره) می فرمایند در این روایت، بیّنه به معنای خصوص دو شاهد عادل نیست بلکه معنای لغوی بیّنه مراد است که به هر چیز واضح الدلاله و معتبر گفته می شود و از آنجا که در ابتدای روایت علم وجدانی جداگانه ذکر شده است، مسلماً مقصود از بیّنه، علم وجدانی نیست بلکه مقصود از آن، امارات معتبره ای هستند که اعتبار شرعی یا عقلائی دارند یعنی نزد عقلا واضح الدلاله هستند. پس اگر عقلا خبر ثقه را نیز در مورد اشیاء، کافی و از جملهﻯ امارات عقلائیه می دانند، قائم شدن آن در موضوعات کافی می باشد. اما اینکه «بیّنه» به معنی دو شاهد عادل باشد، یک اصطلاح جدیدی است بین علما که در زمان امام صادق(ع) وجود نداشته است و پیامبر اکرم(ص) نیز که فرموده اند: «إنّما أقضِی بَینَکُم بِالأیمانِ وَ البَیِّنات»، مرادشان همین معنای لغوی، یعنی امارات عقلائیه می باشد. چرا که ایشان در مقام تطبیق، «بیّنه» را برموارد مختلفی تطبیق کرده اند. از جمله پیامبر(ص) در موارد زنا و لواط و مساحقه، از جهت اهمیت زیادی که برای آنها قائل شده اند، بیّنه را تعبداً بر چهار شاهد عادل تطبیق کرده اند و کمتر از آن را کافی ندانسته اند. لذا بیّنه، امارهﻯ عقلائیه ای است که گاهی نیز شارع در آن تصرف می کند و حدّ معینی برای آن قرار می دهد. مثل اینکه پیامبر(ص) در برخی از موارد می گوید چهار شاهد عادل لازم است. در موارد دیگر می گوید دو رجل عادل کفایت می کند. در برخی دیگر از موارد می گوید یک مرد و دو زن یا اگر زن هم نیست، یک مرد و یمین نیز کفایت می کند. یعنی حتی عدل واحدی که همراه با یمین صاحبش باشد نیز کافی است. پس معلوم می شود «بیّنه»، معنای اصطلاحی خاصی مثل دو شاهد عادل ندارد بلکه به امارهﻯ معتبره ای گفته می شود که نزد عقلا واضح الدلاله باشد یا پیامبر(ص) آن را تعیین کرده باشد که به حسب موارد مختلف، مصادیق متفاوت دارد.
 لذا محقق خوئی(ره) در ادامه می فرمایند برای انطباق این معنای کلی، باید عرف عقلا را در خارج بررسی کنیم. پس از بررسی، متوجه می شویم خبر ثقه و عدل واحد نیز در موضوعاتی مثل خمریت خمر و تعیین مسافت، نزد عقلا، بیّنهﻯ واضح و امارهﻯ معتبره به حساب می آید.
 محقق خوئی(ره) اولین کسی بود که با این بیان، قائل به کفایت خبر ثقه در موضوعات شد و برخی از معاصرین مراجع مثل آقای مکارم و مقام معظم رهبری نیز از ایشان تبعیت کرده اند. برخلاف مرحوم سید(ره) که در سرتاسر عروه هرگاه به موضوعات می رسند می فرمایند: «وَ فِی العَدلِ الواحِد إشکالٌ، لایُترَکُ الإحتِیاط» و به تبع ایشان، مرحوم فاضل(ره) نیز عدل واحد را کافی نمی دانسته اند.
 مناقشه در توجیه محقق خوئی(ره) نسبت به معنای بیّنه:
 در جواب از توجیه محقق خوئی(ره) گفته شده، الان یقیناً بیّنه، یک اصطلاح خاص و به معنای دو شاهد عادل است و معنای لغوی آن نیز همانطور که محقق خوئی(ره) فرمودند، امارات واضح الدلاله می باشد. پس در معنای بیّنه، نقل صورت گرفته و این معنای اصطلاحی که مسلماً الان وجود دارد، مثل سایر اصطلاحات شرعی، یک معنای منقول می باشد. مثل کلمهﻯ «حج» که در اصل لغت به معنای قصد می باشد لکن در آیهﻯ شریفهﻯ﴿وَ لِلّهِ عَلَی النّاسِ حِجُّ البَیت مَنِ استَطاعَ إلیه سَبِیلا﴾، به معنای مناسک مخصوص به کار رفته است نه مطلق القصد. همچنین کلمهﻯ «صلاه» که معنای لغوی آن دعا می باشد، در آیات قرآن مثل (أقِمِ الصَّلاهَ طَرَفَیِ النَّهارَ) و (إنَّ الصَّلاهَ کانَت عَلَی المؤمنینَ کِتاباً مَوقُوتاً) در معنای اصطلاحی خود که اعمال مخصوص است، به کار رفته است. همچنین کلمهﻯ «صوم» که در اصل لغت به معنای مطلق الإمساک است، در شرع، اصطلاحی می باشد برای امساک مخصوص از مفطرات دهگانه همراه با قصد مثل (کُتِبَ عَلَیکُمُ الصِّیامَ کَما کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقون).
 همچنین برخی از کلماتی که هنوز در زمان پیامبر(ص) نقل نشده بودند، نقل آنها یقیناً تا زمان ائمه(ع) مستقر شده است. لذا در مورد کلمهﻯ «بیّنه» نیز گفته شده ولو بپذیریم در زمان پیامبر(ص) هنوز نقل نشده بود لکن به دلیل کثرت استعمال در معنای شهادت عدلیل، یقیناً تا زمان امام صادق(ع) این نقل در معنای جدید، مستقر شده بود. لذا از آنجا که روایت مُسعَدهِ بنِ صَدقه از امام صادق(ع) وارد شده است، نمی توان گفت بیّنه در آن، به معنای لغوی می باشد بلکه نقل، قهراً تا آن زمان تحقق پیدا کرده است.
 درصورتی که شک کردیم و نمی دانستیم کلمه ای که یقیناً در زمان ما به معنای جدید نقل پیدا کرده، آیا در زمان امام صادق(ع) هم این نقل وجود داشته یا در آن زمان، هنوز در معنای لغوی خود استعمال می شده، استصحاب قهقرایی می گوید در زمان امام صادق(ع) نیز وجود داشته است.
 نتیجهﻯ کلی بحث:
 به نظر ما معمولاً وقتی خبر عدل واحدی می آید و از موضوعی خبر می دهد، از خبر او اطمینان حاصل می شود و مخصوصاً اگر عدل با انضباطی باشد. اما اگر عدل بی انضباطی باشد که سریع قضاوت می کند و به حرف او اعتباری نیست، از خبر او اطمینان حاصل نمی شود. درنتیجه این مسأله به حسب موارد، مختلف است و باید به شخص آن و قرائن صدق و قرائن اشتباه او دقت شود. مثلاً اگر شخص عادلی خبری بدهد و شخص غیر عادلی معارض آن را بگوید، ولو حرف شخص غیر عادل حجت نمی باشد لکن اطمینان ما به خبر عدل واحد را متزلزل می کند. پس اگر از خبر عدل واحد، اطمینان حاصل شود که نوعاً هم حاصل می شود، باید به آن اطمینان، عمل کنیم چرا که اطمینان حجت است. اما در مواردی که به واسطهﻯ قرائنی، اطمینان حاصل نمی شود، أحوط، جمع کردن است.
 در این صورت خبر عدل واحد از باب حجیت اطمینان، حجت می باشد. چون معمولاً عدل واحد منشأ حصول اطمینان می شود. کما اینکه اطمینان از هر جای دیگری هم که حاصل شود، کفایت می کند. پس خبر عدل واحد، موضوعیت ندارد و معنای بیّنه هم در روایت مُسعَدهِ بنِ صَدقه، مجمل است و قابل عمل کردن نمی باشد. لذا ملاک در عدل واحد، اطمینان است.
 والسلام

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo