< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

91/09/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: شرط ششم؛ مسافر نباید از عشایری که وطنی ندارند باشد / فَصل فی صَلاه المسافر / کتاب الصّلاه
 [2274] مسأله 43: ... وَ لَو انعَکَسَ بأن کانَ طَاعَهً فِی الإبتِداءِ وَ عَدَلَ إلی المَعصِیَه فِی الأثناءِ، فإن لَم یأت بِالمُفطِر وَ کانَ قَبلَ الزَّوال صَحَّ صَومُه، وَ الأحوَط قَضاؤُه أیضاً وَ إن کانَ بَعدَ الإتیانِ بِالمُفطِر أو بَعدَ الزَّوالِ بَطَلَ، وَ الأحوَط إمساکُ بَقِیَّهِ النَّهار تَأدُّباً إن کانَ مِن شَهرِ رَمَضان.
 عدول از نیت طاعت در اثناء سفر و تفصیل در حکم روزه:
 اگر شخصی در ابتدای سفرش، قصد طاعت داشته باشد و به واسطهﻯ این نیت، قصد روزه گرفتن در حال سفر را نداشته باشد و در اثناء سفر، از نیت طاعت به نیت معصیت عدول کند، در صورتی که تا زمان عدول نیت، مسافت کاملی را طی نکرده باشد، روزهﻯ او در آن روز مطلقاً صحیح است. چراکه اصلاً موجب قصر و بطلان روزه که قصد مسافت و طی کردن مسافت به صورت حلال می باشد، محقق نشده است. لذا روزهﻯ چنین شخصی مثل کسی که در وطنش است، صحیح می باشد ولو عدول از طاعت و قصد معصیت کردن، بعد از زوال باشد. چون این عدول در زمانی اتفاق افتاده که هنوز منشأ قصر پیدا نشده است.
 پس تفصیلی که مرحوم سید(ره) مطرح می کنند، باید در این فرض باشد که آن شخص، پس از طی کردن مسافت شرعی و تحقق منشأ قصر، از نیت طاعت عدول کند. در این صورت دو تفصیل وجود دارد. تفصیل اول اینکه برای صحت روزه لازم است قبل از ظهر از نیت طاعت عدول کند و اگر عدول به سفر معصیت، بعد از ظهر باشد، از آنجا که زمان تجدید نیت روزه تا قبل از ظهر است، روزهﻯ او در آن روز، باطل است. تفصیل دوم این است که تا زمان عدول، مُفطری به جا نیاورده باشد و اگر مفطری به جا آورده باشد، روزه اش باطل است و امکان تجدید نیت به صوم، وجود ندارد. مثل کسی که به سفر می رود و تا قبل از ظهر به وطنش برمی گردد که در صورت انجام ندادن مفطرات روزه، روزه اش صحیح است و حق تجدید نیت دارد ولی اگر بعد از ظهر به وطنش برگردد و یا مفطری به جا آورده باشد، مطلقاً روزه اش در آن روز باطل است.
 بنابراین قیدی که ما در این بحث، به کلام مرحوم سید(ره) اضافه می کنیم، این است که عدول به نیت معصیت، باید پس از طی کردن مسافت شرعی باشد. چون کسی که مسافت شرعی را در قالب سفر حلال طی نکرده است، همانند شخصی است که در وطن خود بوده و سفر معصیت را از وطنش شروع کرده است. یعنی مقدار مسافتی را که با نیت طاعت رفته است، هیچگونه تأثیری ندارد. پس محل کلام مرحوم سید(ره) قاعدتاً باید جایی باشد که این عدول، پس از وقوع مسافت، محقق می شود. لکن این قید در کلام ایشان ذکر نشده است.
 به نظر ما غیر از این صورت که به دلیل طی نکردن مسافت، روزهی آن شخص صحیح می باشد، بقیهﻯ مواردی که مرحوم سید(ره) فرموده اند، مطابق ظاهر و صحیح هستند.
 احتیاط در کلام مرحوم سید(ره) و منشأ آن:
 مرحوم سید(ره) یک احتیاط مستحبی نیز در این مسأله مطرح کرده که سیدنا الاستاد، محقق خوئی(ره)، این احتیاط را به صورت واجب قرار داده است و آن این است که اگر شخصی پس از طی کردن مسافت و قبل از ظهر، در اثناء سفر از نیت طاعت عدول کند و مفطری نیز انجام نداده باشد که گفتیم روزهﻯ او صحیح است و وقت تجدید نیت دارد، احتیاطاً باید قضای آن روز را نیز به جا بیاورد.
 منشأ این احتیاط، مطالبی است که سابقاً بیان کردیم و آن اینکه نصوص اولیه پیرامون تجدید نیت و صحت روزهﻯ کسی است که مفطری انجام نداده و تا قبل از ظهر به وطن خودش برمی گردد. در حالی که فرض کلام ما، بازگشت به وطن نیست بلکه تبدیل شدن سفر طاعت به سفر معصیت است و از آنجا که در سفر معصیت، اتیان روزه، واجب می باشد، این مورد را به آن موردی که شخص، قبل از ظهر به وطن خود برمی گردد، تشبیه می کنیم و تکلیف به صوم داشتن آن را نتیجه می گیریم. اما این تشبیه، صرف احتمال است و جزمی نمی باشد لکن قابل رد کردن نیز نمی باشد. درنتیجه باید بین دو احتمال، جمع کنیم و بگوئیم آن شخص باید روزهﻯ آن روز را بگیرد و احتیاطاً قضای آن را نیز باید به جا بیاورد. برخلاف نظر مرحوم سید(ره) که قائل به استحباب این احتیاط است، به نظر ما وجوب این احتیاط، اقوی می باشد. چون این مسأله، اساساً خلاف قاعده است. به دلیل اینکه صوم یک عمل وُحدانی است که علی القاعده نیتش باید از اول وقت تا آخر وقت وجود داشته باشد. حال آنکه در اینجا تجدید نیت در اثناء روز اتفاق می افتد. پس این مسأله فی نفسه خلاف قاعده است که باید در آن به موضع نص اقتصار کرد و تعدی به موارد دیگر مشکل است.
 *****
 [2275] مسأله 44: یَجوزُ فِی سَفَرِ المَعصِیَه الإتیان بِالصَّومِ النَّدبی، وَ لا تَسقُطُ عَنه الجُمعَه وَ لا نَوافِلُ النَّهار وَ الوُتیرَه، فَیَجری عَلَیه حُکمُ الحاضِر.
 صحت روزهﻯ مستحبی و ثبوت نوافل یومیه در سفر معصیت:
 کسی که خدایی نکرده مبتلا به سفر معصیت شده است، مثل شخصی است که در وطنش حاضر است. لذا همانطور که باید روزهﻯ واجبش را بگیرد، روزهﻯ مستحبی نیز می تواند بگیرد و همانطور که نمازهای واجبش را باید تمام بخواند، نوافل نمازها نیز که برای شخص مسافر ساقط هستند، برای او ثابت می باشند. دلیل بر صحت روزهﻯ مستحبی آن شخص، روایاتی است که می فرمایند «کُلَّما قَصَّرتَ أفطَرتَ وَ کُلَّما أفطَرتَ قَصَّرتَ». لذا از آنجا که نمازهای چنین شخصی تمام است، روزهﻯ مستحبی نیز می تواند بگیرد. دلیل بر ثبوت نوافل نیز روایتی است که امام(ع) می فرمایند «...یا بُنَیَّ لَو صَلُحَت النّافِلَه فِی السَّفَر تَمَّت الفَرِیضَه». [1] یعنی اگر نافله در سفر صحیح باشد، هر آینه باید نماز، تمام باشد و این دو با همدیگر هستند. پس هر وقت نماز انسان تمام باشد، نافله اش نیز خوانده می شود و هرگاه نماز انسان شکسته باشد، نافلهﻯ آن نماز شکسته، خوانده نمی شود. مثلاً نافلهﻯ نماز صبح و نماز مغرب خوانده می شود ولی نافلهﻯ نماز ظهر و عصر و عشاء که در سفر شکسته می شوند، ساقط است و اگر کسی نوافل آنها را بخواند، تشریع کرده است. البته در مساجد أربعه که تمام و قصر خواندن نماز جایز است، بعید است نوافل ساقط باشند. بلکه در نافله نیز تخییر وجود دارد.
 *****
 السّادِس: مِن الشَّرائِط أن لا یَکونَ مِمَّن بَیتُه مَعَه کَأهلِ البَوادِی مِن العَرَبِ وَ العَجَم الَّذِینَ لا مَسکَنَ لَهُم مُعَیَّناً، بَل یَدُورُونَ فِی البَرارِی وَ یَنزِلُونَ فِی محلِّ العَشَبِ وَ الکِلأ وَ مَواضِع القَطر وَ اجتِماعِ الماءِ، لِعَدَمِ صِدقِ المُسافِر عَلَیهِم ...
 شرط ششم؛ مسافر نباید از عشایری که وطنی ندارند باشد:
 یکی دیگر از شرایط شکسته شدن نماز این است که شخص مسافر مثل عشایر و بادیه نشینهای عرب و عجم نباشد که «بُیُوتُهُم مَعَهم» هستند و مسکن معینی ندارند بلکه در بیابانها دور می زنند و در محل علف و کلا که به علف خشک شده گفته می شود پیاده می شوند و جاهایی که باران می آید و محل جمع شدن آب است را دنبال می کنند تا گوسفندانشان را آب دهند. به دلیل اینکه بر این عشایر و بادیه نشین ها، مسافر صدق نمی کند. چون معنای سفر، ابتعاد از وطن می باشد و مفروض این است که این افراد وطنی ندارند که از آن دور شوند بلکه همهﻯ دنیا وطنشان است.
 *****
 ... نَعَم لَو سافَرُوا لِمَقصَدٍ آخَر مِن حَجٍّ أو زِیارَهٍ أو نَحوِهِما قَصَّرُوا وَ لَو سافَرَ أحَدُهُم لِاختِیارِ مَنزِلٍ، أو لِطَلَبِ مَحَلِّ القَطرِ أو العَشَب وَ کانَ مَسافَهً فَفِی وُجُوبِ القَصرِ أو التَّمام عَلَیه إشکالٌ، فَلا یُترک الإحتِیاط بِالجَمع.
 مواردی از طی مسافت عشایر که صدق سفر می کند:
 اگر برای عشایر سفر دیگری مثل حج، خارج از مدار و حوزهﻯ زندگیشان پیش بیاید، قطعاً بر آن مسافت دور، سفر صدق می کند ونمازشان شکسته است. اما اگر قبل از حرکت و چرخیدن قافله، یکی از عشایر مسافات دوری را طی کند تا منزلی یا محل قَطر یا محل عَشبی پیدا کند که صدق سفر بکند، مرحوم سید(ره) می فرمایند در شکسته یا تمام بودن نماز او اشکال است. لذا نباید احتیاط به جمع را ترک کند.
 ادلهﻯ تمام بودن نماز عشایر:
 دلیل بر تمام بودن نماز کسی که خانه به دوش است و با سفر کردن، دنبال حوائجش می گردد، موثقهﻯ اسحاق بن عمّار است که می فرماید «سَألتُه عَن المَلّاحین وَ الأعراب هَل عَلَیهم تَقصِیرٌ؟ قال: لا، بُیُوتُهم مَعَهم». [2] یعنی در مورد اعراب که به معنای بادیه نشین ها و عشایر کوچ کننده است، سؤال کردم که آیا نمازشان شکسته است؟ حضرت فرمودند نه نمازشان را شکسته نمی خوانند. چراکه بیوتشان همراهشان است. محقق خوئی(ره) در ادامه می فرماید « ولا یضرّها الإضمار، فانّ جلاله ابن عمار تأبی عن الروایه عن غیر الإمام(علیه السلام). المؤیّده بمرسله الجعفری: الأعراب لایقصّرون، و ذلک أنّ منازلهم معهم». [3] ایشان می فرماید این حکم فی الجمله مطلب واضحی است که اجماع اصحاب نیز بر آن قائم است و محل تردید نمی باشد.
 اما مواردی وجود دارد که محل اشکال هستند مثل کسی از عشایر که به مکه سفر می کند و مرحوم سید(ره) فرمودند بر چنین شخصی سفر، صدق می کند و نمازش شکسته است. چون به همراه قافلهﻯ حج به مکه رفته و از وضع خانه به دوشی خارج شده است. لکن محقق خوئی(ره) در این مثال تفصیلی داده اند که تفصیل صحیحی است ولی ظاهراً مراد مرحوم سید(ره) چیز دیگری بوده است. آن تفصیل این است که اگر چنین شخصی با همان حالت زندگی و به همراه گوسفندان و حیوانات خود به سفر حج برود و در آن مسیر طولانی که شاید یک سال طول بکشد، به دنبال آب و علف هم بگردد و در هر جا که مناسب بود و آب و علفی وجود داشت، نازل شود و درنهایت نیز بخواهد به مکه برسد و حج به جا بیاورد، در این صورت بعید نیست که بگوئیم نماز او تمام است. چرا که «بُیُوتُهم مَعَهم» صدق می کند و آن شخص ولو به سفر حج می رود لکن بازهم خانه به دوش است و هرجا آب و علف پیدا کند، چند روزی می ماند. اما اگر حال او مثل سایر مسافرین قافلهﻯ حج باشد، نمازش شکسته است. به نظر ما این تفصیل، صحیح است لکن ظاهراً مراد مرحوم سید(ره)، به صورت دوم که نماز آن شخص در سفر حج شکسته است، انصراف دارد.
 فرع دیگری که محقق خوئی(ره) بیان کرده اند، صورت ترکیبی است. بدین صورت که برخی از عشایر خانه ای در یکی از شهرها دارند و شش ماه زمستان را در آن خانه سپری می کند ولی در ایام تابستان، خیمه و چادر خود را که خانهﻯ آنها محسوب می شود بر می دارند و به دنبال آب و علف به راه می افتند و در عین حال صاحب خانه ای در شهر نیز هستند. در این صورت نماز آنها در همهﻯ طول سال، تمام است و معنای ییلاق و قشلاق هم همین است که شش ماه در خانه و شش ماه به صورت عشایری زندگی کنند. اما اگر افرادی باشند که پولدار و اشراف هستند و وقت خالی دارند و می خواهند یک ماه یا دو ماه به مسافرت بروند و در این سفر، با خودشان چادر و خدم و حشم و گاو و گوسفند و اثاث البیت نیز به همراه می برند و می خواهند به هرجا رسیدند چادر بزنند و تفریح کنند و گوسفندانشان را بچرانند و ... در این حالت که سفر آنها برای تفریح و خوشگذرانی است و ظاهراً کلام محقق خوئی(ره) نیز ناظر به این صورت می باشد، نمازشان شکسته است. چراکه آن ادله از این صورت انصراف دارند و بر چنین افرادی که وطن مشخصی دارند و به سفر می روند، مسافر صدق می کند. منتهی در این سفر از جهت تفریح به صورت خانه به دوشی سفر می کنند. البته احتیاطاً جمع بخوانند بهتر است.
 والسلام


[1] - الوسائل 4 : 82 / أبواب أعداد الفرائض و نوافلها ب21 ح 4.
[2] - الوسائل 8 : 485 / أبواب صلاه المسافر ب11 ح5.
[3] - الوسائل 8 : 486 / أبواب صلاه المسافر ب11 ح6.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo