< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

93/07/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تحريم ربا
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحِيم
ان شا الله در اين سال درسي بجهت اهميت و مع الاسف کثرت ابتلا به ربا در جوامع اسلامي از حرمت آن بحث خواهيم نمود.
ربا
المحرم كتابا و سنة و إجماعا من المؤمنين بل المسلمين، بل لا يبعد كونه من ضروريات الدين، فيدخل مستحلة في سلك الكافرين[1]
فقيه اکبر، صاحب جواهر الکلام، جناب شيخ محمد حسن نجفي (رضوان الله تعالي عليه) که به جهت تاليف کتاب قيم «جواهر الکلام في شرح شرايع الاسلام» همه حوزه هاي علميه و شما طلاب معظم او را مي شناسيد فرموده اند: بنا بر کتاب و سنت و اجماع ميان مومنين و بالاتر از آن ميان تمام مسلمين قائل به حرمت ربا هستند، لذا اين حکم ميان فريقين اجماعيست. ايشان سپس مي فرمايد: بعيد نيست اين حکم از ضروريات دين باشد يعني از امور بديهي است که انکار آن موجب ارتداد و کفرِ منکر مي باشد.
ذکر اين نکته لازم است که حکم ضروريات دين با ساير احکام متفاوت است. انکار احکام غير ضروري موجب ارتداد نمي گردد و شخص منکر بعد از انکار مسلم باقي خواهد ماند، اما انکار احکام ضروري همانطور که گفته شد موجب ارتداد و خروج از اسلام مي باشد. بنا بر همين نکته جناب صاحب جواهر مي فرمايد: بعيد نيست که حرمت ربا از ضروريات دين باشد که در اين صورت مستحل ربا يعني کسي که قائل به حليت ربا باشد داخل در سلک کافرين خواهد شد.
كما يومي إليه ابن بكير :«قال: إنه بلغ أبا عبد اللّه عليه السلام عن رجل أنه كان يأكل الربا و يسميه اللبأ، فقال لئن أمكننى اللّه منه لأضربن عنقه»[1]
در روايت عبدالله بن بکير آمده: خبر به امام صادق عليه السلام رسيد که شخصي ربا مي خورد و به آن لبا مي گويد: ( اين کلام او همراه با تمسخر مي باشد به جهت آنکه لبا شيري است که از پستان حيوان بعد از زايمان خارج مي شود و داراي فوايد زيادي براي شير خوار است که موجب استحکام استخوان و رشد گوشت بر آن مي شود مي باشد و نه تنها مضر نيست بلکه مفيد نيز مي باشد). امام فرمود: اگر خدا به من امکان آن را مي داد، بتاکيد که گردن او را ميزدم.
بنا بر اين روايت امام صادق حکم به ارتداد مستحل ربا داده است و به همين جهت مي توان گفت حرمت ربا از احکام ضروري دين مي باشد.
نکته اي که در اين ميان لازم به تذکر است و من کسي را نديدم که متعرض آن شده باشد، تقسيم مرتد به ملي و فطري است. مرتد فطري بمجرد ارتداد بايد کشته شود اما مرتد ملي بمجرد ارتداد کشته نمي شود و او را تا سه روز در معرض توبه قرار مي دهند و در صورتي که توبه نکند کشته مي شود.
در روايت مذکور بواسطه کلام امام که مستحل ربا را مستحق قتل مي داند، دانسته مي شود که حکم در مورد مرتد فطريست. در زمان امام صادق، مرد ملي به ندرت پيدا مي شد چرا که مرتد ملي آن است که والدين او کافر باشند و نطفه او در حال کفر والدينش منعقد شده باشد، اما در صورتي که حتي يکي از والدين مسلم باشند در صورت ارتداد شخص، مرتد فطري خواهد بود. در صدر اسلام و عصر رسول اکرم نوعا مرتدين، مرتد ملي بودند، زيرا آن زمان مسبوق به عصر جاهلي بود و تولد آنها در زمان جاهلي بوده و بر همين اساس در صورتي که بعد از اسلام کافر مي شدند، از قسم مرتد ملي بودند، بخلاف عصر امام صادق عليه السلام. لذا امام عليه السلام بدون ذکر تفصيلي بين اقسام ارتداد حکم به قتل منکر ضروري دين دادند.
مطلب ديگري که در ذيل اين بحث مطرح است آن است که در صورتي که فردي ربا بخورد ولي آن را حلال نشمارد و قائل به حرمت آن باشد و از باب عصيان مرتکب ربا شود بنا بر حسب آيه شريفه«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَذَرُواْ مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ إِن لَّمْ تَفْعَلُواْ فَأْذَنُواْ بِحَرْبٍ مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَإِن تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُؤُوسُ أَمْوَالِكُمْ لاَ تَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ »[3]اخذ ربا را حرب با خدا و رسول دانسته و آخذ ربا مثل تارک زکات اگر منکر حکم الهي نباشند، محارب محسوب مي گردند. بنا بر اين در صورتي که شخص عاصي، مستحل ربا نباشد بايد به راس المال بسنده کرده و توبه نمايد.
اصل مطالبي که تا اينجا بيان شد از جناب صاحب جواهر بود و آنجا که نکته اي اضافه به نظر ما رسيد آن را بيان نموديم.
جناب سيد يزدي نيز مي فرمايد:الربا المحرّم بالكتاب و السنّة و إجماع المسلمين بل ضرورة الدين، فمستحلّه داخل في سلك الكافرين، و انه يقتل كما في خبر ابن بكير[4]همانطور که ملاحظه مي فرماييد عبارات جناب سيد نيز مانند کلمات صاحب جواهر است
سيدنا الاعظم حضرت امام خميني قدس الله نفسه الزکيه نيز عباراتي نزديک به همين عبارات دارد. ايشان مي فرمايد:ثبت حرمته بالكتاب و السنة و إجماع من المسلمين، بل لا يبعد كونها من ضروريات الدين، و هو من الكبائر العظام[5]در بيان حضرت امام حرمت ربا از اعظم کبائر که از آنها تعبير به کبائر موبقه مي شود مثل قتل و زنا و لواط که از رئوس کبائرند شمرده است.
بعد از بيان اين مطالب به تعريف کوتاهي از ربا خواهيم پرداخت و بعد از آن به بررسي آيات و رواياتي که در اين باب وارد شده اند و کلام حول آنها خواهيم پرداخت.
بنا بر اختصار: ربا در لغت به معناي نمو و زياده مي باشد و مصدر باب «ربا- يربو» که معتل اند مي باشد. در آيه شريفه نيز کلمه «رَبَت» بمعناي «نَمَت» مي باشد.
اما در اصطلاح بمعناي اخذ بيشتر از آنچه که داده مي باشد. اگر شخصي تحت عنوان قرض چيزي را به ديگري داده، اما در اجل، چيزي بيشتر از آن مقدار که اعطا نموده را اخذ نمايد رباي قرضي ناميده مي شود. ربا در دو محل واقع مي شود اول در قرض که بيان شد و ديگري در بيع است. که جامع هر دو اخذ بيش از مقدار اعطا شده است. ان شاء الله حول اين مطلب به صورت مفصل بحث خواهيم کرد.
وصل الله علي محمد و ال محمد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo