< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

97/07/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: طهارت از دو حدث/شرایط طواف/طواف/اعمال عمره تمتع

بسم الله الرحمن الرحيم

حیض قبل از طواف

مساله 292: در صورتی که زن مُحرمی بعد از طواف و قبل از نماز طواف حائض شود، -به حسب روایات- طواف او صحیح است. لکن باید پس از حیض و انجام غسل نماز طواف را بجا آورد. حلول فاصله بین طواف و نماز آن نیز مضر نخواهد بود؛[1] زیرا هرچند موالات بین طواف و نماز طواف، شرط است. اما در این مورد او اختیاری برای رعایت موالات ندارد.

در این صورت اگر پس از پاک شدن و غسل، فرصت نکرد تا نماز طواف خوانده و سعی به جا آورد، باید نماز را رها کرده و سعی و تقصیر نماید. بعد از آن نیز باید اعمال حج را انجام دهد و برگردد. اما نماز طوافی را که از قبل بدهکار است، باید قبل از طواف حج، اقامه نماید.

چنانچه به این مقدار نیز وقت نداشت، باید غسل کرده و به عرفات و مشعر و منا برسد. پس از مراجعت به مکه هم ابتدا تتمه اعمال عمره را انجام دهد، سپس اعمال حج را بجا آورد. به هر تقدیر تبدیل تمتع را به افراد لازم نیست.

بررسی روایات

1.صححیه زراره

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ (شیخ صدوق) بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبَانٍ (ابان بن عثمان) عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ امْرَأَةٍ طَافَتْ بِالْبَيْتِ- فَحَاضَتْ قَبْلَ أَنْ تُصَلِّيَ الرَّكْعَتَيْنِ (قبل از آن‌که نماز طواف بخواند، حیض شد.) فَقَالَ لَيْسَ عَلَيْهَا إِذَا طَهُرَتْ إِلَّا الرَّكْعَتَيْنِ وَ قَدْ قَضَتِ الطَّوَافَ [2] (طواف صحیح واقع شد و لازم نیست تکرار شود. ولی بعد از غسل باید دو رکعت نماز طواف به جا آورد.)

البته همان طور که گفتیم، ایجاد عمدی فاصله بین طواف و نماز آن، جایز نیست؛ زیرا موالات بین طواف و نماز آن واجب بوده و استثناء این مورد به دلیل ضرورت است.

2. صحیحه ابی الصباح کنانی

ابی الصباح کنانی از اجله بودند. ایشان کسی است که امام صادق(ع) درباره او فرمود: یا اباالصباح انت میزان؛ تو بین حق و باطل، میزان هستی. این تعبیر امام(ع) به خاطر حد وثاقت و تدین بالای او است.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى(العطار الاشعری) عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ (ابن عیسی) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ(ابن جابر) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ(ظاهرا محمد ابن فضیل بن یسار است) عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ الْكِنَانِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ امْرَأَةٍ طَافَتْ بِالْبَيْتِ فِي حَجٍّ أَوْ عُمْرَةٍ ثُمَّ حَاضَتْ قَبْلَ أَنْ تُصَلِّيَ الرَّكْعَتَيْنِ (طواف کرده و قبل از آن‌که نماز طواف بخواند حیض شد.) قَالَ إِذَا طَهُرَتْ فَلْتُصَلِّ رَكْعَتَيْنِ عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ وَ قَدْ قَضَتْ طَوَافَهَا.[3] (بعد از پاک شدن غسل کند و دو رکعت نماز را نزد مقام إبراهيم بخواند. اما طوافی که انجام داده، صحیح و کامل بوده و نیاز به اعاده ندارد.)

به نظر ما تعبیر محقق خویی(ره) از روایت با عنوان مویّد، اشتباه است؛[4] زیرا هم ابی الصباح و هم روات دیگر سند، صحیح هستند. همچنین روایت از جهت دلالت بسیار واضح است. در مورد اختلاف در محمد بن اسماعیل هم می گوییم: ایشان، به قرینه کسی که از او روایت کرده، از اجله است. لذا درباره علت این تعبیر چیزی به ذهنمان نرسید و ما آن را معتبر می‌دانیم.

3. صحیح معاویة بن عمار نیز همچون روایت پیش است.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ (روایت صحیحه است.) قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ امْرَأَةٍ طَافَتْ بِالْبَيْتِ- ثُمَّ حَاضَتْ قَبْلَ أَنْ تَسْعَى[5] (پس از انجام طواف و قبل به جا آوردن سعی حیض شد.) قَالَ تَسْعَى (می فرماید: سعی را به جا آورد.)

یعنی اگر نماز خوانده، صحیح است و اگر نماز نخوانده، اشکالی ندارد. پس بعد از پاک شدن، ابتدا نماز بخواند و بعد سعی را به جا آورد. اطلاق روایت شامل این موارد می شود.

عدم فرصت برای اتمام عمره پس از حج

محقق خویی(ره) در ادامه می فرماید:

کلام در دو امر باقی ماند.[6]

امر اول مهم نبوده و ربطی هم به بحث ما ندارد.

گفتیم: زنی حائض که می شود، اگر بعد از پاک شدن هنوز فرصت دارد، نماز طواف را می‌خواند و اگر وقت نداشت، نماز را تا بعد از اعمال حج عقب می‌اندازد. در امر دوم بحث در فرضی است که پس از برگشتن برای اتمام تتمه عمره، -مثلا به دلیل این‌که کاروان می‌خواهد برود و آن زن قدرت بر تنها ماندن ندارد،- وقت نداشته باشد تا اعمال را انجام دهد. در این صورت گفته‌اند: باید استنابه کند.

و تدخل المرأة حينئذ في عنوان من لا يتمكّن من الطّواف برأسه كالمريض و... [7]

زن در اینجا همچون کسانیست که از اخذ نائب ناگزیرند.

"و أمّا إذا علمت ببقاء حيضها إلى زمان الخروج من مكّة، كما إذا حاضت في السابع من ذي الحجة و كانت عادتها عشرة أيّام و تعلم بأنّ القافلة لا تنتظرها هذا المقدار من الزمان، فلا ريب في أنّها غير مشمولة للروايات الدالّة على تأخير الطّواف و قضائه بعد أعمال الحج أو على الانقلاب إلى الإفراد، فإن موردها التمكن من قضاء الطّواف بعد الحج، أو التمكن من إتيان العمرة المفردة و الخروج إلى التنعيم، فاذا علمت ببقاء الحيض إلى زمان لا يتمكّن من الطّواف و لا من الخروج إلى التنعيم للعمرة المفردة فاللّازم عليها الاستنابة"[8]

می فرماید: چون مایوس است و می‌داند بعد از مراجعت نیز موفق به انجام اعمال نمی‌شود، باید قبل از عزیمت برای اعمال حج، استنابه نماید. در این فرض تبدیل حج به افراد نیز فایده‌ای ندارد؛ چراکه در حج افراد هم باید پس از حج، عمره بجا آورد و فرض این است که فقط برای اتمام حج فرصت دارد. پس در عنوان غیر متمکن داخل شده و وظیفه‌اش استنابه می‌شود.

لکن اگر نائب گرفت و بعد دید که فرصت برای عمره باقیست، احتیاطا باید اعمال باقی مانده را تکرار کند؛ زیرا تا وقتی که خود قادر بر اعمال باشد، نائب گرفتن باطل است.

التفات به حیض پس از نماز طواف، بدون علم به زمان شروع

مسألة ۲۹۳: إذا طافت المرأة و صلّت ثمّ شعرت بالحيض(طواف و نماز طواف را انجام داد. بعد دید حائض است. ولی زمان ابتدای حیض را نمی دانست.) و لم تدر أنّه كان قبل الطّواف أو قبل الصلاة أو في أثنائها أو أنّه حدث بعد الصلاة، بنت على صحّة الطّواف و الصلاة...[9]

در این صورت می گوید: ان شاء الله حیض بعد از طواف و نمازش حادث شده است؛ پس این طواف و نماز آن صحیح است. بنا بر مقتضای قاعده فراغ نیز وقتی عملی انجام داد و شک کرد که صحیح واقع شده یا باطل؛ باید گفت که ان‌شاءالله صحیح است.

البته قطع به غفلت از قاعده فراغ استثناء شده است؛ چون در حدیث شریف می فرماید: "هو حین یتوضا اذکر منه حین یشک".[10] مجعول در قاعده فراغ، اذکریت است و اذکریت یعنی این‌که بگوید ان‌شاءالله کاملا یادم بوده. اما اگر به غفلت خود حین عمل یقین داشته باشد، نمی تواند تعبد کرده و بگوید: یادش بوده است.

در فرض عدم اجرای قاعده فراغ نیز نوبت به استصحاب عدم حدوث حیض تا انتهای نماز طواف می‌رسد. با این استصحاب می‌گوییم: ان‌شاءالله در زمانی که طواف و نماز طواف را خوانده، حیضی عارض نشده بود. به عبارت دیگر اصالة تاخر الحادث(حیض) را جاری و در نتیجه آن، حکم به صحت طواف و نماز آن می‌نماییم.

شبهه تعارض دو استصحاب

حال ممکن این شبهه به ذهن بیاید که همچون اصالت عدم حیضی که در زمان طواف و نماز طواف داریم، "اصالة عدم الطواف و الصلاة الا بعد الحیض" هم وجود دارد. با این اصل دوم، طواف و نماز را باید بعد از حیض اعاده کرد و آن‌چه انجام شده، باطل خواهندبود.

جواب این است که اصل دوم اصل مثبت بوده؛ ولی اصل اول این‌گونه نیست. اصل اول در ما نحن فیه می‌گوید: زن در زمان طواف و نماز، حائض نبوده و عمل او صحيح است. اما در اصل دوم اگر بگوید: طواف و نماز طواف تا بعد از تحقق حیض واقع نشدند، این امری عدمی است. عدم وجود طواف و نماز آن در زمان خاص، نمی‌تواند موضوع حکم و منشا اثر شرعی باشد. بلکه آنچه منشاء اثر می‌شود، بودن طواف و نماز طواف بعد از حیض است.

در فرض بحث حیض مانع است و ما اصالة عدم المانع را جاری می‌کنیم. اما در صورت دوم گفته‌شده: تا زمانی که زن پاک بود، طواف و نماز طوافی واقع نشد. نبودن این دو، اثر شرعی ندارد. آن چیزی که اثر شرعی دارد و باعث بطلان می شود، وجود طواف و نماز طواف بعد از حیض است.

تنها راه حل فرض دوم، قول به اصل مثبت است. در این صورت باید بگوییم: علم اجمالی به وجود حیض داریم و حال که طواف و نمازی قبل از حیض نبودند، لابد بعد از حیض واقع شده‌اند. نتیجه‌گیری از این بعد بودن فقط با اصل مثبت امکان پذیر است. خلاصه این‌که این اصل صلاحیت تعارض با اصل اول را ندارد.

ادامه مساله: "و إذا علمت أن حدوثه كان قبل الصلاة و ضاق الوقت، سعت و قصّرت و أخّرت الصلاة إلى أن تطهر و قد تمّت عمرتها."[11]

این مطلب همان است که قبلا شرح دادیم؛ یعنی اگر می‌داند که این حیض او قبل از نماز بوده، نماز باطل است. حالا اگر وقت دارد باید صبر کند تا طاهر شود و اگر وقت ندارد همان طور که شرح دادیم، اعمال عمره را تا بعد از مراجعت از منا به تاخیر بیندازد.

تاخیر عالمانه و عامدانه در انجام اعمال تا زمان حیض

مسألة ۲۹۴: إذا دخلت المرأة مكّة و كانت متمكنة من أعمال العمرة و لكنّها أخّرتها إلى أن حاضت حتّى ضاق الوقت مع العلم و العمد، فالظاهر فساد عمرتها و الأحوط أن تعدل إلى حجّ الافراد و لا بدّ لها من إعادة الحج في السنة القادمة[12]

زنی که در میقات محرم و وارد مکه شده و وقتی وارد شد مانعی برای انجام اعمال عمره نداشت، ولی با وجود علم به زمان حیض، عمدا اعمال را حیض به تاخیر انداخت؛ اگر شرایط او به گونه‌ای شد که بعدا هم نخواهد توانست عمره را انجام دهد؛ بنا بر احتیاط مستحب باید به حج افراد عدول کرده و سال بعد هم حج تمتع را اعاده کند.

آن چه که قبلا ذکر کردیم برای معذور بود. ولی در این‌جا شخص به سوء اختیار خود عمره را تا زمان ضیق وقت انجام نداده است. در مورد ملاک ضیق وقت گفتیم که وقت در فرض نرسیدن به عرفات ضیق می‌شود.

این زن مکلف به حج افراد نبوده و باید حج تمتع را انجام می داد. در فرض عذر هم ‌گفتیم: باید حج افراد به‌جا آورد. اما در ما نحن فیه که اعمال را عمداً انجام نداده، حج تمتع او باطل است.

دلیل این احتیاط تردید در وظیفه زن است که هم باید حج افراد بجا آورد و هم در آتی حج تمتعی به گردن اوست. پس احتیاطا و رجائاً هردو عمل را برای اتیان مافی‌الذمه نیت می‌کند.

البته چنان‌که پیشتر گفته شد، این احتیاط از باب تشبیه عمل عمد به فعل غیراختیاریست. اگر حال شخص اضطراری باشد، وظیفه اش حج افراد است. اما این‌جا که قائل به انجام احتیاطی حج افراد شدیم، به خاطر وجود احتمال عدم اختصاص حج افراد به اضطرار و شمول آن نسبت صورت عمد است. پس این احتیاط از باب صرف احتمال است.

عدم اعتبار طهارت در طواف مستحبی

مسألة ۲۹۵: الطّواف المندوب لا تعتبر فيه الطهارة فيصح بغير طهارة، و لكن صلاته لا تصح إلّا عن طهارة.[13]

دو نوع طواف داریم؛ طواف واجب و طواف مستحب. مسلما طهارت شرط طواف واجب است. اما طواف مستحب نیاز به طهارت ندارد. هرچند برای نماز آن طهارت لازم است؛ چون "لاصلاة الابطهور" پس طواف مستحب بدون طهارت ممکن است. ولی برای نماز باید وضو بگیرد. دلیل این حکم روایات مستفیضه‌اند.

محقق خویی(ره) می فرماید: "للروايات المستفيضة منها: صحيحة محمّد بن مسلم[14] "عن رجل طاف طواف الفريضة و هو على غير طهور، قال: يتوضأ و يعيد طوافه، و إن كان تطوّعاً توضأو صلّى ركعتين"[15]

حضرت(ع) فرمود: اگر طواف واجب بود، باطل است؛ چراکه طهارت شرط طواف است. اما اگر طواف او استحبابی بود، صحیح واقع شده. ولی برای نماز طواف، وضو لازم است.

همه طواف های مستحبی، این دو رکعت نماز را دارند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo