< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

93/02/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تبین خلاف در عدد رکعات نافله بعد از نماز/شک در رکعات نافله / شکوک غیر معتبر/کتاب الصلاة

کلام در مساله دهم بود، گفتیم که قضای تشهد و سجده فراموش شده در نماز نافله واجب نمی باشد؛ دلیل عدم وجوب، انحصار قضاء اجزاء فراموش شده در نماز های واجب می باشد.
عدم وجوب قضای تشهد و سجده در نافله
قرینه ی اختصاص قضاء به فرائض در باب سجده، تفصیل امام علیه السلام است در تذکر نسیان قبل و بعد از رکوع، مبنی بر لزوم اتیان و تدارک در تذکر قبل از رکوع و ادامه نماز در صورت دخول در رکوع و قضای جزء منسی بعد از نماز می باشد. این تفصیل مربوط به نماز های واجب است؛چرا که در نماز های نافله، اضافه سهوی رکن مبطل نمی باشد لذا محل تدارک جزء منسی در نماز نافله فوت نمی شود؛ بنا بر این هرچند مصلی داخل در رکوع شده باشد باید باز گردد جزء منسی را تدارک نماید و در صورت تدارک خللی در نماز او پیش نخواهد آمد.
اما در باب تشهد منسی، می گوییم: عمده دلیل دال بر وجوب قضا، صحیحه محمد بن مسلم[1] می باشد. در این صحیحه امام علیه السلام در مورد تذکر بعد از سلام نماز فرموده: مصلی مکان نظیفی را بیابد و تشهد را اتیان نماید.
گفتیم: صاحب حدائق[2] و به تبع ایشان محقق خویی[3] فرموده اند: مقصود، تشهد رکعت اخیر نماز است، چرا که فوت زمان تدارک تشهد رکعت دوم با دخول در رکوع می باشد و نه با سلام نماز و سلام با تشهد آخر نماز مناسبت دارد. ایشان در ادامه فرمودند: محل تشهد رکعت اخیر نیز با سلام فوت نمی شود تا وجوب قضا ثابت گردد و مصلی باید آن را از باب اداء تدارک نماید و مجدد سلام بگوید.
سید حکیم نکته دیگری را به این مطلب اضافه نموده است[4]. ایشان فرموده: در صورتی که کلام نسبت به تشهد اول اطلاق داشته باشد و شامل هم تشهد اول و هم تشهد دوم شود، روایات زیادی داریم که زمان تدارک تشهد اول را قبل از دخول در رکوع دانسته اند و در غیر این صورت زمان تدارک فوت می شود. لذا این روایات کثیره مانع از حمل روایات بر اطلاق می باشند؛ چرا که در مورد تشهد دوم مناسب است بگوییم زمان قضایش، سلام نماز است اما در مورد تشهد اول باید بین دخول در رکوع و عدم دخول تفصیل داد. بنا بر این عدم ذکر تفصیل مذکور در روایت ما را از استظهار ناظریت روایت بر تشهد اول منع می کند. لذا لازم است روایت را ناظر به تشهد دوم و نهی از عدم فوت موالات و عدم وقوع فصل طویل بدانیم.
اما به هر حال این کلام مربوط به فرائض است و قضای سجده و تشهد منسی در مورد نماز نافله لازم نمی باشند.
عدم وجوب سجده سهو در نماز نافله
كما لا يجب سجود السهو لموجباته فيها[5]
نکته دیگری که باید حول آن به بحث بپردازیم، وجوب سجده سهو در نماز نافله می باشد.
در صورتی که بعضی از موارد موجب سجده سهو مثل کلام و سلام و قیام زائد ویا تشهد منسی بر نماز نافله عارض شوند، نیازی به اتیان سجده سهو نمی باشد.
عمده دلیل این مطلب اجماع و عدم خلاف در این مطلب می باشد. البته منسوب به شهید ثانی در کتاب روضه الجنان، قول به وجوب سجده سهو در نماز نافله می باشد.
دلیل دیگر استبعاد، غریب بودن سجده سهو در نماز نافله می باشد. چرا که سجده سهو مکمل نماز نیست و از باب وجوب شرطی یعنی از شرایط صحت نماز نمی باشد، بلکه وجوب آن وجوبی استقلالی و نفسی می باشد. بنا بر این وجوب آن در نماز نافله زیادی فرع بر اصل می باشد. چرا که مفروض آن است که نماز، نافله و مستحب است و چگونه ممکن است فرع و تبعات یک عمل مستحب، واجب نفسی باشد.
علاوه بر این دلیل؛ می گوییم: تمام ادله ای که دال بر موارد وجوب سجده سهو می باشند، اختصاص به فرائض دارند و ابتدائا نسبت به نوافل قاصره الشمول می باشند.
درموارد شک بین سه و چهار ویا چهار و پنج قرائنی وجود دارد که دلالت بر این مدعی دارد و از آنها استفاده می شود که این نماز، نافله نیست، مثل آنکه نماز نافله بیش از دو رکعت نمی باشد و چگونه ممکن است شک بین سه وچهار یا بیشتر در آن عارض گردد.
تبین خلاف در عدد رکعات نافله بعد از نماز
مسألة 11: إذا شكّ في النافلة بين الاثنتين و الثلاث فبنى على الاثنتين ثمّ تبيّن كونها ثلاثاً بطلت و استحبّ إعادتها بل تجب إذا كانت واجبة بالعرض. [6]
سابقا گفتیم: اگر مصلی درعدد رکعاتِ نماز نافله شک کند، مخیر است بین بنا نهادن بر اطراف شک؛ مثلا در شک بین دو و سه ویا شک بین یک و دو می تواند بنا را بر آنچه که بخواهد بگذارد، مگر در فرضی که موجب بطلان نماز باشد.
حال اگر مصلی بعد از بنا نهادن بر طرفی از شک و بعد از نماز، متوجه شود که نماز را اشتباه خوانده، نماز او باطل خواهد بود؛ زیرا در امثالِ این موارد به قاعده اجزاء عمل نمی شود. در این حال اعاده نماز مستحب می باشد؛ چرا که اصل نماز مستحب است، البته در فرضی که این نماز مستحب بواسطه مثلِ نذر واجب شده باشد، مصلی باید آن را اعاده نماید.
شک در اتیان فعل قبل و بعد از وقت
مسألة 12: إذا شكّ في أصل فعلها بنى على العدم إلّا إذا كانت موقّتة و خرج وقتها. [7]
مثلا اگر مصلی شک کند که نافله بجا آورده یا خیر، باید بنا را بر عدم اتیان نافله قرار دهد؛ زیرا در این فرض اصالت العدم یعنی استصحاب عدم اتیان جاری می باشد.
اما در صورتی که وقت نماز معین باشد و آن وقت نیز فوت شده باشد، قاعده حیلوله جاری می گردد و بنا بر این قاعده، مصلی باید بنا را بر اتیان نماز قرار دهد. اما در فرضی که مصلی علم به عدم اتیان دارد، باید نماز را قضا کند.
جناب سیدنا الاستاد علاوه بر قاعده حیلوله به نکته دیگری اشاره می کند[8]. ایشان می فرماید: موضوع وجوب و استحبابِ قضا و اعاده، عنوان فوت است و در حالی که فوت امر وجودی است با استصحاب عدم اتیان ثابت نمی گردد، زیرا عدم اتیان امری عدمی و فوت امری وجودی است و هرچند این دو با هم ملازمند، اما این ملازمه ملازمه ای عقلیست که در این حالت مفید نمی باشد، چرا که اصول عملیه لوازم عقلی خود را اثبات نمی کنند.
در این بیان تفاوتی بین فریضه و نافله وجود ندارد و بنا بر هر دو صورت استصحاب عدم اتیان مبتلا به اشکال اصل مثبت می باشد. بنا بر این دلیل سید خویی با غض نظر از اماره موجود یعنی قاعده حیلوله و با تمسک به اصل عملی می باشد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo