< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

92/01/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: قضای نمازی که مقداری از آن در سفر و مقداری در حضر بوده / فَصل فی احکام صلاة المسافر / کتاب الصّلاة
 [2354] مسألة 10: إذا فاتت منه الصلاة و كان في أول الوقت حاضرا و في آخره مسافرا أو بالعكس فالأقوى أنه مخير بين القضاء قصرا أو تماما لأنه فاتت منه الصلاة في مجموع الوقت و المفروض أنه كان مكلفا في بعضه بالقصر و في بعضه بالتمام و لكن الأحوط مراعاة حال الفوت و هو آخر الوقت و أحوط منه الجمع بين القصر و التمام.
  میزان در قضای نمازی که مقداری از وقت آن در سفر و مقداری در حضر بوده است:
 در مسألهﻯ گذشته گفتیم طبق نظر مشهور میزان در قصر و اتمام، رعایت حال وقت ادا است نه حال اول وقت وجوب؛ چـون اولاً سنـد روایتی که دلالت بر میزان بودن حال وجـوب می کند ضعیف است. ثانیاً این روایت، معمولٌ به نمی باشد و با روایات صحیحهﻯ متعدده ای که اقوای از آن هستند و معمولٌ به می باشند تعارض می کند.
 اما این مسأله در مورد کسی است که در تمام طول وقت، نمازش را نخوانده است در حالی که در مقداری از وقت، مسافر و در مقدار دیگر آن، حاضر بوده است. مرحوم سید(ره) می فرمایند چنین شخصی در خارج وقت برای به جا آوردن قضای آن نماز، مخیر بین قصر و اتمام است؛ چون خواندن دو نماز بر او واجب نیست. این فتوای مرحوم سید(ره) کمی عجیب و در حال حاضر خلاف مشهور است. ایشان در ادامهﻯ این فتوا می فرمایند احتیاط مستحب این است که آن شخص رعایت حال فوت و آخر وقت را بکند. یعنی اگر آخر وقت در حضر بوده نمازش را به صورت تمام قضا کند و اگر در سفر بوده، نمازش را به صورت شکسته قضا کند.
 به نظر ما میزان در این مسأله همانطور که مشهور می فرمایند رعایت حال آخر وقت است. دلیل این مطلب، صدق فوت است. چراکه در ادلهﻯ قضا آمده است «إقض مافات کَمافات» که عنوان فوت در آن موضوعیت دارد و گفته نشده «إقض الصَّلاة». لذا وقتی گفتـه می شود آن نمازی که فوت شده را قضا کن، زمان فـوت آن که آخر وقـت است معتبر می باشد؛ چون بر نمازی که وقت آن متسع است، تا قبل از لحظهﻯ آخر وقت، فوت صدق نمی کند بلکه در واجبات متسعه، هنگام انتهای وقت است که فوت صدق می کند. ایـن مطلب، مطابق با قـواعد است و مشهور نیز طبق آن فتـوا داده اند لکن عجـیب است که مرحـوم سید(ره) فتوای به تخییر داده و این مطلب را به صورت احتیاط مستحبی بیـان کرده اند.
 میزان بودن حال وجوب برای قضای نماز در صحیحهﻯ زراره:
 نسبت به ایـن مطلب روایتی وجـود دارد که باید محملی برای آن پیدا کنیم. این روایت، صحیحهﻯ زراره است که می فرماید «أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ دَخَلَ وَقْتُ الصَّلَاةِ وَ هُوَ فِي السَّفَرِ فَأَخَّرَ الصَّلَاةَ حَتَّى قَدِمَ فَهُوَ يُرِيدُ أَنْ يُصَلِّيَهَا إِذَا قَدِمَ إِلَى أَهْلِهِ فَنَسِيَ حِينَ قَدِمَ إِلَى أَهْلِهِ أَنْ يُصَلِّيَهَا حَتَّى ذَهَبَ وَقْتُهَا قَالَ يُصَلِّيهَا رَكْعَتَيْنِ صَلَاةَ الْمُسَافِرِ لِأَنَّ الْوَقْتَ دَخَلَ وَ هُوَ مُسَافِرٌ كَانَ يَنْبَغِي لَهُ أَنْ يُصَلِّيَ عِنْدَ ذَلِكَ» [1] . در این روایت در مورد کسی سؤال شده که هنگام داخل شدن وقت نماز در سفر بوده لکن نمازش را نخوانده است تا اینکه به شهر خود برگردد. پس از برگشت به شهر خود نیز فراموش می کند نمازش را بخواند تا زمانی که وقت نماز سپری می شود. حضرت می فرمایند چنین شخصی باید قضای نمازش را به صورت شکسته بخواند؛ چراکه هنگام داخل شدن وقت نماز، در حال سفر بوده است و سزاوار بود همان موقع نمازش را به صورت شکسته بخواند ولی حالا که نخوانده است، باید قضایش را به همان صورت شکسته به جا آورد.
 تفسیر صاحب وسائل (ره) از صحیحهﻯ زراره:
 این روایت به دو صورت تفسیر شده است؛ صاحب وسائل(ره) تعبیر «حَتَّى ذَهَبَ وَقْتُهَا» در این روایت را به گذشتن وقت فضیلت معنی کرده است. به دلیل اینکه در بسیاری از موارد وقتی در لسان روایات، وقت نماز بیان می شود، وقت فضیلت نماز از آن اراده می شود چون «أوّلُ الوَقت رِضوانُ الله وَ آخِرُ الوَقت غُفرانُ الله». همچنین در این روایت، اسمی از قضا برده نشده است.
 به همین دلیل است که صاحب وسائل(ره) این روایت را در طائفهﻯ روایات مسألهﻯ گذشته بیان کرده است که در آنها وقت إجزاء نماز هنوز باقی است و فقط وقت فضیلت نماز تمام شده است. پس وقتی آن شخص به حضر بر می گردد، هنوز وقت نماز باقی است و فقط وقت فضیلت آن تمام شده و در این صورت است که حضرت می فرمایند باید وقت تعلق وجوب را در نظر بگیرد و نمازش را شکسته بخواند. پس این روایت ربطی به ما نحن فیه ندارد بلکه مربوط به مسألهﻯ گذشته است که در آنجا نیز گفتیم این دسته از روایات به واسطهﻯ تعارض با روایات متعدده ای که اقوای از آنها هستند، ساقط می شوند. مرحوم حکیم(ره) نیز این تفسیر از روایت را پسندیده اند. با توجه به این تفسیر و ارجاع این روایت به بحث گذشته، از آنجا که در ما نحن فیه روایت دیگری وجود ندارد، در این مسأله باید به مقتضای قاعده رجوع کرد که طبق آن، رعایت وقت فوت در قضای نماز معتبر است.
 تفسیر محقق خوئی(ره) از صحیحهﻯ زراره و اشکال ایشان بر تفسیر صاحب وسائل(ره):
 محقق خوئی(ره) بر تفسیر صاحب وسائل(ره) اشکال کرده و می فرمایند حمل «حَتَّى ذَهَبَ وَقْتُهَا» بر وقت فضیلت، خلاف ظاهر است. بلکه ظاهر روایت این است که ناظر به ما نحن فیه و مربوط به کسی باشد که در تمام طول وقت -چه وقت فضیلت چه وقت إجزاء- نمازش را را نخوانده و نمازش قضا شده است و این روایت در مقام بیان تکلیف نماز قضای او است.
 ایشان در ادامه از این اشکال تنازل کرده و می فرمایند حتی در صورتی که تفسیر صاحب وسائل(ره) را نپذیریم باز هم مشکلی پیش نمی آید؛ چراکه این روایت مشتمل بر معنای اعمی می باشد. یعنی این روایت هم شامل کسی است که وقت فضیلت از او فوت شده و هنوز وقت إجزاء نماز باقی است و هم شامل کسی است که کلاً نماز را فراموش کرده و تمام وقت نماز از او فوت شده است. در هر صورت حضرت می فرمایند علی کل تقدیر باید وقت تعلق وجوب را در نظر گرفت و نماز را به صورت شکسته خواند، چه نماز انسان ادا باشد چه قضا باشد.
 بنابراین محقق خوئی(ره) معنای جامعی از این روایت برداشت کرده که هم شامل نماز ادا می شود هم شامل نماز قضا و آن معنای جامع، شکسته بودن نماز است مطلقاً در صورتی که انسان اول وقت در سفر باشد، چه انسان هنگام خواندن نماز در حضر باشد چه در سفر باشد، چه نمازش قضا باشد چه نمازش ادا باشد. در این صورت نیز این روایت قابل عمل نیست بلکه ملحق به روایات بحث گذشته و مندرج در آنها می شود که میزان را حال وجوب و اول وقت قرار داده اند و معارض با روایات متعددهﻯ اقوی هستند و ساقط می شوند.
 البته سند این روایت نیز از جهت عدم توثیق موسی بن بکر ایرادی دارد که به واسطهﻯ ورود او در اسناد تفسیر علی بن ابراهیم قمی جواب داده شده است؛ چراکه ایشان در ابتدای تفسیر خود فرموده است تمام رجال آن ثقه هستند. محقق خوئی(ره) این مطلب را پذیرفته اند ولی اینکه آیا تفسیر علی بن ابراهیم کافی است یا نه، مباحثی دارد که ما در بحث های رجالی خود به آن پرداخته ایم، لکن در اینجا که این روایت معمولٌ به نمی باشد و معارض با ما هُو أقوی مِنه است و نمی خواهیم به آن عمل کنیم، داعی بر طرح آن مباحث نداریم. همچنین دلیل اینکه در این مسأله قائل به تخییر نمی شویم این است که روایات معارض مثل صحیحهﻯ عیص، حال انجام و ادای نماز را میزان قرار داده اند و ما را مخیر نکرده اند.
 اماکن تخییر بین قصر و اتمام:
 بحث دیگر ما مربوط به اماکن تخییر بین قصر و اتمام است. مرحوم صدوق(ره) منکر تخییر شده اند؛ چراکه ایشان از اصحاب قمیین بوده اند که در این مسائل، نوعی روشنفکری داشته و آنها را حمل بر مبالغه می کرده اند و می فرمودند مراد از روایات متعددهﻯ این باب، افضلیت و استحباب قصد عشره و در نتیجه تمام خواندن نماز در این اماکن است نه اینکه انسان بدون قصد عشره مخیر باشد. بلکه در این صورت نماز انسان مثل بقیهﻯ اماکن شکسته است.
 لکن به نظر ما انسان در این اماکن، بدون قصد عشره مخیر است ولی اتمام، افضل می باشد.
  والسلام


[1] - الوسائل 8: 513 / أبواب صلاة المسافر ب21 ح3.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo