< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

92/11/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: موارد وجوب سجده سهو / موجبات سجده سهو و کیفیت و احکام آن /کتاب الصلاة
بررسی حکم تکلم به یک حرف و دو حرف در نماز
مشهور بین اعلام این است که تکلم به دو حرف در صورت عمد مبطل و در صورت سهو موجب سجده سهو می باشد. در مورد یک حرف نیز تفصیل داده اند بین آنکه آن حرف مفهم معنایی باشد که در این صورت عمدش مبطل و سهو آن موجب سجده سهو می باشد. دلیل قوم این است که حرف واحد اگر مهمل باشد صدق کلام نمی کند اما اگر حرف واحد مشتمل معنایی باشد صدق کلام می کند. چرا که حروفی در تقدیر دارد که مثال آن در جلسه گذشته بیان شد. اما اگر معنایی در تقدیر نداشته باشد همان حرف مفرد خواهد بود و تقدیری ندارد. لذا اطلاق کلام به آن نمی گردد.
استدلال مرحوم خویی بر وجوب تکلم سهوی ولو به یک حرف
اما مرحوم سید خویی در کلام مشهور اشکال وارد می کند و می فرماید[1]: موضوع مذکور در ادله عنوان کلام نمی باشد تا آنکه گفته شود کلام، صادق بر حرف مفرد نمی باشد. آنچه در روایات وارد شده عنوان تکلم است و اگر به وجدان عرفی خود مراجعه کنیم می بینیم در صورتی که یک حرف ولو مهمل نیز گفته می شود، می گویند: در نماز تکلم کرد. بنا بر این با توجه به صدق عرفی عنوان تکلم با حرف مفرد مهمل نیز سجده سهو درصورت سهو واجب خواهد شد، در صورت عمد نیز موجب بطلان نماز می گردد. لذا در این مساله مرحوم سیدنا الاستاد فتوی به وجوب احتیاط در اتیان سجده سهو داده اند.
به نظر ما و بنا بر آنچه بیان شد در اینجا عنوان کلام صادق نیست اما صدق عنوان تکلم نیز مشکوک است و در صورت شک در صدق این عنوان مرجع اصالت البرائه می باشد زیرا شک در تکلیف در وجوب سجده سهو بواسطه اجمال لفظ بوجود آمده. اما در هر حال احتیاط مناسب و مستحب است.
تکلم به کلام انسانی به تخیل آیات قرآن
و لو تكلّم جاهلًا بكونه كلاماً بل بتخيّل أنّه قرآن أو ذكر أو دعاء لم يوجب سجدة السهو، لأنّه ليس بسهو.[2]
مرحوم سید یزدی می فرماید: اگر مصلی تصور کند که کلامی از قرآن است و به آن کلام تکلم نماید در حالی که کلام از قرآن نبوده، بلکه از جنس کلام آدمی باشد، چیزی بر وی واجب نمی گردد. اما در این صورت نمی توان گفت که مصلی در این صورت عمد به تکلم به کلام انسانی داشته است، زیرا او چنین اعتقاد داشته که این آیه ای از آیات قرآن است. لذا می گوییم در اعتقادش خطا کرده که این خطا از اقسام سهو و غفلت نمی باشد، بلکه جهل مرکب است. بنا بر این عنوان سهو در این مورد صادق نمی باشد و بالتبع سجده سهو واجب نمی باشد. چرا که موضوع سجده سهو، سهو در نماز است. در نتیجه چنین نمازی مشمول قاعده لاتعاد می گردد و صحیح است.
اشکال در استدلال صاحب عروه
اما به نظر ما کلام صحیح غیر از آن است که مرحوم سید بیان فرمودند. ادله وارده متعدد می باشند و ما سابقاً به صحیحه عبدالرحمن بن حجاج و صحیحه عبدالله بن یعفور و موثقه عمار اشاره کردیم. لکن در موثقه عمار مناقشه شد لذا ما به آن استدلال نمی کنیم. در صحیحه عبدالرحمن ابن حجاج عنوان «نسیان» اخذ شده بود. در صحیحه ابن ابی یعفور نیز عنوان «تکلم» به اطلاق اخذ شده بود، لکن تکلم عمدی با ادله خاصه از صحیحه خارج شد. اما سایر اقسام مثل تکلم سهوی، تکلم از روی غفلت و تکلم بدلیل جهل، همه تحت اطلاق دلیل باقی می مانند. لذا غیر از عمد، همه موارد تکلم موجب سجده سهو می باشند.
ممکن است گفته شود کلام شما مربوط به صحیحه ابن ابی یعفور است. اما در صحیحه عبدالرحمن بن حجاج نیز عنوان نسیان آمده. بنا بر این، صحیحه عبدالرحمن می تواند صحیحه ابن ابی یعفور را مقید نماید.
در جواب می گوییم: این صحیحه، نمی تواند صحیحه ابن ابی یعفور را مقید کند. چرا که هر دو صحیحه مثبتان می باشند. راوی در صحیحه از نسیان سوال می کند و امام جواب او را می دهد و این جواب منافاتی با وجوب سجده سهو در سایر حالات ندارد. بنا بر این وجهی برای حمل مطلق بر مقید وجود ندارد. از سوی دیگر ما در اینجا حکم واحدی که بر صرف طبیعت وارد شده باشد تا مطلق را مقید سازد نداریم. اما در مثل اعتق رقبه و اعتق رقبه مومنه این حکم واحد وجود دارد لذا می توانیم مطلق را حمل بر مقید سازیم. مثال بحث ما مثل «احل الله البیع» و «احل الله البیع العربی» می باشد که مطلق بر مقید حمل نمی گردد. فرق این دو در این است که در صورتی که وحدت حکم وجود داشته باشد، امکان حمل مطلق بر مقید وجود دارد اما در «احل الله البیع» احکام متعدد است، زیرا به تعداد بیع ها صحت و حلیت وجود دارد چرا که «احل الله البیع» حلیت وضعی است نه تکلیفی.
مورد بحث ما نیز از موارد تعدد حکم است زیرا در هر مورد از سجده های سهوی، وجوب علی حده ای وجود دارد. لذا در اینجا نیز وجهی برای حمل مطلق بر مقید وجود ندارد. بنا بر این به نظر ما بنا به اطلاق صحیحه عبدالله ابن ابی یعفور درصورت تکلم به کلامی که مصلی خطئاً تصور می کرده آیه قرآن می خواند نیز سجده سهو لازم است. زیرا از مطالب گذشته معلوم شد که این صحیحه هم شامل موارد سهو می شود و هم موارد غیر سهوی.
بیان سید حکیم در مورد وجوب سجده سهو در این فرع
سید حکیم نیز کتاب مستمسک خود بر وجوب سجده سهو در این فرع به گونه ای دیگر استدلال می کند. ایشان می فرماید: «إن المتفاهم عرفا من النصوص هو سببية الكلام الواقع لا عن عمد، فالسهو فيها بمعنى عدم العمد، لا لخصوصية فيه».[3]از این کلام مرحوم سید حکم بر می آید که ایشان ثبوت قیدیت سهو را پذیرفته لکن آن را به معنای عام و به معنای هر عملی که عمدی نباشد فرض نموده. لذا آنچه به نظر ایشان مهم است عدم تعمد مصلی می باشد حال چه عمل او از باب جهل باشد و چه از باب نسیان و یا دیگر سببِ غیر عمدی.
اما به نظر ما استدلال ما بهتر از استدلال مرحوم حکیم می نماید. چرا که به حسب مراجعه به ادله، ما قیدیت سهو را ملغی دانستیم. لذا ما در صورت تمامی موارد عذر حتی جهل، فتوی به وجوب سجده سهو می دهیم. و این فتوی مستند به صحیحه عبدالله بن ابی یعفور می باشد.
والسلام

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo