درس خارج فقه استاد موسوی جزایری
96/10/04
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مسائلی در لبسالثوبین/لبسالثوبین/کیفیت احرام/احرام/اعمال عمره تمتع/کتاب الحج؛
مساله؛ حکم لباس اضافه پوشیدن در احراممسألة ۱۹۱: لا بأس بالزيادة على الثوبين في ابتداء الإحرام و بعده للتحفظ من البرد أو الحر أو لغير ذلك.[1]
سیدنا الاستاد محقق خویی میفرماید: مردان -که قدر متیقن از حکم شرعی وجوب احرام هستند- میتوانند بیشتر از دو قطعه واجب، لباس بپوشند؛ مشروط به اینکه مقدار زائد مخیط نباشد؛ لذا استفاده از مثل پتوی ندوخته برای جلوگیری از سرما مانعی ندارد. مهم این است که احرام کمتر از دو لباس نباشد. در صحیحه حلبی به این حکم تصریح داشته و میفرماید: «سألت أبا عبد اللّٰه (عليه السلام) عن المحرم يتردى بالثوبين؟ قال: نعم، و الثّلاثة إن شاء يتقي بها البرد و الحر»[2]
حلبی از بین عبید الله و محمد منصرف به عبیدالله بن علی الحلبی است. البته هر دو از ثقاتند و از این جهت اشکالی وجود ندارد.
میفرماید: "یتردی بالثوبین" به جای تردی به یک لباس. حضرت میفرماید: بله، بلکه اگر بخواهد میتواند به سه لباس یا چهار لباس نیز تردی کند؛لکن نباید لباس ها باشند. این شرط و جمیع شرایط لباس نمازگزار، باید در لباس احرام موجود باشند. توجه داشته باشید که حکم زیاد کردن لباس، از باب رخصت است نه از باب استحباب.
مساله؛ اعتبار شروط لباس نمازگزار در لباس احراممسألة ۱۹۲: يعتبر في الثوبين نفس الشروط المعتبرة في لباس المصلّي[3]
لباس مصلی شروط و احکام و ضوابطی دارد؛ مثلا نباید نجس یا از پوست حیوان حرام گوشت یا ازجنس طلا و حریر خالص برای مردان باشد. همه این شروط در لباس احرام نیز ثابت است.
محقق خویی در حاشیه میفرماید: يدل على ذلك كلّه[4] صحيح حريز عن أبي عبد اللّٰه (عليه السلام) قال: «كل ثوب تصلّي فيه فلا بأس أن تحرم فيه»[5] میفرماید: شرایط لباس احرام، همان شرایط لباس مصلی هستند. این روایت دلالت بر آن شرایط به شکل عمومی دارد. مضافاً صحیحه معاویه بن عمار بالخصوص دلالت بر طهارت لباس احرام دارد.
۱- مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(شیخ صدوق) بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ(روایت، صحیحه است؛ چون سند صحیح و معاویه بن عمار از اجله ثقات است) عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُحْرِمِ يُصِيبُ ثَوْبَهُ الْجَنَابَةُ قَالَ لَا يَلْبَسُهُ حَتَّى يَغْسِلَهُ وَ إِحْرَامُهُ تَامٌّ.[6]
حضرت میفرماید: برای تام بودن احرام، قبل از تطهیر، احرام در آن جایز نیست.
۲- مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ(شیخ کلینی) عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ (قمی صاحب تفسیر معروف است) عَنْ أَبِيهِ (ابراهیم بن هاشم. محقق خویی(ره) میفرمود: ایشان حسن است؛ لکن بعداً از این نظر خود عدول کرده و ایشان را تصحیح نمود) عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْر(این مرد بزرگ از اصحاب اجماع و از اجله اصحاب ائمه است) عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُحْرِمِ يُقَارِنُ بَيْنَ ثِيَابِهِ الَّتِي أَحْرَمَ فِيهَا وَ بَيْنَ غَيْرِهَا(یعنی بر لباسهای دیگری به احرام اضافه میکند) قَالَ نَعَمْ إِذَا كَانَتْ طَاهِرَةً.[7] (حضرت فرمود: مشروط به طاهرت همه البسه، مانعی نیست.)
و سیدنا الاستاد سپس میفرماید: و غيرهما من الأدلّة الخاصّة المانعة عن الإحرام في الحرير الخالص .[8] یعین؛ در احرام، حریر خالص هم برای مردان و هم زنان حرام است. صحیحه حریز مضمونی عام دارد و میفرماید: "کل ثوب تصلی فیه فلا باس ان تحرم فیه" این روایت، بالعموم دلالت بر جمیع شرایط لباس مصلی در لباس احرام دارد. علاوه بر آن، روایات خاصهای در باب طهارت و نجاست و حریر وجود دارد.
محقق خویی سپس میفرماید: فيلزم أن لا يكونا من الحرير الخالص و لا من أجزاء ما لا يؤكل لحمه و لا من المذهّب و يلزم طهارتهما كذلك. چراکه همه از شروط لباس مصلی هستند.
نعم لا بأس بتنجسهما بنجاسة معفو عنها في الصلاة.[9]
البته بعضی از نجاسات در لباس احرام همچون لباس نمازگزار معفو است. مثلا نجاست خونی که کمتر از درهم بوده و ازخون حیوان حرام گوشت یا دماء ثلاثه نباشد، معفو است. اما دماء ثلاثه و دم نجس العین، حتی به مقدار سر سوزن، مضر به صحت نماز است. چون این دو لباس یک حال دارند، هر چه در لباس نمازگزار معفو عنه باشد، در احرام نیز بخشیده میشود.
البته طهارت لباس، در احرام واجب است. اما اینکه احرام در لباس نجس چگونه است، بر میگردد به اینکه قائل شویم، دو لباس احرام در صحت احرام، شرطند یا واجبی مستقل. اگر قائل به شرطیت شویم، نجاست احرام، مضر به صحت احرام خواهد بود. اما در غیر این صورت، وجوبی تکلیفی ادا نشده که معصیت است؛ ولی مضر به صحت نیست.
مساله؛ لزوم ستر در رداء و إزارمسألة ۱۹۳: يلزم في الإزار أن يكون ساتراً للبشرة غير حاك عنها، و الأحوط اعتبار ذلك في الرّداء أيضاً.[10]
سیدنا الاستاذ(ره) در مناسک میفرماید: واجب است که إزار ساتر پوست باشد، بطوری که از روی آن پوست نمایان نگردد؛ زیرا ستر عورت واجب است. لذا در صورتی که إزار، ساتر نباشد، واجب اداء نشدهاست. از این جهت نتیجه معلوم است. اما ایشان در مورد ردائی که بر عاتقه انداخته میشود نیز میفرماید: بنابر احتیاط واجب رداء نیز باید ساتر پوست بوده و زیر معلوم نباشد.
دلیل احتیاط وجوبی در باب رداء اشکال در صدق پوشش با فرض شفاف بودن آن است.[11] یعنی با نازکی رداء در حصول تردی که در ادله وارد شده شک بوجود آمده، نمیتوان به آن جزم پیدا کرد. در صورت جزم، فتوا به صحت واجب بود. اما با فرض شک و شبهه در صدق عرفی تردی، حکم به احتیاط وجوبی میدهیم.
مساله؛ جنس لباس احراممسألة ۱۹۴: الأحوط في الثوبين أن يكونا من المنسوج (بافته شده) و لا يكونا من قبيل الجلد (پوست گوسفند یا گاو مثلا) و الملبد[12] (مثل نمد)
محقق خویی نسبت به لباس با جنس پوست نیز احتیاط کرده؛ زیرا لباس وارد در ادله، دو ثوب است که یکی إزار و دیگری رداء قرار میگیرند، اشکال و شبهه در صدق این عناوین است؛ به همین خاطر میگوییم: احتیاط وجوبی، در ترک آن است.
ایشان در مورد نمد نیز که از پشم گوسفند ساخته میشود میفرماید: با شک در صدق عنوان لباس بر ملبد احتیاط وجوبی در ترک است.[13] اینکه از پارچه و از لباسهای متعارفه باشد، محل تردید بوده و احتیاط وجوبی در ترک است.
ولی به نظر ما هم اگر نمد، خشک باشد؛ به گونهای که بر اطراف بدن واقع نگشته و زوائد آن، بعد از پوشش منکبین، لباس، واقع نشود، در صدق لباس و ثوب بر آن، اشکال هست. اما اگر نرم باشد؛ به گونهای که منعطف گشته و اطراف آن بر اطراف بدن واقع شود، هم ثوب بر آن صادق است و هم تلبس. لذا به نظر ما باید میان میان اقسام مختلف نمد تفصیل داد.
مساله؛ عدم جواز لبس حریر بر زنان در احراممسألة ۱۹۶: إنّ حرمة لبس الحرير و إن كانت تختص بالرّجال و لا يحرم لبسه على النِّساء إلّا أنّه لا يجوز للمرأة أن يكون ثوباها من الحرير، و الأحوط أن لا تلبس شيئاً من الحرير الخالص في جميع أحوال الإحرام.محقق خویی میگوید: هر چند حرمت لبس حریر مختص مردان است، لکن جایز نیست، لباسی که زن در آن محرم میشود، از حریر خالص باشد.
پیامبر صلی الله علیه و آله میفرمایند: (مضمون روایت): شیئان محرمان علی رجال امتی الذهب و الحریر. الله سبحانه و تعالی جعلهما لرجال امتی فی الجنة یستفيدون منها. اما على النساء فليست بمحرمة
ایشان به روایات استناد کرده و میگوید: لجملة من النصوص المتظافرة، منها: صحيحة العيص.[14]
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ(از بزرگان اصحاب ائمه است) عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ (روایت صحیحه است؛ زیر روات آن، همه از ثقاتند) قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع الْمَرْأَةُ الْمُحْرِمَةُ تَلْبَسُ مَا شَاءَتْ مِنَ الثِّيَابِ غَيْرَ الْحَرِيرِ وَ الْقُفَّازَيْنِ الْحَدِيثَ.[15]
مساله؛ تنجس لباس احراممسألة ۱۹۷: إذا تنجّس أحد الثوبين أو كلاهما بعد التلبّس بالإحرام، فالأحوط المبادرة إلى التبديل أو التطهيرشرطیت طهارت لباس احرام، بنابر احتیاط وجوبی حدوثا و بقائا ثابت است. لزوم طهارت لباس احرام قبلا ثابت شد. لکن چون محتمل است که در حال حدوث احرام نیز طهارت آن شرط باشد، مراعات آن در دو حال حدوث و بقاء، احتیاط واجب است. لذا اگر یکی یا هردو لباس متنجس شدند، باید یا تعویض شوند یا تطهیر.
محقق خویی(ره) در حاشیه میفرماید: قد عرفت اعتبار الطهارة في ثوبي الإحرام لصحيح حريز المتقدّم و لبعض النصوص الخاصّة كخبري معاوية بن عمار، لكن الظاهر منها اعتبار طهارتهما حدوثاً أي لا يجوز عقد الإحرام في الثوب النجس لا استدامة، فلو تنجّس بعد الإحرام فلا يلزم تبديلهما أو تطهيرهما، إلّا أن يقال بعدم الفرق بين الحدوث و الاستدامة.[16]
به نظر ما نیز این صورت، خالی از احتیاط نیست. این مورد را در بعضی از روایات صحیح دیدهایم. مضمون روایت این است که: راوی از امام(ع) در مورد تکلیف شخصی که در حال احرام محتلم میشود سوال کرد. امام(ع) در جواب فرمود: باید لباس را تطهیر کند. این مساله در مرحله بقاء است؛ زیرا شخص محرم بود و سپس محتلم شد. با توجه به این کلام حضرت میگوییم: طهارت حدوثا و بقائا شرط است. سند این روایت صحیح است. ان شاء الله متن آن را نیز خواهیم آورد.
تروک احراماین مساله مهم و درباره تروک واجب بر مُحرم است. مشهور این است این امور، ۲۴ مورد است. لکن سیدنا الاستاذ(ره) میفرماید: ۲۵ کار بر شخص مُحرم، حرام میشود.
تروک احرام عبارتند از:
(۱) الصّيد البرّي (۲) مجامعة النِّساء (۳) تقبيل النِّساء (۴) لمس المرأة (۵) النظر إلى المرأة (۶) الاستمناء (۷) عقد النِّكاح (۸) استعمال الطيب (۹) لبس المخيط للرِّجال (۱۰) التكحّل(سرمه کشیدن) (۱۱) النظر في المرآة (۱۲) لبس الخفّ و الجورب للرِّجال (آنچه که پوشاننده پشت پاست) (۱۳) الكذب و السب (میفرماید:﴿فلا رفث و لا فسوق و لا جدال فی الحج﴾[17] ) (۱۴) المجادلة (قسم خوردن، لا والله و بلی و الله گفتن) (۱۵) قتل القمل و نحوه من الحشرات الّتي تكون على جسد الإنسان (۱۶) التزيين (هر چه زینت بر آن صادق باشد) (۱۷) الادِّهان (۱۸) إزالة الشعر من البدن (۱۹) ستر الرأس للرِّجال (نه برای زنان)، و هكذا الارتماس في الماء حتّى على النِّساء (۲۰) ستر الوجه للنِّساء (۲۱) التظليل للرِّجال (ایجاد سایه بالای سر)(۲۲) إخراج الدم من البدن (۲۳) التقليم (کوتاه کردن ناخنها) (۲۴) قلع السن (۲۵) حمل السلاح.[18]