< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

92/11/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: موارد وجوب سجده سهو / موجبات سجده سهو و کیفیت و احکام آن /کتاب الصلاة
در جلسه گذشته گفتیم: از اختصاصات مذهب شیعه وجوب سجده سهو برای کلام زائد سهوی در نماز می باشد. اما مذاهب اهل سنت با آنکه قائل به وجوب سجده سهو بخاطر عروض بعضی از موجبات آن در نمازند لکن تکلم سهوی نزد ایشان از موجبات سجده سهو نمی باشد.

بررسیِ روایات دال بر سجده سهو در تکلم سهوی
دلیل وجوب سجده سهو از روایات صحیحه عبدالرحمن بن حجاج می باشد که در جلسه گذشته بیان شد. ایشان می فرماید: «سألت أبا عبد اللّٰه (عليه السلام) عن الرجل يتكلّم ناسياً في الصلاة يقول: أقيموا صفوفكم، فقال: يتمّ صلاته ثمّ‌ يسجد سجدتين ...»[1] این روایتاشاره به شخصی دارد که در نماز جماعت در حالی که در اثنای نماز بود سهواً گفت: «أقيموا صفوفكم» اما در جواب فرمود: باید نماز را تمام کند و بعد از آن دو سجده سهو بجا آورد.
روایت دیگر که دال بر این مطلب است صحيحة عبدالله ابن أبي يعفور که از بزرگان اصحاب امام صادق (ع) میباشد که امام بسیار او را مدح نموده است . «عن الرجل لا يدري ركعتين صلّى أم أربعاً إلى أن قال (عليه السلام) في ذيلها: و إن تكلّم فليسجد سجدتي السهو»[2] این روایت نیز به وضوح بر مدعای ما دلالت دارد.
ممکن گفته شود که در روایت فوق عنوان سهو وجود ندارد و روایت به اطلاق خود شامل صورت تکلم عمدی نیز می باشد. در جواب می گوییم: تمامی این سوال و جواب ها ناظر به امور سهوی می باشند که در نماز واقع شده اند. در شروع روایت نیز به این مطلب اشاره دارد که این اختلالات در نماز به صورت غیر عمدی می باشند.
دیگر روایت موثقه عمار بن موسی الساباطی است. «... و عن الرجل إذا أراد أن يقعد فقام ثمّ ذكر من قبل أن يقدّم شيئاً أو يحدث شيئاً، فقال: ليس عليه سجدتا السهو حتّى يتكلّم بشیء ...»[3] در این روایت از نماز گزاری سوال شده که هنگامی که باید می نشست سهوا برخاست اما قبل از آنکه عملی دیگر انجام دهد متوجه شد و نشست. در این مورد امام فرمود: اگر تکلم به چیزی ننموده سجده سهو لازم نیست. یعنی تکلم زائد علت سجده سهو می باشد.
اشکال و پاسخ در دلالت موثقه عمار
اما مرحوم سید حکیم در کتاب مستمسک عروه با این مساله مخالفت نموده[4]. از آن جهت که راوی ابتدائاً فرض را در صورتی بیان کرده که مصلی فقط بر می خیزد و مرتکب عملی نمی شود، ایشان می فرماید: اینکه امام علیه السلام فرموده: سجده سهو لازم نیست تا اینکه تکلم کند، منصرف به تکلمی است که مصلی در حال قیام انجام می دهد. لذا مراد قرائت سهوی و تسبیحات سهوی است که این ها نیز از محل کلام خارج است. زیرا در این موارد سجده سهو واجب نمی باشد.
اما سید خویی در جواب ایشان می فرماید ما این کلام شما را نمی پذیریم. زیرا معهود در روایات در مورد قرائت و تسبیح کلمه تکلم نمی باشد و ما در روایات این تعبیر را نیافتیم و هر جا کلمه تکلم آمده منصرف به تکلم انسانهاست.[5] لذا سید خویی با این بیان، آنچه که مرحوم حکیم استظهار نموده است را رد نمود.
اجمال روایت، نتیجه تعارض دو استدلال
در واقع کلام هر دو بزرگوار کلامی متین است. استدلال سید حکیم استدلال بسیار متینی است؛ اما از آن جهت که ما نیز در مورد اذکار و قرائت در نماز تعبیر تکلم بکار رفته باشد نیافتیم، کلام مرحوم خویی نیز موجه می نماید. بنا بر این هر دو استدلال متین و وجیهند؛ اما اگر قائل به تعارض دو قرینه شویم، باید بگوییم معنای روایت مجمل است و ما نمی توانیم به این روایت استدلال کنیم. از آن جهت که در این روایت تکلم در جایی بکار رفته که منظور آن، تکلمِ مُتِوقع از چنین شخصی است انصراف به قرائت و تسبیح دارد و از جهتی که تکلم در مورد قرائت و تسبیح بکار نرفته باید بگوییم: منظور از تکلم، تکلم انسانهاست. بنا بر این این قرائن با یکدیگر تعارض نموده و معنای روایت را مجمل می نمایند. لذا استدلال به این روایت ممکن نیست و ما تنها به دو روایت سابق استدلال می نماییم.
اما احتمال دیگری وجود دارد که هیچکدام از دو بزرگوار متعرض آن نشده اند و آن این است که معنای تکلم را در روایت معنای اعم بگیریم؛ یعنی مراد از روایت این باشد که مطلق کلام سهوی، چه قرائت و تسبیحات باشد و چه کلام انسانی موجب سجده سهو باشد. بنا بر این ممکن است بگوییم جنس کلام سهوی که در غیر محل خود نباشد موجب سجده سهو است و تفاوتی بین کلام انسانی و قرائت و ذکر وجود ندارد. بنا بر این تفسیر می توانیم بگوییم که در صورت تکلم به کلام انسانی سجده سهو لازم می باشد، همچنین در صورتی که قرائت و ذکر اشتباهاً در نماز عارض شوند موجب سجده سهو می باشند؛ اما در جواب این احتمال باید گفت: این احتمال با هر دو قرینه در تعارض است. بنا بر این هرچند از لحاظ علمی امکان تقریر دلیل به این صورت وجود دارد؛ اما نمی توان به این احتمال استدلال کرد و بر اساس آن فتوا داد. لذا در نهایت می گوییم این روایت مجمل است و قابل استدلال نمی باشد.
استثناء قرآن و دعا و ذکر سهوی از حکم تکلم سهوی
بغير قرآن و دعاء و ذکر
در صورتی که مصلی در نماز تصور کند که وظیفه اش قرائت است و بر اساس آن قرائت نماید؛ اما بعد از آن متوجه شود که وظیفه اش چیز دیگری است، قرائتی سهوی نموده. حال آیا این قرائت سهوی موجب سجده سهو می باشد یا خیر؟ سید در جواب این سوال می فرماید: خیر سجده سهو واجب نمی باشد.
دلیل این حکم دو روایت است. اول: صحیحه عبدالرحمن بن حجاج و دیگری صحیحه عبدالله بن ابی یعفور. هر دو روایت در مورد مصلی هستند که در نماز تکلم می نمایند.
صحیحه عبد الرحمن بن حجاج: «سألت أبا عبد اللّٰه (عليه السلام) عن الرجل يتكلّم ناسياً في الصلاة يقول: أقيموا صفوفكم، فقال: يتمّ صلاته ثمّ‌ يسجد سجدتين ...»[6] و صحیحه ابن ابی یعفور« عن الرجل لا يدري ركعتين صلّى أم أربعاً إلى أن قال (عليه السلام) في ذيلها: و إن تكلّم فليسجد سجدتي السهو»[7]
گفته شد: که تکلم انصراف به تکلم انسانی دارد. که غیر از قرائت و ذکر و دعا می باشد. بنا بر این مرحوم سید یزدی فتوا داده که تکلم به قرآن و ذکر و دعا موجب سجده سهو نمی باشد.
نکته لطیفی که وجود دارد و لازم است به آن توجه شود این است که آیا ممکن است حکم عمل سهوی در جایی سخت تر از عملی عمدی باشد؟ چنین چیزی ممکن نیست. در صورتی که انسان به عمد در نماز قرآن بخواند و دعا و ذکر بگوید چیزی بر او واجب نمی باشد. پس چگونه ممکن است در صورت سهو آن سجده سهو لازم گردد. این نکته نیز دلالت بر عدم وجوب سجده سهو در صورت سهو در قرائت قرآن و ذکر و دعا در نماز دارد.

تحقق تکلم، به دو حرف و بیشتر و یا یک حررف با معنا
و يتحقق بحرفين أو بحرف واحد مفهم[8]
مرحوم سید می فرماید: تکلمی که عمدش موجب ابطال نماز و سهو آن موجب سجده سهو است به دو حرف یا بیش از آن چه مفهم معنایی باشد و چه نباشد و یا به یک حرف که آن حرف، مفهم معنایی باشد محقق می شود. اما حرف واحد مهمل که مفهم معنایی نباشد نه موجب بطلان نماز و نه موجب سجده سهو نمی شود.
علت این حکم این است که کلام به دو حرف و بیشتر از آن اطلاق می شود و حرف تنها صدق کلام نمی کند. اما اگر حرف واحد معنا داشته باشد، حرفی در تقدیر خواهد بود. مثلاً اگر گفته شود:«قِ» که فعل امر از «وقی-یقی» است، آنچه در تقدیر است کلمه «قی» است. بنا بر این یک حرف این کلمه در تقدیر می باشد. تمامی حروف واحدی که دارای معنا می باشند، حرف دیگری در تقدیر دارند که به وسیله آنها صدق کلام بر آنها صحیح خواهد بود. این کلام سید و مشهور بین اصحاب می باشد.
مرحوم سید خویی در این حکم با مشهور مخالفت نموده. ایشان فرموده حرف واحد هرچند مهمل و بی معنی باشد نیز در صورت عمد مبطل نماز و در صورت سهو موجب سجده سهو خواهد بود.[9]
در جلسه آینده در مورد این کلام مرحوم سیدنا الاستاد مفصلا بحث خواهیم نمود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo