< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

91/10/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: تعریف وطن شرعی و دلیل آن / فَصل فی قَواطع السَّفر / کتاب الصّلاه
 [2302] مسأله 1: إذا أعرَضَ عَن وَطَنِه الأصلی أو المُستَجَد وَ تَوَطَّنَ فِی غیرِه، فَإن لَم یَکُن لَه فِیه مِلکٌ أصلاً أو کانَ وَ لَم یَکُن قابِلاً لِلسُّکنی کَما إذا کانَ لَه فِیه نَخلَهٌ أو نَحوِها، أو کانَ قابِلاً لَه وَ لکِن لَم یَسکن فِیه سِتَّه أشهُر بِقَصدِ التَّوَطُّن الأبَدی یَزُولُ عَنه حُکمُ الوَطَنِیَه...
 حکم اعراض از وطن عرفی:
 اگر کسی از وطن اصلی یا مستجد خود که به آنها وطن عرفی گفته می شود اعراض کند، آن محل، از وطنیت ساقط می شود. چون وطن به معنای اقامت دائم یا شبه دائم است که اراده و نیت انسان برای سکونت طولانی مدت، در آن دخیل است. لذا زمانی که انسان از وطن خود اعراض می کند، نیت ماندن در آن محل نیز از بین می رود. پس به جایی که انسان نمی خواهد در آنجا بماند، وطن گفته نمی شود.
 بررسی وطن شرعی در کلام مرحوم سید(ره):
 مرحوم سید(ره) در ذیل این مسأله، به وطن شرعی اشاره می کند و می فرماید لازم نیست وطن شرعی، بالفعل محل اقامت انسان باشد بلکه وطن شرعی جایی است که انسان یک خانهﻯ ملکی در آنجا دارد و سالهای گذشته (مثلاً بیست یا سی سال قبل) در آنجا به مدت شش ماه به قصد وطنیت اقامت داشته است لکن پس از آن، از اقامت در آنجا منصرف شده و از آنجا اعراض کرده است. در این صورت آن مکان، وطن عرفی او و محل اقامت او نمی باشد ولی با استفاده از برخی روایات، مشهور بین قدما این بوده که تا زمان فروختن خانه، یعنی تا زمانی که آن خانه در ملکیت او باقی است، تعبداً نماز او در آنجا تمام است. به چنین محلی، اصطلاحاً وطن شرعی گفته می شود که مشهور بین قدما، صحت آن است ولی متأخرین حتی مرحوم سید(ره) در عروه، این نظریه را رد کرده اند. البته مرحوم سید(ره) در این مسأله، به احترام نظریه و فتوای قدما، یک احتیاط مستحبی نیز مطرح کرده اند.
 از آنجا که این مطلب، یک مسألهﻯ تعبدی است، منشأ آن، روایات هستند که باید دلالت آنها را بررسی کنیم. روایات این باب بسیار زیاد هستند و مضامین آنها نیز مختلف است. چند روایت معتبر و صحیح وجود دارد که دلالت بر تمام بودن نماز در جایی که انسان زمین زراعتی یا ملکی دارد، ولو سکونتی در آنجا نداشته باشد می کنند. این روایات، معارض با روایاتی هستند که می گویند در صورتی که انسان در محلی، ملکی داشته باشد ولی در آن ساکن نباشد، آن محل، وطن او به حساب نمی آید و نمازش در آنجا شکسته است. پس از تعارض این دو دسته از روایات، مرجح با دستهﻯ دوم است که حکم به شکسته بودن نماز در آن محل کرده اند. چون اولاً دستهﻯ اول که حکم به تمام بودن نماز داده اند، موافق عامه و دستهﻯ دوم، مخالف عامه هستند؛ ثانیاً سنت متواترهﻯ پیامبر اکرم(ص) این است که هرگاه انسان به سفر می رود، نمازش شکسته است. پس عمومات قصر، سنت محکمی هستند که موافق با دستهﻯ دوم روایات هستند.
 روایات داله بر تمام بودن نماز، به صرف وجود ملکی برای انسان در یک مکان:
 از جمله روایات دستهﻯ اول که دلالت بر تمام بودن نماز می کنند، صحیحهﻯ اسماعیل بن فضل هاشمی است که می فرماید «سألتُ أبا عَبدِالله علیه السلام عَن الرَّجُل یُسافِر مِن أرضٍ إلی أرض وَ إنَّما یَنزِل قُراه و ضَیعَتَه ، قالَ: إذا نَزَلتَ قُراکَ وَ أرضَک فَأتِمَّ الصَّلاه وَ إذا کُنتَ فِی غَیرِ أرضِک فَقَصِّر» [1] . در این روایت، حضرت پیرامون شخصی که در حین سفر، در ضیعه یا ملک خود وارد می شود می فرمایند وقتی او وارد زمین خود می شود باید نمازش را تمام و در زمینی که ملک خودش نیست، باید نمازش را شکسته بخواند. از آنجا که این روایت در مورد شخصی است که در حال سفر، از ملک خودش عبور می کند، فهمیده می شود او از آنجا اعراض کرده و در آنجا سکونت ندارد. چون انسان در خانهﻯ خودش مسافر نیست. این روایت، اسناد شیخ صدوق(ره) به اسماعیل بن فضل است که صحیح و معتبر می باشد. به دلیل اینکه شیخ صدوق(ره) در بسیاری از موارد، سلسله سند را ذکر نمی کند بلکه آن را به صورت اسناد مطرح می کند. چون خودش در مشیخهﻯ فقیه گفته است هرگاه من می گویم به اسناد از فلانی، این افراد خاص که معتبر هستند، واسطه می باشند. لذا معروف است که اسناد، صحیح می باشد.
 روایت دوم، موثقهﻯ عبدالرحمن بن حجاج است که می فرماید «قُلتُ لِأبی عَبدِالله علیه السلام: الرَّجُل لَه الضِّیاع بَعضُها قَریبٌ مِن بَعض فَیَخرُج فَیَطُوفُ فِیها أیُتِم أم یُقَصِّر؟ قالَ: یُتِمُّ» [2] . این روایت در مورد کسی است که در محلی، چند ملک زراعتی نزدیک به هم دارد و فقط برای سر زدن به آنها به آن محل می رود و حتی منزلی در آن محل ندارد. حضرت می فرمایند نماز چنین شخصی تمام است. سند این روایت عبارت است از «و بِإسنادِه عَن أحمد بن محمد (ابن عیسی) عَن إبن أبی عمیر عَن عبدالله بن بُکیر عَن عبدالرحمن بن الحجاج». این روایت به اعتبار ابن بکیر که فطحی است، موثقه می باشد. البته اگر در طریق دیگری که این روایت نقل شده است، ابن بکیر نباشد، این روایت صحیحه است. اصطلاح «بِإسنادِه» فقط مربوط به شیخ طوسی(ره) و شیخ صدوق(ره) است که در این روایت، مربوط به شیخ طوسی(ره) می شود. چون مرحوم کلینی(ره) اصطلاح «بِإسنادِه» ندارد بلکه می فرماید «عَن عِدَّهٍ مِن أصحابِنا».
 روایت سوم، صحیحهﻯ عمران بن محمد است که می فرماید «قُلتُ لِأبی جَعفَرِ الثّانی علیه السلام: جُعِلتُ فِداک إنَّ لِی ضَیعَهً عَلی خَمسَهَ عَشَر میلاً خَمسَهَ فَراسِخ، فرُبَّما خَرَجتُ إلَیها فَاُقِیمُ فِیها ثَلاثَهَ أیَّام أو خَمسَهَ أیّام أو سَبعَه أیَّام فَاُتِمُّ الصَّلاه أو اُقَصِّر؟ فَقالَ: قَصِّر فِی الطَّرِیق وَ أتِمَّ فِی الضَّیعَه» [3] . در این روایت، عمران بن محمد می گوید من یک زمین زراعتی در فاصلهﻯ پانزده میلی، یعنی پنج فرسخی دارم که گاهی اوقات برای سر زدن به آن، از شهر خارج می شوم. نمازم تمام است یا شکسته؟ حضرت می فرمایند در راه باید نمازت را شکسته بخوانی ولی در ضیعه باید نمازت را تمام بخوانی.
 روایات داله بر شکسته بودن نماز، به صرف وجود ملکی برای انسان در یک مکان:
 روایات دستهﻯ دوم، حکم به شکسته بودن نماز می کنند و معارض با روایاتی هستند که حکم به تمام بودن نماز می کردند. از جملهﻯ این روایات، صحیحهﻯ علی بن یقطین است که عبارت است از «بِإسناده (ظاهراً این اسناد مربوط به شیخ صدوق(ره) است) عَن سعد (منصرف به سعد بن عبدالله الاشعری است) عَن أحمد بن محمد (ظاهراً مراد، ابن عیسی است) عَن إبن أبی نصر عَن حماد بن عُثمان عَن علی بن یَقطین (این سند صحیح است. چون همهﻯ این افراد از بزرگان و اعاظم ثقات هستند) قالَ قُلتُ لِأبی الحَسَن الأوّل علیه السلام: الرَّجُل یَتَّخِذُ المَنزِل فَیَمُرُّ بِه أیُتِم أو یُقَصِّر؟ قال: کُلُّ مَنزِلٍ لاتَستَوطِنُه فَلَیسَ لَک بِمَنزِل، وَ لَیسَ لَکَ أن تُتِمَ فِیه» [4] . این روایت در مورد حکم نماز کسی است که در مکانی غیر از وطن خود، منزلی می خرد و گاهی به آنجا می رود و سر می زند. حضرت می فرمایند او در منزلی که در وطنش نیست و در آنجا سکونت ندارد، مسافر است و باید نمازش را به صورت تمام بخواند. لذا این روایت با روایات قبلی معارضه می کند.
 روایت دوم، صحیحهﻯ دوم علی بن یقطین است که عبارت است از «و عَنه (ظاهراً مراد، عَن سعد می باشد) عَن أحمد (أحمد بن محمد بن عیسی) عَن الحَسن بن عَلی بن یقطین عَن أخیه الحُسین (علی بن یقطین دو پسر به نامهای حسن و حسین داشته است که هر دوی آنها به همراه پدرشان، از ثقات ممدوح و جلیل القدر هستند و معمولاً حسن از برادرش حسین روایت نقل می کند) عَن علی بن یقطین قالَ سَألتُ أبا الحسن الأوّل علیه السلام عَن رَجُلٍ یَمُرُّ بِبَعضِ الأمصار وَ لَه بِالمِصرِ دارٌ، وَ لَیسَ المِصر وَطَنَه أیُتِمُّ صَلاتَه أو یُقَصِّر؟ قالَ: یُقَصِّر الصَّلاه، وَ الضِّیاع مِثلُ ذلِک إذا مَرَّ بِها» [5] . در این روایت، حضرت در مورد کسی که یک خانهﻯ ملکی در شهری دارد ولی آن شهر، وطنش نیست می فرمایند نماز آن شخص، شکسته است و در این حکم، زمین زراعتی مثل خانهﻯ ملکی است (اگر در متن روایت به جای کلمهﻯ «الضِّیاع» کلمهﻯ «الصِّیام» باشد، مراد این است که روزه نیز مثل نماز، شکسته است).
 روایت سوم، صحیحهﻯ سوم علی بن یقطین است که می فرماید «إنَّ لِی ضِیاعاً وَ مَنازِل بَینَ القَریَه وَ القَریَتَین الفَرسَخ وَ الفَرسَخان وَ الثَّلاثَه، فَقالَ: کُلُّ مَنزِلٍ مِن مَنازِلِکَ لاتَستَوطنُه فَعَلَیکَ فِیه التَّقصِیر» [6] . در این روایت حضرت در مقام بیان یک قاعدهﻯ کلی می فرمایند هرگاه در منزلی وارد می شوی که آنجا وطنت نیست، نمازت شکسته است. در این حکم، ضیاع یا خانه یا مغازهﻯ ملکی تفاوتی نمی کند و در هر صورت از آنجا که آن محل، وطن انسان نیست، نمازش شکسته است.
 این روایات، با روایات طائفهﻯ اول که حکم به تمام خواندن نماز می کردند معارض هستند. در این تعارض، غلبه با طائفهﻯ دوم است. به دلیل اینکه اولاً این طائفه، مخالف عامه هستند؛ ثانیاً موافق با سنت متواتره هستند که عبارتند از عمومات قصر.
 تعریف وطن شرعی و دلیل آن:
  بحث اصلی ما در مورد وطن شرعی است که انسان خانه ای به صورت ملکی در مکانی دارد (نه زمین کشاورزی) که با قصد وطنیت، شش ماه در آن خانه سکونت داشته است و بعد از آن، منصرف شده و از آنجا به محل دیگری نقل مکان کرده است. در این صورت هرگاه وارد آن شهر شود، نمازش تمام است.
 دلیلی که وطن شرعی را اثبات می کند، صحیحهﻯ محمد بن اسماعیل بن بزیع است. محمد بن اسماعیل بن بزیع، ثقهﻯ جلیل القدری است که از اصحاب خاص امام رضا(ع) می باشد و تمام روایاتی که نقل کرده، فقط از امام رضا(ع) است. ایشان در این روایت می فرماید «سَألتُه عَن الرَّجُل یُقَصِّر فِی ضَیعَتِه؟ فَقالَ: لابأسَ ما لَم یَنوِ مُقامَ عَشَرَهَ أیّام، إلّا أن یَکُونَ لَه فِیها مَنزِلٌ یَستَوطِنُه، فَقُلتُ: ما الإستِیطان؟ فَقالَ: أن یَکُونَ فِیها مَنزِلٌ یُقِیمُ فِیه سِتَّهَ أشهُر، فَإذا کانَ کَذلِک یُتِمُّ فِیها مَتی دَخَلَها» [7] . در این روایت حضرت در مورد شکسته بودن نماز انسان در ضیعه می فرمایند تا زمانی که او قصد ده روز نکرده است، نمازش شکسته است ولی اگر قصد عشره کند، نمازش تمام می شود. در ادامه، خود حضرت استثنائی مطرح کرده و می فرمایند مگر اینکه در آن محل، منزلی داشته باشد که قبلاً در آن، استیطان داشته است. ایشان پس از سؤال راوی از ماهیت استیطان، یک تفسیر تعبدی نسبت به آن مطرح کرده و می فرمایند استیطان به معنای این است که انسان در آن منزل، به مدت شش ماه سکونت داشته باشد. در این صورت هرگاه به آن محل داخل می شود، نمازش تمام است.
  این روایت، دلالت بر وطن شرعی که مشهور قدما به آن فتوا داده اند می کند. مستند آنها نیز همین یک روایت است. چون روایات دیگری که بیان شد، این ویژگی ها را نداشتند و تنها این روایت است که مشتمل بر ویژگی های وطن شرعی است. انشاء الله قول منکرین وطن شرعی مثل محقق همدانی(ره) و ادلهﻯ آنها را در جلسهﻯ آینده مطرح می کنیم.
 والسلام


[1] - الوسائل 8: 492 / أبواب صلاه المسافر ب14 ح2.
[2] - الوسائل 8: 495 / أبواب صلاه المسافر ب14 ح12.
[3] - الوسائل 8: 496 / أبواب صلاه المسافر ب14 ح14.
[4] - الوسائل 8: 493 / أبواب صلاه المسافر ب14 ح6.
[5] - الوسائل 8: 493 / أبواب صلاه المسافر ب14 ح7.
[6] - الوسائل 8: 494 / أبواب صلاه المسافر ب14 ح10.
[7] - الوسائل 8: 493 / أبواب صلاه المسافر ب14 ح11.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo