< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

91/10/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: بررسی حکم نماز در مسافت دایره ای دور شهر / فَصل فی صَلاه المسافر / کتاب الصّلاه
 [2301] مسأله 70: فِی المَسافَهِ الدّورِیَه حَولَ البَلَد دُونَ حَدِّ التَّرَخُّص فِی تَمامِ الدّور أو بَعضِه مِمّا لَم یَکُن الباقِی قَبلَه أو بَعدَه مَسافَه یُتِمُّ الصَّلاه.
 شکسته شدن نماز در مسافت دایره ای دور شهر:
 این مسأله در مورد مسافت دوری و دایره وار دور شهر، در مقابل مسافت امتدادی و مستقیم که انسان با طی آن، از شهر دور می شود، است. اگر فاصلهﻯ کل مسافت دایره ای تا شهر، بیشتر از حدّ ترخص باشد، فرقی با مسافت امتدادی ندارد. چون انسان با وارد شدن در مسافت دوری، از حدّ ترخص خارج شده است و در صورتی که چهار فرسخ را طی کند، نمازش شکسته و در غیر این صورت، نمازش تمام است. اما اگر این مسافت دوری، مثل جادهﻯ کمربندی دور شهر، نزدیک شهر باشد و فاصله اش کمتر از حدّ ترخص باشد، موجب شکسته شدن نماز نمی شود؛ ولو شهر بزرگی مثل تهران باشد و انسان مسافت زیادی، مثل بیست فرسخ طی کند. چون فاصله اش تا شهر، کمتر از حدّ ترخص است و نزدیک شهر است. طی کردن چنین مسافتی، مثل طی یک مسافت طولانی در خود شهر است که هیچ اثری ندارد. چرا که إبتِعاد عَن الوَطَن و ضَرب فِی الأرض [1] ، یعنی رفتن در بیابان و خارج از حدّ ترخص، موجب شکسته شدن نماز می شود، نه حرکت در خود شهر یا خارج شهر ولی داخل در حدّ ترخص.
 حکم نماز در مسافت مدوّر، در صورت برگشت داخل حدّ ترخص:
 مسألهﻯ دیگر این است که اگر آن مسافت مدوّر، خارج از حدّ ترخص باشد و انسان، پس از خروج از شهر و قرار گرفتن در آن جاده، از حدّ ترخص عبور کرده باشد لکن از جهت مدوّر بودن جاده و پیشرفت یا پسرفت برخی از نقاط شهر، در برخی از نقاط جاده، داخل در حدّ ترخص شود، به نظر ما چنانچه آن مقدار از مسافت جاده که انسان داخل در حدّ ترخص می شود، در اقلیت باشد، اشکال و ضرری پیش نمی آید و این مقدار خروج از حدّ ترخص، در جاده مغتفر است. کما اینکه قبلاً پیرامون بحث خروج از حدّ ترخص به علت اعوجاج جاده، این مطلب را گفتیم. اما اگر داخل شدن در حدّ ترخص، در اکثریت باشد و مقدار معتدٌ به مسافت آن جاده را شامل شود، نمی توان نماز را شکسته خواند.
 میزان در تشخیص اینکه خروج از حدّ ترخص، مقدار عمده ای از مسافت جاده را شامل می شود یا جزء اندکی از آن را، صدق عرفی است. یعنی اگر دخول انسان در حدّ ترخص، به نظر عرفی، قلیل و مستهلک در مجموعهﻯ جاده باشد و عرفاً سفر او، خارج از حدّ ترخص حساب شود، اشکالی ندارد ولی اگر به نظر عرفی، دخول او در حدّ ترخص، عمده باشد، اشکال پیش می آید. در صورتی که در صدق عرفی شک کنیم و ندانیم مقدار مسافتی که خارج از حدّ ترخص است، مستهلک است یا نه، باید احتیاط را رعایت کرد و نماز را به جمع خواند.
 حکم به احتیاط و جمع کردن بین قصر و اتمام، از جهت وجود علم اجمالی و دوران بین متباینین در شبههﻯ مصداقیه است. چون در شبههﻯ مصداقیه، نه به مخصص می توان رجوع کرد، نه به عموم عام؛ بلکه از جهت وجود علم اجمالی باید به احتیاط عمل کرد. چرا که الإحتیاطُ سَبِیلُ النِّجاه. اما اگر مخصص، شبههﻯ مفهومیه داشته باشد، در دوران بین اقل و اکثر، رجوع به عموم عام، محل کلام است. لذا حکم به جمع خواندن، برای همهﻯ موارد، مطابق احتیاط است. این بحث که در اینجا چه نوع عمومی وجود دارد و شک ما چه شکی است و مرجع ما در آن شک، چه چیزی است، نیاز به دقت و فکر بیشتری دارد.
 محاسبهﻯ مسافت شرعی در صورت دخول مقداری از مسافت مدوّر در حدّ ترخص:
 در صورتی که خروج از حد ترخص، قلیل و مغتفر باشد و اکثریت جاده، خارج از حدّ ترخص باشد، بحث دیگری مطرح می شود که آیا مسافت شرعی، بعد از نقطه ای که داخل در حدّ ترخص است محاسبه می شود یا هنگام خروج از سور البلد و دیوارهای شهر؟ ما قبلاً نیز این بحث را بیان کرده ایم که مسافت شرعی، از سور البلد محاسبه می شود. چون فرض این است که پس از ورود در جاده، مقدار کمی از مسافت، داخل در حدّ ترخص است که مغتفر می باشد. لذا طبق مبانی گذشتهﻯ ما، در مسافت شرعی باید مجموع مسافتی که طی می شود محاسبه شود. چون میزان، خروج از خانه های شهر است. با بیان این مسأله، بحث حدّ ترخص نیز به اتمام می رسد.
 *****
 فَصلٌ فِی قَواطِعِ السَّفَرموضُوعاً أو حُکماً
 وَ هِیَ اُمُورٌ، أحَدُها: الوَطَن، فَإنَّ المُرُورَ عَلَیه قاطِعٌ لِلسَّفَر…
 قواطع سفر:
 پس از خواندن شرائط وجوب قصر، وارد فصل قواطع سفر می شویم. قواطع سفر، اموری هستند که در اثناء سفر، پس از طی مسافتی از سفر، به وجود آمده و موجب قطع سفر می شوند. یعنی موضوعاً و حکماً نمی توان مجموع آن سفر را با همدیگر محاسبه کرد.
 در رأس قواطع سفر، مرور بر وطن قرار دارد. مثلاً اگر وطن انسان، شوشتر باشد و او بخواهد از اهواز به سمت گتوند حرکت کند، پس از رسیدن به شوشتر که در بین راه قرار دارد، خود بخود مسافت او شکسته می شود. یعنی باید مسافت را از شوشتر محاسبه کند نه از اهواز. لذا در صورت وجود مسافت شرعی بین شوشتر و گتوند، باید نمازش را در گتوند شکسته بخواند و در صورتی که مسافت بین شوشتر و گتوند، کمتر از مسافت شرعی باشد، باید نمازش را تمام بخواند. همچنین اگر وطن شخصی ویس باشد و در مسیر حرکت به سمت اهواز، از ویس عبور کند، برای شکسته خواندن نماز در اهواز، باید فاصلهﻯ ویس تا اهواز را محاسبه کند. معمولاً کسی که از ویس به اهواز می آید، نمازش شکسته است ولی کسی که از اهواز به ویس می رود، نمازش تمام است. چون کسی که از اهواز به ویس می رود، پس از خروج از شهر اهواز، مسافت را محاسبه می کند که تا ویس، کمتر از چهار فرسخ است ولی کسی که از ویس به اهواز می آید، باید مسافت را تا آن نقطه ای از اهواز که می رود حساب کند نه تا اول شهر. مثلاً اگر در منطقهﻯ گلستان کار دارد، باید مسافت را تا همان محل حساب کند که معمولاً بیش از چهار فرسخ می شود.
 دلیل شکسته شدن مسافت در صورت مرور بر وطن، این است که وقتی انسان به وطن خود می رسد، عنوان مسافر بر او صادق نیست بلکه عنوان حاضر بر او صادق است که ضد مسافر است. پس صدق عرفی سفر، هنگام عبور از وطن، قطع می شود و پس از گذشتن از وطن، سفر جدیدی بین وطن و مقصد به وجود می آید که برای شکسته شدن نماز، مسافت سفر جدید باید مورد محاسبه قرار گیرد نه سفر قدیم.
 والسلام


[1] - «وَ إذا ضَرَبتُم فِی الأرض فَلَیسَ عَلَیکُم جُناحٌ ...» (سوره نساء / آیه 101)

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo