< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

92/02/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع:وقت نماز جمعه/صلاه الجمعه/کتاب الصلاه
 تتمه بحث وقت نماز جمعه:
 شرط اول در صلاه جمعه که همان وقت نماز جمعه باشد بحثش به نهایت رسید.
 حاصل مطلب این شد با توجه به ظهور مضیق بودن، حمل بر صرف فضیلت خلاف ظاهر است و نهایتاً اگر اقوی نباشد لااقل احتیاط واجب می دهیم .
 مضیق بودن هم با عبارت عندالزوال آمده که فی نفسه ظهور دارد با مقارنت عرفیه که همان اوائل عرفی است و مضافاً به اینکه قرینه داشتیم که کان رسول الله یصلی و الظل قدر شراک که یعنی به اندازه عرض بند کفش است که سایه به این حد می رسید که با اوائل عرفی سازگار است و این اوائل عرفیه برای شروع است اما مقدار خود نماز مطرح نشده و در ادله هم این مقدار را مشخص نکرده اند و ائمه جمعه هم مختلف می خواندند و خود پیامبر (ص) هم همیشه مدت زمان نمازشان مشخص و مساوی نبوده است پس نباید خارج از متعارف باشد پس این شد معنای تضییق که در کلام قدماء هم آمده از جمله حلبی و ابن زهره و ابن زهره ادعای اجماع کرده است و مرحوم گلپایگانی هم نظرشان همین است.
 در کنار این بحث استحباب موکدی داریم که خطبه ها و نماز نباید آنقدر طول بکشد تا به سبعی الشاخص برسد که مرحوم امام (ره) و مجلسیین بعنوان قطعی و شرط اِجزاء ذکر کرده اند اما ما از آن استحباب موکد فهمیدیم که بحثش مفصلاً گذشت.
 حکم تقدیم خطبتین بر اذان:
 مطلب دیگر اینکه جایز است تقدیم خطبتین بر زوال ، بخاطر صریح صحیحه عبدالله بن سنان و همچنین جمع کثیری از قدماء به آن عمل کرده اند پس وقت طبیعی اش هنگام ظهر و اذان است اما تقدیم خطبتین جایز است کما اینکه پیامبر (ص) هم گاهی اوقات این کار را می کرده اند.
 و اینکه آیه شریفه می فرماید:«اذا نودی للصلاه» یعنی اول ظهر و این مطلب طبیعی اولیه است اما تقدیم را هم اجازه داده اند با توجه به اینکه «ما من عام الّاو قدخص» و همچنین است در بحث جدا خواندن نماز ظهر و عصر که پیامبر (ص) جدا و با فاصله می خواندند و گاهی هم پشت سر هم می خواندند.
 
 اما نماز جمعه ،شکی نیست که باید بعد از اذان باشد.
 حتی بعضی از روایات هست که پیامبر (ص) نماز ظهر و عصر را بلافاصله می خواند، من دون علةٍ یعنی بدون علت جمع می خواندند و فاصله نمی انداختند و در کتب اهل سنت هم هست.
 حکم تعداد نفرات تشکیل دهنده نماز جمعه:
 شرط دیگر از شرایط نماز جمعه بحث عدد است که با یک مأموم نماز جماعت محقق می شود ولی نماز جمعه محقق نمی شود و بحث این است که حداقل باید چند نفر باشند؟
 در بعضی روایات عدد سبعه آمده و در روایات بیشتری عدد خمسه آمده که ظاهراً تنافی دارند ولی با تأمل این تنافی زائل می شود و جمع عرفی حاصل می شود.
 وجه جمع عبارت است از اینکه روایاتی که سبعه را دارد ناظر به وجوب الحضور است و روایاتی که خمسه را می گویند ناظر به صحت صلاه الجمعه است. پس اگر 5 نفر بودند می توانند نماز جمعه بخوانند و صحیح است اما اگر 7 نفر شدند بر آنها واجب است صلاه جمعه بخوانند.
 روایات بحث صحت صلاه جمعه عبارتند از :
 *باب 2 از ابواب صلاه جمعه روایت 7 (وسائل الشيعة؛ ج، ص: 304)
 وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ يَعْنِي ابْنَ يَحْيَى عَنْ مَنْصُورٍ يَعْنِي ابْنَ حَازِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: يُجَمِّعُ الْقَوْمُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ إِذَا كَانُواخَمْسَةً فَمَا زَادُوا- فَإِنْ كَانُوا أَقَلَّ مِنْ خَمْسَةٍ فَلَا جُمُعَةَ لَهُمْ- وَ الْجُمُعَةُ وَاجِبَةٌ عَلَى كُلِّ أَحَدٍ الْحَدِيثَ [1] .
 
 *باب 2 از ابواب صلاه جمعه روایت 8 (وسائل الشيعة؛ ج، ص: 305)
 وَ عَنْهُ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا تَكُونُ جُمُعَةٌ مَا لَمْ يَكُنِ الْقَوْمُ خَمْسَةً [2] .
 (ضمیر عنه بر می گردد به حسین بن سعید اهوازی )
 *باب 2 از ابواب صلاه جمعه روایت 5(وسائل الشيعة؛ ج، ص: 304)
 فِي الْخِصَالِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْبَزَنْطِيِّ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ «3» عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَا تَكُونُ جَمَاعَةٌ بِأَقَلَّ مِنْ خَمْسَةٍ [3] .
 (جماعهٌ منظور جمعه است)
 روایاتی که عدد را شرط وجوب می دانند که عدد سبعه را مطرح می کنند عبارتند از:
 *باب 2 از ابواب صلاه جمعه روایت 9 (وسائل الشيعة؛ ج، ص: 305)
 وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ الْحَكَمِ بْنِ مِسْكِينٍ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: تَجِبُ الْجُمُعَةُ عَلَى سَبْعَةِ نَفَرٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ وَ لَا تَجِبُ عَلَى أَقَلَّ مِنْهُمُ الْإِمَامُ وَ قَاضِيهِ- وَ الْمُدَّعِي حَقّاً وَ الْمُدَّعَى عَلَيْهِ وَ الشَّاهِدَانِ- وَ الَّذِي يَضْرِبُ الْحُدُودَ بَيْنَ يَدَيِ الْإِمَامِ [4] .
 (اینجا بحث وجوب است نه بحث صحت)
 باب 2 از ابواب صلاه جمعه روایت 10 (وسائل الشيعة؛ ج، ص: 305)
 وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَبَّاسِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ رِبْعِيٍّ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا كَانُوا سَبْعَةً يَوْمَ الْجُمُعَةِ فَلْيُصَلُّوا فِي جَمَاعَةٍ- إِلَى أَنْ قَالَ وَ لْيَقْعُدْ قَعْدَةً بَيْنَ الْخُطْبَتَيْنِ الْحَدِيثَ [5] .
 (منظور از عباس،عباس بن معروف است و روایت صحیحه است.فعل امر فلیصلوا بکار رفته و بحث وجوب است.شیخ هم همین حمل را کرده است)
 در نهایت روایتی هست که هر دو را گفته است یعنی هم صحت و هم وجوب.
 *باب 2 از ابواب صلاه جمعه روایت 4 (وسائل الشيعة؛ ج، ص: 304)
 وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع عَلَى مَنْ تَجِبُ الْجُمُعَةُ- قَالَ تَجِبُ عَلَى سَبْعَةِ نَفَرٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ- وَ لَا جُمُعَةَ لِأَقَلَّ مِنْ خَمْسَةٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ أَحَدُهُمُ الْإِمَامُ- فَإِذَا اجْتَمَعَ سَبْعَةٌ وَ لَمْ يَخَافُوا أَمَّهُمْ بَعْضُهُمْ وَ خَطَبَهُمْ [6] .
 این روایات فی نفسه نشان دهنده این هستند که نماز جمعه واجب است و آن هم به واجب تعیینی و وجوب تخییری خلاف ظاهر است . هم بحث از اِجزاء(صحت) کرده اند و هم بحث از وجوب.
 اما اگر تخییری بود دیگر غیر از صحت و اِجزاء بحثی ندارد و بحث وجوب مطرح نمی شود اما این روایات بحث وجوب را مطرح کرده اند در حالیکه ائمه در حالی این روایات را فرموده اند که خودشان محدودیت داشته اند و بسط ید نداشته اند و به خاطر همین روایات است که اخباری ها زیر بار تخییر نمی روند و قائل به وجوب تعیینی شده اند. البته منظور متأخرین اخباری هاست که مثلاً مجلسیین و ملا عبدالله شوشتری و فاضل سبزواری و ... باشند. البته مجلسیین اخباری به معنای خاص نبوده اند ولی قائل به وجوب تعیین نماز جمعه بوده اند.
 سید نعمت الله جزایری هم قائل به وجوب تعیینی بوده است و تبدیل تعیینی به تخییری از زمان وحید بهبهانی شروع شد که نهضتی علیه اخباری ها راه انداخت که یک ثمره اش هم تقویت وجوب تخییری بود.
 پس اگر 5 نفر بودند ثواب و فضیلت دارد نسبت به نماز ظهر ولی اگر هفت نفر شدند واجب است جمعه خوانده شود و فضیلت اش از 5 نفر هم بیشتر است.
 نکته دیگر اینکه بعضی ها برای 5 نفر گفته اند به معنای تأکُد الفضیله است که به نظر ما دارای تسامح است زیرا مولا ملامت کرده است کسانی را که جمعه نمی خوانند در حالیکه 5 نفر هستند و می توانند بخوانند اما فضیلت بیشتر(تاکد الفضیله) را اگر انسان ترک کند نباید ملامت شود زیرا شاید کسی نخواهد ثواب زیاد جمع کند اما اگر به معنای تاکد الطلب بگیریم صحیح می شود زیرا اگر مولا به چیزی امر کرد و طلبش هم همراه اصرار بود و مکلف عمل نکرد آنگاه ملامت می شود هر چند معصیت نکرده باشد. پس ملامت بر ترک امر مولاست هر چند طلب مستحبی باشد.
 بحث دیگر این است که تاکید به کجا می خورد در حالیکه انشاء و طلب شدت و ضعف ندارد؟
 جواب : تاکید و تشدید رجوع می کند به معتبر نه نفس اعتبار و انشاء . نفس انشاء و اعتبار واحد است و بسیط است و تشکیک و تشدید ندارد ولی معتبر و منشاء درجه بندی و شدت و ضعف دارد.


[1] وسائل الشيعة، ج7، ص 304
[2] وسائل الشيعة، ج7، ص 305
[3] وسائل الشيعة، ج7، ص 304
[4] وسائل الشيعة، ج7، ص 305
[5] وسائل الشيعة، ج7، ص 305
[6] وسائل الشيعة، ج7، ص 304

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo