< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

91/11/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: بررسی صور مختلف خروج از محل قصد عشره / فَصل فی قَواطع السَّفر / کتاب الصّلاه
 مروری اجمالی بر صورت اول و دوم خروج از محل قصد عشره:
 در جلسهﻯ گذشته سه صورت برای مسألهﻯ خروج از محل قصد عشره بعد از تحقق قصد عشره و خواندن یک نماز چهار رکعتی بیان کردیم و گفتیم در صورت اول که انسان تصمیم برگشت به محل اقامت و تجدید قصد عشره را دارد، نماز او قبل از خروج و بعد از بازگشت، به علت وجود قصد عشره، و در تمام طول مسیر رفت و برگشت به علت عدم تحقق مسافت کامله و عدم انشاء سفر جدید، تمام است. چون انشاء سفر جدید در صورت طی هشت فرسخ امتدادی یا تلفیقی محقق می شود.
 همچنین گفتیم در صورت دوم که انسان از محل قصد عشرهﻯ خود اعراض می کند، در صورتی که فاصلهﻯ محل اقامت تا مقصد او به اندازهﻯ مسافت شرعی باشد، نمازش شکسته است. مقصود از مسافت در این صورت، مسافت امتدادی است که باید هشت فرسخ باشد. چون آن شخص قصد برگشت به محل اقامت را ندارد و فقط می خواهد از آنجا به مکان دیگری برود. حالت تلفیقی بودن مسافت در این صورت، زمانی است که انسان بخواهد به قصد رفتن به مکانی از محل اقامت خود خارج شود که این مسیر، ذهاب به حساب می آید- سپس از آنجا به وطن خود برگردد - که این مسیر به اعتبار اینکه شهر انسان، محل رجوع اصلی او است، ایاب به حساب می آید- در این صورت مرحوم سید(ره) طبق مبنای خودشان در مسـافت تلفیقی می فرمایـند اگر مجموع ذهاب و ایاب هشـت فرسخ باشـد، بازهم نـماز آن شخص شکسته می شود، هرچند هرکدام از ذهاب و ایاب، کمتر از چهار فرسخ باشند.
 اما به نظر ما در مسافت تلفیقی، صرف هشت فرسخ بودن مجموع ذهاب و ایاب کفایت نمی کند بلکه علاوه بر آن، هیچکدام از ذهاب و ایاب نباید کمتر از چهار فرسخ باشند. به دلیل اینکه در صحاح معتبره آمده است: «بَرِیدٌ ذاهِباً وَ بَرِیدٌ جائِیاً» [1] . طبق این روایات، معتبر دانستن چهار فرسخ فقط برای مسیر رفت نیز صحیح نمی باشد. چون اعتبار چهار فرسخ در این روایات، برای هر دوی ذهاب و ایاب ذکر شده است. بنابراین ما کلام مرحوم سید(ره) در صورت تلفیقی بودن مسافت را قبول نداریم بلکه می گوئیم باید احتیاط را رعایت کرد و هرکدام از ذهاب و ایاب نباید کمتر از چهار فرسخ باشند.
 بررسی صورت سوم خروج از محل قصد عشره و اشکال به کلام مرحوم سید(ره):
 صورت دیگری که در جلسهﻯ گذشته مطرح کردیم، صورتی است که انسان تصمیم برگشت به محل اقامت را دارد لکن نه به نیـت اقامت جدید بلکه به نیت عبور از آن در مسیر برگشـت به سمت مقصد. مرحوم سید(ره) در ایـن صورت می فرمایند هنگامی که انسان از محل اقامت خود، مثل رامهرمز خارج می شود و به مکانی کمتر از چهار فرسخ، مثل سلطان آباد می رود و پس از آن، به قصد برگشتن به اهواز که محل زندگی او است، دوباره از رامهرمز عبور می کند، در تمامی این مسیرها نمازش شکسته است. به دلیل اینکه ایشان این مسافت را یک مسافت تلفیقی می دانند و از آنجا که قائل به اعتبار چهار فرسخ در ذهاب و ایاب مسافت تلفیقی نیستند، مجموع مسافت که بیشتر از هشت فرسخ است را دلیل بر شکسته بودن نماز می دانند.
 به نظر ما درست است که مسیر حرکت آن شخص از رامهرمز به سلطان آباد و از سلطان آباد به اهواز، یک مسافت تلفیقی است لکن از آنجا که مسیر رفتِ به سلطان آباد، کمتر از چهار فرسخ است، طبق مبنای ما تلفیقی بودن این مسافت اعتباری ندارد و کالعدم است. لذا باید مسافت برگشت از سلطان آباد به اهواز مورد محاسبه قرار گیرد که یک مسافت امتدادی و بیشتر از هشت فرسخ است. عبور از رامهرمز در بین این مسیر امتدادی نیز با اینکه در گذشته محل اقامت او بوده لکن موجب شکسته شدن مسافت امتدادی نمی شود. چون هنگام خروج از آن، تصمیم عود به آنجا و تجدید قصد عشره را نداشته بلکه قصد عبور از آن را داشته است. یعنی با خروج از رامهرمز، انشاء سفر جدیدی کرده است.
 از طرفی حرکت آن شخص از رامهرمز به سمت سلطان آباد، جزء مسافت امتدادی نیز به حساب نمی آید. چون حرکت او، به سمت اهواز نیست بلکه پشت به اهواز است. نتیجه اینکه نماز آن شخص از رامهرمز تا سلطان آباد برخلاف نظر مرحوم سید(ره)، تمام است. چون فاصلهﻯ آن کمتر از چهار فرسخ است و به عنوان مسیر رفت در مسافت تلفیقی به حساب نمی آید. اما هنگام برگشت از سلطان آباد به سمت اهواز و عبور از رامهرمز، نماز او شکسته است. چون یک مسافت امتدادی و در حدود بیست فرسخ می باشد. بنابراین در صورتی که مسافت برگشت از سلطان آباد به سمت اهواز، کمتر از هشت فرسخ باشد، نماز او در این مسیر نیز تمام است. چون تلفیق شدن این مسافت با مسافت قبلی اعتباری ندارد و امتدادی بودن آن نیز در صورتی که بیشتر از هشت فرسخ باشد موجب شکسته شدن نماز او در طول مسیر می شود.
 *****
 [2325] مسألة 24: ...الرّابِعَة أن يَكونَ عازِماً عَلى العَودِ إلَيه مِن حَيثُ إنَّه مَحَلُّ إقامَتِه بِأن لا يَكونَ حِينَ الخُرُوج مُعرِضاً عَنه بَل أرادَ قَضاءَ حاجَةٍ فِي خارِجِه وَ العَود إلَيه ثُمَّ إنشاءُ السَّفَر مِنه وَلَو بَعدَ يَومَين أو يَومٍ بَل أو أقَل، وَ الأقوى فِي هذِه الصُّورَة البَقاءُ عَلى التَّمامِ فِي الذِّهابِ وَ المَقصَدِ وَ الإيابِ وَ مَحَلِّ الإقامَة ما لَم يُنشِئ سَفَراً وَ إن كانَ الأحوَط الجَمع فِي الجَمِيع خُصُوصاً فِي الإيابِ وَ مَحَلِّ الإقامَة... ‌
  صورت چهارم، خروج از محل اقامت به کمتر از چهار فرسخ با قصد بازگشت:
 صورت چهارم مربوط به جایی است که اقامت انسان در محل قصد عشره تمام نشده باشد، در عین حال در مکانی کمتر از چهار فرسخ برای او کاری پیش می آید و با قصد بازگشت به محل اقامت، به آنجا می رود و برمی گردد. چنین خروجی از جهت اینکه کمتر از چهار فرسخ است، مضر به قصد عشره نیست و موجب شکسته شدن نماز نمی شود. لذا نماز آن شخص تمام است. به دلیل اینکه این خروج، انشاء یک سفر جدید کاملی که یا به صورت امتدادی یا به صورت تلفیقی هشت فرسخ باشد، به حساب نمی آید. مرحوم سید(ره) در انتهای این صورت می فرمایند احتیاط کردن و جمع خواندن نیز خوب است.
 *****
 ...الخامِسة: أن يَكونَ عازِماً عَلى العَودِ إلى مَحَلِّ الإقامَة لكِن مَعَ التَّرَدُّدِ فِي الإقامَة بَعدَ العَودِ وَ عَدَمِها وَ حُكمُه أيضاً وُجُوبُ التَّمام وَ الأحوَط الجَمع كَالصُّورَةِ الرّابِعَة...
 صورت پنجم، تردید نسبت به اقامت یا عبور از محل قصد عشره پس از بازگشت:
 صورت پنجم جایی است که انسان هنگام خروج از محل قصد عشره مثل رامهرمز، قصد بازگشت به آنجا را دارد لکن بین ادامه دادن اقامت در آنجا پس از بازگشت و عبور از آنجا در ضمن مسیر برگشت، مردد است. در این صورت نظر اقوی، تمام بودن نماز است. به نظر ما نیز این حکم صحیح است. به دلیل اینکه اولاً مجموع مسافتی که هنگام خروج از رامهرمز تا زمان بازگشت به رامهرمز طی می شود، کمتر از هشت فرسخ است. ثانیاً از آنجا که آن شخص مردد است و یک طرف تردید یعنی صورتی که آن شخص پس از بازگشت از سلطان آباد، از رامهرمز عبور کند و به اهواز برگردد- موجب انشاء سفر جدید و شکسته شدن نماز می شود و طرف دیگر تردید یعنی صورتی که آن شخص پس از بازگشت از سلطان آباد، مجدداً در رامهرمز اقامت کند- موجب تمام بودن نماز می شود، باید بگوئیم نمازش تمام است. چون نسبت به انشاء سفر جدید، دو احتمال وجود دارد و إذا جاءَ الإحتِمال بَطَلَ الإستِدلال. به عبارت دیگر انشاء سفر جدید احتیاج به عزم قطعی دارد و با تردید سازگار نیست. چراکه به نظر ما محل قصد عشره به منزلهﻯ وطن است. لذا بعد از اینکه انسان در محل قصد عشره یک نماز چهار رکعتی می خواند و قصد عشرهﻯ او تثبیت می شود، از جهت اینکه نماز او در آنجا تا روز قیامت تمام است، می تواند با قصد برگشت به محل اقامت، تا کمتر از چهار فرسخ برود و برگردد. مگر اینکه قصد قطعی انشاء سفر جدید کاملی در حدّ هشت فرسخ امتدادی یا تلفیقی، همراه با سایر شرائط آن داشته باشد.
 اشکال ما به عبارت مرحوم سید(ره) در صورت پنجم:
 اشکالی که در صورت پنجم به ذهن می رسد این است که کلام مرحوم سید(ره) در این صورت ناظر به خروج از رامهرمز و عزم به عود به آنجا و در عین حال، تردید نسبت به اقامت یا عبور از آنجا است. لکن صورت دیگری که در این مسأله به ذهن می رسد این است که آن شخص با همین اوصاف یعنی عزم به عود و تردید نسبت به اقامت در رامهرمز پس از بازگشت- از رامهرمز خارج می شود و به سلطان آباد می رود لکن قصد او هنگام خروج از سلطان آباد و برگشت به سمت رامهرمز، قطعی و یک طرفه می شود. یعنی یا قصد اقامت در رامهرمز را می کند یا قصد عبور از آنجا و برگشتن به اهـواز. بنابراین بـه نـظر ما میزان، قصد انسان هنـگام خروج از سلطان آباد است و قـصد او هنـگام خروج از رامهرمز کفایـت نمی کند. لذا در صورتی که تصمیم آن شخص هنگام خروج از سلطان آباد، نسبت به عبور از رامهرمز و برگشت به اهواز قطعی شود، نمازش شکسته و در صورتی که تصمیم او نسبت به اقامت در رامهرمز قطعی شود، نمازش تمام است.
 پس وضعیت فکری انسان در مقصد اولیه، یعنی سلطان آباد ملاک است نه در رامهرمز که محل اقامت او است. حال آنکه از عبارت مرحوم سید(ره) اینطور به نظر می آید که میزان، قصد انسان در رامهرمز است. چون ایشان به طور مطلق فتوای به تمام بودن نماز داده اند. در حالی که اگر قصد آن شخص در سلطان آباد نسبت به عبور از رامهرمز قطعی شود، نمازش شکسته می شود. بنابراین عبارت ایشان نسبت به این مطلب واضح نیست.
 *****
 ...السّادِسة: أن يَكونَ عازِماً عَلى العَودِ مَعَ الذُّهُولِ عَن الإقامَةِ وَ عَدَمِها وَ حُكمُه أيضاً وُجُوبُ التَّمام وَ الأحوَط الجَمع كَالسّابِقَة...
 صورت ششم، غفلت نسبت به اقامت یا عبور از محل قصد عشره پس از بازگشت:
 صورت ششم مربوط به جایی است که انسان هنگام خروج از محل قصد عشره مثل رامهرمز، قصد عود به آنجا را دارد ولی نسبت به اقامت مجدد یا عبور از آنجا در مسیر برگشت، غافل است ذُهُول به معنای غفلت است- در این صورت نیز نماز انسان تمام است. چون انشاء سفر جدیدی که موجب قصر باشد محقق نشده است و همانطور که احتمال دارد پس از بازگشت، از رامهرمز عبور کند، همچنین احتمال دارد در آنجا اقامت کند. به عبارت دیگر غفلت، با قصد قطعی بر انشاء سفر جدید هشت فرسخی سازگار نیست.
 استدلال مرحوم سید(ره) برای تمام بودن نماز در این صورت، استدلال صحیحی است منتها باید قیدی به آن اضافه کنیم و بگوئیم میزان، قصد آن شخص در مقصد اولیه، یعنی سلطان آباد است. چراکه احتمال دارد غفلت او هنگام خروج از رامهرمز، در سلطان آباد تبدیل به قصد قطعی شود که در این صورت باید به تصمیمی که در آنجا می گیرد عمل کند. یعنی اگر در سلطان آباد تصمیم قطعی بر عبور از رامهرمز گرفت، نمازش شکسته می شود.
 *****
 ...السّابِعة: أن يَكونَ مُتَرَدِّداً فِي العَود وَ عَدَمِه أو ذاهِلاً عَنه وَ لا يُترَك الاحتِياط بِالجَمعِ فِيه فِي الذِّهابِ وَ المَقصَدِ وَ الإيابِ وَ مَحَلِ الإقامَة إذا عادَ إلَيه إلى أن يعزمَ عَلى الإقامَة أو يُنشِئ السَّفر...
 صورت هفتم، تردید نسبت به بازگشت یا عدم بازگشت به محل قصد عشره:
 برخلاف دو صورت قبلی که انسان تصمیم قطعی بر عود دارد لکن نسبت به اقامت یا عبور از محل اقامت مردد یا غافل است، این صورت مربوط به جایی است که انسان نسبت به اصل عود به محل قصد عشره مردد یا غافل است. مثل کسی که می خواهد از رامهرمز خارج شود و به سلطان آباد برود ولی نسبت به اینکه بعد از آن به کجا می خواهد برود و آیا به رامهرمز برمی گردد یا نه، غافل یا مردد است. مرحوم سید(ره) در این صورت فتوا نداده اند بلکه فرموده اند احتیاط واجب در جمع کردن است.
 به نظر ما انصاف مطلب این است که این صورت با صُور قبلی تفاوتی نمی کند. چون ضابطهﻯ ما برای شکسته شدن نماز، صدق انشاء سفر جدید از محل اقامت است که در این صورت نیز انشاء سفر جدید صدق نمی کند. چون نسبت به بازگشت و اقامت مجدد در رامهرمز که در این صورت انشاء سفر جدید صدق نمی کند- و عدم بازگشت به رامهرمز و رفتن به مکان دیگری که در این صورت انشاء سفر جدید صدق می کند- مردد یا غافل است. پس قصد قطعی نسبت به انشاء سفر جدید از او متمشی نمی شود و در نتیجه نماز او تمام است. همچنین قیدی که در صور گذشته مطرح کردیم، در این صورت نیز باید بیان کنیم و بگوئیم در صورتی که در سلطان آباد تصمیم او قطعی شود، کفایت می کند و باید به آن عمل کند.
 *****
 ...وَ لا فَرقَ فِي الصُّوَرِ الَّتي قُلنا فِيها بِوُجُوبِ التَّمام بَينَ أن يَرجَعَ إلى مَحَلِّ الإقامَة فِي يَومِه أو لَيلَتِه أو بَعدَ أيّام...
 عدم اعتبار قید «مُریدُ الرُّجوع لِیَومِه» در مسافت تلفیقی:
 مرحوم سید(ره) در ادامهﻯ صورت هفتم به تفصیلی که در مسافت تلفیقی وجود دارد و شکسته بودن نماز در مسافت تلفیقی را مقید به بازگشت از مقصد در همان روز می داند و می گوید در صورت ماندن تا روز بعد، نماز انسان تمام می شود اشاره می کنند و می فرمایند در تمام صوری که قائل به تمام بودن نماز شدیم، چنین قیدی معتبر نمی باشد. یعنی تفاوتی نمی کند که انسان در همان روز یا همان شب به محل اقامت خود برگردد یا بعد از چند روز به محل اقامت خود برگردد.
 ما نیز در جای خود، آن تفصیل را نپذیرفتیم و گفتیم تا زمانی که سفر انسان منقطع به قصد عشره نشده است، نمازش شکسته است. مثلاً اگر کسی از شوشتر به گتوند که فاصلهﻯ آن تا شوشتر چهار فرسخ است برود و در آنجا قصد عشره کند، نمازش در گتوند و بین راه تمام است. چون قصد عشرهﻯ او قاطع سفر تا مسافت هشت فرسخ تلفیقی است. اما اگر آن شخص، نُه روز در گتوند بماند، در خود گتوند و مسیر رفت و برگشت آن، نمازش شکسته می شود. چون مسافت رفت و برگشت با همدیگر تلفیق می شوند.
 *****
 ...هذا كُلُّه إذا بَدا لَه الخُرُوج إلى ما دُونَ المَسافَة بَعدَ العَشَرَة أو فِي أثنائِها بَعدَ تَحَقُّقِ الإقامَة، وَ أما إذا كانَ مِن عَزمِه الخُرُوج فِي حالِ نِيَّةِ الإقامَة فَقَد مَرَّ أنَّه إن كانَ مِن قَصدِه الخُرُوج وَ العَود عَمّا قَرِيب وَ فِي ذلِكَ اليَوم مِن غَيرِ أن يَبِيتَ خارِجاً عَن مَحَلِّ الإقامَة فَلا يَضُرّ بِقَصدِ إقامَتِه وَ يَتَحَقَّق مَعَه فَيَكونُ حالُه بَعدَ ذلِك حالَ مَن بَدا لَه وَ أمّا إن كانَ مِن قَصدِه الخُرُوج إلى ما دُونَ المَسافَة فِي ابتِداءِ نِيَّتِه مَعَ البِيتُوتَةِ هُناك لَيلَةً أو أزيَد فَيُشكِل مَعَه تَحَقُّقُ الإقامَة وَ الأحوَط الجَمع مِن الأوَّل إلى الآخِر إلّا إذا نَوى الإقامَة بِدُونِ القَصدِ المَذكُور جَدِيداً أو يخرجُ مُسافِراً.
 عدم تحقق قصد عشره در صورت وجود قصد خروج از محل اقامت از ابتدا:
 مرحوم سید می فرمایند تمام مطالبی که مطرح کردیم در صورتی صحیح هستند که انسان از ابتدا قصد قطعی اقامت در محل واحد را داشته باشد و ده روز در آنجا مانده یا حداقل یک نماز چهار رکعتی در آنجا خوانده باشد و قصد عشره اش منسجم شده باشد. اما در صورتی که از همان ابتدا هنگام نیت کردن برای قصد عشره، نیت خارج شدن از محل اقامت در ضمن ده روز تا کمتر از چهار فرسخ و برگشت مجدد به آنجا را داشته باشد، هیچکدام از صور هفتگانه مترتب نمی شوند بلکه در این صورت اگر خروج او در حدّ یک یا دو یا سه ساعت باشد اشکالی ندارد ولی اگر بیشتر از این مقدار باشد، قصد عشرهﻯ او از ابتدا باطل است. چون در قصد عشره وحدت محل اقامت شرط است و انسان نمی تواند در دو یا سه محل قصد عشره کند.
 تفاوتی که در این مسأله بین نظر ما و نظر مرحوم سید(ره) وجود دارد این است که ایشان میزان را بیتوتهﻯ در شب قرار داده و فرموده اند قوام قصد عشره در یک محل، خوابیدن و بیتوتهﻯ شب در آن محل است ولی در طول روز آزاد است و می تواند به هرکجا می خواهد برود. مرحوم اراکی(ره) و برخی از علمای دزفول نیز همین نظر را داشتند و می فرمودند همین مقدار که انسان رحل خود را در یک محل بگذارد و شب را در آنجا بیتوته کند کفایت می کند.
 اما بسیاری از اعلام می فرمایند قرار دادن رحل در یک مکان و بیتوتهﻯ شب در آنجا کفایت نمی کند بلکه علاوه بر بیتوتهﻯ شب، آن شخص در طول روز نیز باید مقدار معتدٌبه ای در آنجا بماند؛ لکن می تواند در حدّ یک یا دو ساعت از آنجا خارج شود و بیشتر از بساتین شهر برود، ولو هر روز این مقدار از شهر خارج شود و برگردد و از ابتدا که نیت قصد عشره می کند نیز قصد چنین خروجی را داشته باشد. چون خروج تا بساتین شهر، مغتفر است و اضافهﻯ بر آنها تا حدود دو یا سه فرسخی محل کلام است. مثل کسی که در مشهد قصد عشره می کند و از همان ابتدا قصد دارد در طول عشره، به شاندیز یا زیارت خواجه ربیع برود. در این صورت اگر قصد او این باشد که از صبح تا غروب در آنجا بماند، اشکال دارد ولی اگر در حدّ یک یا دو ساعت بخواهد زیارت کند و برگردد، اشکالی ندارد. به نظر ما نیز این قول مطابق احتیاط است.
 
 والسلام


[1] - الوسائل 8: 461 / أبواب صلاة المسافر ب2 ح2، 4، 14 و غیرها.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo