< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

96/11/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مس، ملاعبه و نگاه به زنان درحال احرام/تروک الاحرام/کیفیت احرام/احرام/اعمال عمره تمتع/کتاب الحج؛

مساله: حکم مس زوجه توسط محرم

مسألة ۲۲۸: لا يجوز للمحرم أن يمس زوجته عن شهوة، فإن فعل ذلك لزمته كفّارة، فإذا لم يكن المس عن شهوة فلا شيء عليه[1]

در مس کردن تفصیل داده شده. اگر لمس با شهوت باشد، کفاره دارد و اگر بدون شهوت باشد، موجب کفاره نیست. این اصل مطلب است و بحث‌های دیگری ذیل آن خواهد آمد.

روایاتی دال بر این مطلب داریم.

۱.صحیحه حلبی:

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَلِيٍّ عَنْ مُحَمَّدٍ وَ دُرُسْتَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الْمُحْرِمُ يَضَعُ يَدَهُ عَلَى امْرَأَتِهِ قَالَ لَا بَأْسَ قُلْتُ فَيُنْزِلُهَا مِنَ الْمَحْمِلِ وَ يَضُمُّهَا إِلَيْهِ (مجبور است همسر را بغل کرده و او را از محمل پایین بیاورد) قَالَ لَا بَأْسَ قُلْتُ فَإِنَّهُ أَرَادَ أَنْ يُنْزِلَهَا مِنَ الْمَحْمِلِ فَلَمَّا ضَمَّهَا إِلَيْهِ أَدْرَكَتْهُ الشَّهْوَةُ قَالَ لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ ءٌ إِلَّا أَنْ يَكُونَ طَلَبَ ذَلِكَ.[2] (این عمل از ابتدا با قصد شهوت جایز نیست؛ ولی عروض غیر اختیاری این حالت اشکال ندارد.)

۲. صحیحه سعید الاعرج

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعِيدٍ الْأَعْرَجِ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يُنْزِلُ الْمَرْأَةَ مِنَ الْمَحْمِلِ (زن خودش را از محمل پایین بیاورد) فَيَضُمُّهَا إِلَيْهِ (بغلش کند) وَ هُوَ مُحْرِمٌ (و در حالت احرام باشد) فَقَالَ لَا بَأْسَ إِلَّا أَنْ يَتَعَمَّدَ وَ هُوَ أَحَقُّ أَنْ يُنْزِلَهَا مِنْ غَيْرِهِ.[3] (او سزاوار و شایسته تر از دیگران است که زن خود را از محمل پایین آوزد؛ اما در شهوت متعمد نباشد.)

از این روایات استفاده می‌شود که لمس با شهوت جایز نبوده و بدون شهوت اشکال ندارد.

این مطلب در صحیحه مِسمع بن عبدالملک، ابی صیاد (کُردین) آمده‌است.

"قال لي أبو عبد اللّٰه (عليه السلام): يا أبا سيار إن حال المحرم ضيقة (حال محرم و احکامش سخت است) إلى أن قال-: و من مسّ امرأته بيده و هو محرم على شهوة فعليه دم شاة،... و من مسّ امرأته أو لازمها (به او چسبید) عن غير شهوة فلا شي ء عليه"[4]

در این دو روایت درباره اینکه طرفش، محرم باشد یا نباشد، ذکری به میان نیامده‌است.

بررسی صحیحه معاویه بن عمار در این مساله

اینجا صحیحه معاویه بن عمار را هم داریم که می‌فرماید:

"و إن حملها أو مسّها بشهوة فأمنى أو أمذى فعليه دم"[5]

تصحیح شد

امذی از مذی است. این روایت با جمع میان قید شهوت و قید امناء کار را مشکل می‌کند. از مطلبی که قبلا آمد روشن شد که اگر بخواهیم این روایات را به مس با شهوت و وقوع انزال، مقید کنیم، حمل بر فرد نادر لازم می‌آید؛ چرا که به صورت متعارف مس سبب انزال نیست. البته درباره اشخاصی که سرعت در انزال دارند و ضعیف هستند این صورت ممکن است؛ لکن اینها فرد نادرند و متعارف مردم این طور نیستند. پس نمی‌توانیم اطلاق را به فرض انزال مقید نماییم.

مطلب دیگر اینکه قرینه‌ای در روایت وجود دارد که مفهوم را خراب می‌کند. در روایت آمده "فامنی او امذی"؛ معنی امناء، معلوم است ولی مذی حکم منی را ندارد. بنابراین مذی در عبارت "او امذی" به معنای عدم انزال است؛ چون وجود و عدم مذی علی السویه بوده و موضوعا و حکما از امناء خارج است؛ مثل این است که بگوید:"فامنی او لم یمن". لذا با توجه به این‌که امناء به چیزی عطف شده که در حکم منی نیست، تقید به امناء از بین می‌رود. در نتیجه باید گفت: میزان این است که مس با شهوت اشکال دارد ولی اگر شهوتی در کار نباشد، اشکال ندارد؛ یعنی قید امناء دخالتی در حکم ندارد.

البته درست است که مذی در حال شهوت شدید بیرون می‌آید ولی نباید به چیزی قائل شویم که خلاف نظر اصحاب است.

در صحیحه محمد بن مسلم به طور صریح، میان وجود شهوت و عدم آن تفصیل داده و امناء و عدم آن را دخیل ندانسته‌است.

وَ عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ حَمَلَ امْرَأَتَهُ وَ هُوَ مُحْرِمٌ فَأَمْنَى أَوْ أَمْذَى قَالَ إِنْ كَانَ حَمَلَهَا أَوْ مَسَّهَا بِشَيْ ءٍ مِنَ الشَّهْوَةِ فَأَمْنَى أَوْ لَمْ يُمْنِ أَمْذَى أَوْ لَمْ يُمْذِ فَعَلَيْهِ دَمٌ يُهَرِيقُهُ ....[6]

این روایت، تمام المیزان را نفس شهوت دانسته و قید امناء و عدم امناء را دخالتی نداده‌است.

مطلبی را که قبل از ذکر این روایت گفتیم، از باب اطلاق روایت و نبودن مقید بود. لکنن این روایت، به صراحت، مطلب را فرموده‌است. این صحیحه به سه طریق وارد شده‌است که دو طریق آن ضعیف بوده و لذا کاری با آن‌ها نداریم. اما طریق سوم روایت معتبر است. طریق سوم این است؛

ما رواه الشيخ عن موسى بن القاسم عن عبد الرّحمٰن عن علاء عن محمّد ابن مسلم[7]

"علاء"ی که معمولا از محمد بن مسلم روایت می‌کند، علاء بن رزین و "عبدالرحمن"ی که از علاء روایت می‌کند، عبدالرحمن ابن ابی نجران است. البته ممکن است که کسان دیگری نیز باشند ولی ظهور عرفی اش در همین‌هاست.

این روات، همه از ثقاتند. موسی بن قاسم و عبدالرحمن بن ابی نجران و علاء بن رزین، از اجله هستند و محمد بن مسلم هم از اصحاب اجماع است. پس سند روایت خوب است.

فتحصل: أنّ العبرة بالمس عن شهوة أمنى أو لم يمن.

به صراحت صحیحه محمد بن مسلم، میزان در لمس وجود شهوت است، چه اینکه منی خارج شود و چه نه.

و أمّا إذا كان المس من غير شهوة فلا شي ء عليه و ان امنی[8]

اما اگر شهوتی در کار نباشد، بنا بر صریح روایت، چیزی بر او نیست. چه همراه با امناء باشد و چه نباشد.

اینها همه از فروع اجتناب از زنان است. قبلا خواندیم که انسان در موقع احرام می‌گوید: خدایا "احرم لک بدنی و شعری و عصبی و لحمی و ... عن النساء و الطیل و الصید و..."

مساله: حکم ملاعبه محرم با همسر

محقق خویی(ره) می‌فرماید:

مسألة ۲۲۹: إذا لاعب المحرم امرأته حتّى يمني لزمته كفّارة بدنة.[9]

اگر تا حد امناء ملاعبه کند، کفاره‌اش بدنه است؛ چون همان‌طور که قبلا گفتیم، در روایت آمده که کفاره انجام این کار تا حد امناء، مثل کفاره‌ای است که در جماع وجود دارد.

صحیحه ابن حجاج:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَعْبَثُ بِأَهْلِهِ وَ هُوَ مُحْرِمٌ حَتَّى يُمْنِيَ مِنْ غَيْرِ جِمَاعٍ أَوْ يَفْعَلُ ذَلِكَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ مَا ذَا عَلَيْهِمَا قَالَ عَلَيْهِمَا جَمِيعاً الْكَفَّارَةُ مِثْلُ مَا عَلَى الَّذِي يُجَامِعُ.[10]

گفتیم: کفاره جماع بدنه است. لذا در اینجا نیز در صورت توانایی، باید بدنه بدهد. اما در صور عجز، در صحیحه علی بن جعفر خواندیم که ذبح گوسفند واجب است. این تفصیل در مورد حج بود. ولی ترتیب "علی الموسر بدنة و على المتوسط بقرة و على المعسر شاة "، در عمره آمد.

در اینجا تقاوتی میان قبل و بعد از سعی نیست. میزان این است که شخص محرم باشد و تا از احرام خارج نشده، این حکم باقیست. در اینجا بطلان حج وجود ندارد؛ بطلان حج، مخصوص جماع است. هر چند ملاعبه، در کفاره داشتن مثل جماع است، ولی باقی احکام آن را ندارد.

حکم نگاه مُحرم به اجنبیه و همسر

نگاه هم یکی از شئون بحث نساء و جزء تروک احرام است. حکم نگاه به زن، تفصیلی دارد. گاهی نگاه به زن اجنبیه و گاهی نگاه به زوجه است. نظر به اجنبیه نیز گاهی موجب امناء است و گاهی نه. همچنین گاهی با شهوت است و گاهی بدون شهوت. این چند قسم را بررسی می‌کنیم.

أمّا النظر إلى الأجنبية فالعبرة بالنظر الّذي يكون سبباً للإمناء، فإذن لا فرق بين ما إذا كان عن شهوة أو غير شهوة.[11]

روایت این حکم، صحیحه زراره است:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ رَجُلٍ مُحْرِمٍ نَظَرَ إِلَى غَيْرِ أَهْلِهِ فَأَنْزَلَ (نگاهی که منجر به انزال شود، خود به خود همراه شهوت خواهد بود) قَالَ عَلَيْهِ جَزُورٌ أَوْ بَقَرَةٌ فَإِنْ لَمْ يَجِدْ فَشَاةٌ.[12]

و لكن في معتبرة أبي بصير ورد فيها الترتيب.[13]

وَ عَنْهُ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ مُحْرِمٌ نَظَرَ إِلَى سَاقِ امْرَأَةٍ (یعنی زن اجنبی) فَأَمْنَى فَقَالَ إِنْ كَانَ مُوسِراً فَعَلَيْهِ بَدَنَةٌ وَ إِنْ كَانَ وَسَطاً فَعَلَيْهِ بَقَرَةٌ وَ إِنْ كَانَ فَقِيراً فَعَلَيْهِ شَاةٌ.[14]

بنابراین با توجه به روایت ابو بصیر، اطلاق صحیحه زراره را تقیید زده و ترتیب این روایت را اضافه می‌کنیم. در صحیحه زراره آمد که "جزور او بقرة فان لم یجد فشاة" اما در این‌جا (روایت ابوبصیر) حضرت فرموده: اگر موسر است، شتر و اگر متوسط است گاو و اگر معسر است، گوسفند واجب است. اطلاق صحیحه زراره را باید با این روایت تقیید زد. لذا از باب حمل مطلق بر مقید، باید ترتیب به صورت مذکور رعایت شود.

روایت دیگر حسنه معاویه بن عمار است. این روایت نیز مطلق بوده و باید آن را با معتبره ابی ابصیر، مقید نماییم.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ فِي مُحْرِمٍ نَظَرَ إِلَى غَيْرِ أَهْلِهِ فَأَنْزَلَ قَالَ عَلَيْهِ دَمٌ لِأَنَّهُ نَظَرَ إِلَى غَيْرِ مَا يَحِلُّ لَهُ[15] (چون به نامحرم نگاه کرده‌است باید به عنوان کفاره، خون بریزد.) اما نفرمود که خون ریختن برای کفاره، چگونه است. لکن ما از روایت معتبره ابی بصیر ترتیب را فهمیدیم. البته این تقیید، وابسته به سلب و ایجاب نیست؛ چون که حکم، واحد است و اگر لسان، در حکم واحد، مختلف باشد، باید آن را بر چیزی حمل کنیم.

ثمّ إنّ المذكور في الرواية المتقدِّمة إنّما جعل الكفّارة عليه للنظر المحرّم لا للإمناء[16]

می‌فرماید: در عبارات روایات، نکته‌ای هست که احتیاج به تفسیر دارد. امام تصریح می‌کند که این کفاره را که به گردنش گذاشتیم از جهت این است که نگاه به نامحرم کرده‌است. هرچند که در روایت نگاه به نامحرم قید شده‌است، لکن قید امناء هم دخالت دارد. این به خاطر این است که اگر امناء، با نظر به زوجه باشد، چنین حکمی ندارد. یعنی نگاه به نامحرمی که منجر به امناء شود با نگاه به زوجه اگر منجر به امناء شود، متفاوت است. از این جهت در روایت بر نگاه به زن اجنبیه و حرمت عمل تاکید شده‌است. مقصود محقق خویی این است که قید امناء دخالت دارد و اینکه فرمود: نظر به اجنبیه موضوع حکم است، مراد نظر همراه با امناء است؛ نه بدون امناء.

و الظاهر أن مرادهم (عليهم السلام) أنّ الحكم بالكفّارة لم يجعل لمجرد الامناء بل للإمناء المترتب على النظر المحرم، فموضوع الحكم بوجوب الكفّارة النظر المنتهى إلى الامناء، لا الامناء فقط و لو كان خالياً عن النظر المحرم و لا النظر المحرم وحده.[17] (یعنی نظر و امناء، هر دو تا باید باهم باشند)

در فرض معتبره ابی بصیر هم وقتی مطرح شد که "رجل نظر الی ساق امراة فامنى" حضرت(ع) در ذیل سوال با توجه به فرض امناء فرمود: باید کفاره دهد. مقصود حضرت(ع) این است که دلیل وجوب کفاره این است، به اجنبیه نگاه کرده و اگر به روجه خود نگاه می‌کرد، عمل او کفاره نداشت.

لذا می‌گوییم: هرچند که منجر شدن نظر به امناء دخالت دارد، اما منشا اصلی نظر به نامحرم است و الا نظر حرام به تنهایی یا انزال اگر به دلیل نظر به نامحرم نباشد، این حکم را ندارند.

ما مجبوریم بین روایات مختلفه جمع کنیم و نتیجه این جمع دخالت هر دو قید است.

محقق خویی(ره) به روایتی اشاره می‌کند که صریح در این مطلب است.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ فِي مُحْرِمٍ نَظَرَ إِلَى غَيْرِ أَهْلِهِ (به زن اجنبی نگاه کرد) فَأَنْزَلَ (منی خارج شد) قَالَ عَلَيْهِ دَمٌ لِأَنَّهُ نَظَرَ إِلَى غَيْرِ مَا يَحِلُّ لَهُ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ أَنْزَلَ فَلْيَتَّقِ اللَّهَ وَ لَا يَعُدْ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ ءٌ.[18] چون انزال به واسطه نظر به زن دیگری غیر از همسرش بود کفاره واجب است. حضرت سپس تصریح می‌کند به این‌که اگر نظر، منجر به انزال نشد، چیزی بر او نیست و استغفار کند.

مساله: حکم نگاه مُحرم به همسرمسألة ۲۳۰: إذا نظر المحرم إلى زوجته عن شهوة فأمنى وجبت عليه الكفّارة و هي بدنة أو جزور، و أمّا إذا نظر إليها بشهوة و لم يمن، أو نظر إليها بغير شهوة فأمنى فلا كفّارة عليه

فرع قبلی در مورد نگاه به اجنبیه بود. اما موضوع این فرع، نگاه به زوجه است. دو قید در اینجا وجود دارد. اگر نگاه به زوجه با شهوت و امناء بود، کفاره دارد و الا چیزی بر او نیست.

اما دلیل بر این مطلب صحیحه حلبی[19] است.

و أمّا إذا كان عن شهوة فأمنى فلا ريب في الحرمة و ثبوت الكفّارة عليه، و يدلُّ على الحرمة ما دلّ من النصوص على حرمة جميع الاستمتاعات بالنِّساء[20] كقوله (عليه السلام): «أحرم لك شعري و بشري و لحمي و دمي من النِّساء و الثياب[21] (یعنی ثیاب مخیطة)...

و ذلك لأنّ الكفّارة في المقام ثابتة و هي جزور كما في صحيحة مسمع و بدنة كما في صحيحة معاوية بن عمار.[22]

صحیحه مسمع ابی سیار:

وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى (سهل بن زیاد ضعیف است ولی محمد بن یحیی که به او عطف شده کافی است) عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ مِسْمَعٍ أَبِي سَيَّارٍ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا أَبَا سَيَّارٍ .... مَنْ نَظَرَ إِلَى امْرَأَتِهِ نَظَرَ شَهْوَةٍ فَأَمْنَى فَعَلَيْهِ جَزُورٌ وَ مَنْ مَسَّ امْرَأَتَهُ أَوْ لَازَمَهَا عَنْ غَيْرِ شَهْوَةٍ فَلَا شَيْ ءَ عَلَيْهِ.[23]

همان طور که گفتیم: نظر باید با شهوت و امناء همراه باشد.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ (دو طریق است) عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ مُحْرِمٍ نَظَرَ إِلَى امْرَأَتِهِ فَأَمْنَى أَوْ أَمْذَى وَ هُوَ مُحْرِمٌ قَالَ لَا شَيْ ءَ عَلَيْهِ وَ لَكِنْ لِيَغْتَسِلْ وَ يَسْتَغْفِرُ رَبَّهُ وَ إِنْ حَمَلَهَا مِنْ غَيْرِ شَهْوَةٍ فَأَمْنَى أَوْ أَمْذَى وَ هُوَ مُحْرِمٌ فَلَا شَيْ ءَ عَلَيْهِ وَ إِنْ حَمَلَهَا أَوْ مَسَّهَا بِشَهْوَةٍ فَأَمْنَى أَوْ أَمْذَى فَعَلَيْهِ دَمٌ وَ (ظاهرا محل بحث این فقره از روایت است) قَالَ فِي الْمُحْرِمِ يَنْظُرُ إِلَى امْرَأَتِهِ أَوْ يُنْزِلُهَا (از محمل) بِشَهْوَةٍ حَتَّى يُنْزِلَ قَالَ عَلَيْهِ بَدَنَةٌ.[24]

این روایت دو طرق دارد طریق اول:

عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّار.

طریق دوم: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ.

در این روایت، نظر به زوجه خودش با شهوت و امناء صورت گرفته. حضرت(ع) نیز فرمود: باید بدنه‌ای را کفاره دهد. در روایت مسمع نیز تعبیر به جزور شده بود؛ البته تفاوتی ندارد. گفته‌اند: اطلاق بدنه از بابت هیکل دار بودن و بزرگ بودن بدن شتر است. اگر شتر، بزرگ نباشد، جزور است. ممکن است جزور از نظر سن نیز بالاتر از بدنه باشد.

وَ عَنْهُ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ مُحْرِمٌ نَظَرَ إِلَى سَاقِ امْرَأَةٍ فَأَمْنَى فَقَالَ إِنْ كَانَ مُوسِراً فَعَلَيْهِ بَدَنَةٌ وَ إِنْ كَانَ وَسَطاً فَعَلَيْهِ بَقَرَةٌ وَ إِنْ كَانَ فَقِيراً فَعَلَيْهِ شَاةٌ ثُمَّ قَالَ أَمَا إِنِّي لَمْ أَجْعَلْ عَلَيْهِ هَذَا (لِأَنَّهُ أَمْنَى إِنَّمَا جَعَلْتُهُ عَلَيْهِ لِأَنَّهُ نَظَرَ) إِلَى مَا لَا يَحِلُّ لَهُ.[25]

" أنّ الحكم بالكفّارة إنّما جعل لأجل ارتكاب الحرام و هو النظر إلى ما لايحل له، فيستكشف من ذلك أنّ النظر عن شهوة مع الامناء محرم شرعاً.و أمّا إذا نظر إليها بشهوة و لم يمن فمحرّم شرعاً أيضاً، لما دلّ على حرمة مطلق الاستمتاع بالنِّساء، و لكن لا كفّارة عليه لمفهوم قوله: في صحيحة أبي سيار "و من نظر إلى امرأته نظر شهوة فأمنى، عليه جزور"

چون حضرت قید امناء را آورده‌است، کلام او مفهوم دارد؛ یعنی نظری منجر به امناء نمی‌شود، موجب کفاره نیست.

و أمّا عدم ثبوت الكفّارة في مورد النظر عن غير شهوة فيدل عليه صدر صحيح معاوية بن عمار....[26]


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo