درس خارج فقه استاد موسوی جزایری
97/07/22
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: طهارت از دو حدث/شرایط طواف/طواف/اعمال عمره تمتع
بسم الله الرحمن الرحيم
مساله: طهارت عذریه در طوافمسألة ۲۹۶: المعذور يكتفي بطهارته العذرية (کسی که که عذر داشته و نمیتواند طهارت کاملی داشته باشد، باید به همان طهارت عذریه خود اکتفا نماید.) كالمجبور و المسلوس (مثل کسی که وضوی جبیره میگیرد و کسی که سلس البول است.)
أمّا المبطون فالأحوط أن يجمع مع التمكّن بين الطّواف بنفسه و الاستنابة (اما وظیفه مبطون –که او هم طهارت عذری دارد- بنا بر روایاتی استنابه است. لذا در خصوص مبطون میفرماید: احوط این است که همان عملی را که باید انجام دهد، انجام داده و طواف نماید؛ علاوه بر آن نائب نیز بگیرد.)
و أمّا المستحاضة[1] (استحاضه یا قلیله است یا متوسطه و یا کثیره؛ اگر قلیله باشد، جریان استحاضه موجب ابطال وضو شده و لذا لازم است که برای طواف یک وضو و برای نماز هم وضوی دیگری بگیرد. البته خرقه یا مندیل و پنبه هم در صورت نجاست، باید تعویض شوند.
زنی که استحاضه او متوسطه است، باید در شبانه روز فقط یک غسل انجام دهد و با همین غسل نماز شبانه روز خود را می خواند. علاوه بر آن باید برای طواف هم، غسل دیگری نماید و همچنین باید بین طواف و نماز طواف جمع کند. اما اگر استحاضه کثیره بود، نسبت به سه وعده نماز، سه غسل باید انجام دهد. یکی برای صبح یکی برای ظهر و عصر و یکی برای نماز مغرب و عشا. همچنین باید بین نمازهای ظهر و عصر و همچنین بین مغرب و عشا جمع کند تا یک غسل برای هر کدام کافی باشد. این راجع به نماز مستحاضه کثیره بود. اما برای طواف و نماز آن نیز دو غسل لازم است.)
در بعضی از روایات آمده که اغسال متعدده باعث شفای او میشود و از این بیماری و حالتی که دارد خلاصی مییابد.
البته علما احتیاط کرده و فرمودهاند: علاوه بر این پنج غسل وضو هم لازم است. یعنی غسلها را انجام داده، قطنه، خرقه و مندیل را عوض کرده و پس از آن وضو هم بگیرد. اما در این حکم اختلاف وجود دارد.
اختلاف نظر در مستحاضهباب مستحاضه، اختلاف نظر جدی وجود دارد که اساس آن از اختلاف در کلمات قدما شروع شدهاست. در بعضی از کلمات ایشان نسبت به حکم "اذا فعلت ما عليها کانت بحکم الطاهرة" ادعای اجماع شده است؛ یعنی مستحاضه با انجام دستوراتی که مربوط به نماز است، به حکم طاهره خواهد بود. لذا باید همه اعمال را مثل بقیه زن ها انجام دهد. ظاهر این است که همین اعمالی که برای نمازش انجام داد، کافیست.
مبنای ما هم بیشتر به همین سمت است ولی بسیاری از علما احتیاط کرده و می فرمایند: حکمِ "کانت به حکم الطاهرة" برای نماز بوده و باید وظیفهاش نسبت به سایر تکالیف معلوم شود. مثلا زنی که استحاضه قلیله یا متوسطه یا کثیره دارد، برای طواف نیز باید مشابه آنچه را که در نماز انجام می دهد، بجا آورد؛ یعنی اگر استحاضه او قلیله است، تجدید وضو کند و اگر متوسطه است یک غسل بس است و در صورتی که کثیره باشد دو غسل (یکی برای طواف و یکی برای نماز طواف) انجام دهد.
این اختلاف به عبارت "فعلت ما علیها" باز میگردد که به دو صورت معنا شده؛ یکی کفایت غسلی که برای نماز انجام شده نسبت به دیگر تکالیف و صورت دوم اینکه غسلی که برای نماز انجام شده به جای خود صحیح بوده؛ ولی باید برای طواف نیز غسل را تکرار کند.
نظر ما طبق صورت اول است؛ چرا که این فرض موافق ظاهر عبارت بوده و ادعای اجماع نیز موید آن است.
اما محقق خویی(ره)[2] و بسیاری دیگر از معاصرین نظرشان بر صورت دوم است؛ یعنی آنچه که برای نماز بوده، فقط برای نماز کافیست. لذا بنا بر این قول باید برای طواف و نماز آن، دوباره طبق وظیفه (مستحاضه قلیله، متوسطه یا کثیره)، غسل نماید.
حکم طواف مبطوندرباره مبطون ظاهرا اصل روایات فقط بر استنابه دلالت دارد و ما از باب احتیاط گفتیم: علاوه بر نائب خود مبطون نیز طواف کند.
حال به بررسی روایات این باب می پردازیم.
1. صحیحه عبدالرحمان بن حجاجوَ عَنْهُ (سعد بن عبدالله) عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ابوجعفر احمد بن محمد بن عیسی؛ کنیهاش ابوجعفر است.) عَنِ الْحُسَيْنِ (حسین بن سعید اهوازی. این روات را از این جهت که همه باهم هستند و روایات آنها با اکثرا همین سلسله سند، وارده شده، میشناسیم. وقتی گفتیم: حسین معلوم است که حسین بن سعید است. وقتی گفتیم: عن احمد، یعنی احمد بن محمد بن عیسی؛ یا اگر گفتیم: عن محمد، مقصود محمد بن ابی عمیر است؛ چون اینها مشخصند و این نکته با تجربه به دست می آید.) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: الْمَبْطُونُ وَ الْكَسِيرُ(شخص پا شکسته) يُطَافُ عَنْهُمَا وَ يُرْمَى عَنْهُمَا[3] (کسی که نائب مبطون و پاشکسته است، هم در طواف و هم در رمی، اعمال را به نیابت از ایشان بهجا میآورد.)
کلینی(ره) و صدوق(ره) هم، روایت را به همین صورت نقل کردهاند.
2. وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْكَسِيرُ يُحْمَلُ فَيُطَافُ بِهِ وَ الْمَبْطُونُ يُرْمَى وَ يُطَافُ عَنْهُ وَ يُصَلَّى عَنْهُ.[4]
3. صحیحه حبیب الخثعمیوَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ حَبِيبٍ الْخَثْعَمِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: أَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْ يُطَافَ عَنِ الْمَبْطُونِ وَ الْكَسِيرِ.[5]
این حکم خلاف قاعده است. طبق قاعده، طهارت عذریه، باید کافی باشد. شاید دلیل این حکم مبطون، طیب، طاهر و معطر بودن فضای مسجد الاحرام است که باید از چیزهای کثیف دور باشد. اما با این حال مسلوس مستثنا نشده است. مجبور هم (کسی که وضوی جبیرهای گرفته) مستثنا نیست و با همان وضوی جبیرهای طواف میکند. این استثنا فقط در مورد مبطون و مکسور است.
استثنای مکسور هم از باب عجر در راه رفتن است؛ چراکه ممکن است به زمین خورده و سبب دردسر برای خودش و دیگران شود.
بررسی روایتی که منشا اختلاف در حکم مستحاضه شده است:وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَبَّاسٍ عَنْ أَبَانٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُسْتَحَاضَةِ أَ يَطَؤُهَا زَوْجُهَا وَ هَلْ تَطُوفُ بِالْبَيْتِ إِلَى أَنْ قَالَ قَالَ تُصَلِّي كُلَّ صَلَاتَيْنِ بِغُسْلٍ وَاحِدٍ وَ كُلُّ شَيْءٍاسْتَحَلَّتْ بِهِ الصَّلَاةُ فَلْيَأْتِهَا زَوْجُهَا وَ لْتَطُفْ بِالْبَيْتِ.[6]
عبارت این روایت حَکَمِ ما و دیگران است. به نظر میآید این روایت موید نظر ماست؛ یعنی وقتی "کل شیء استحلت به الصلاة" واقع شد، به دنبال آن سایر امور همچون مواقعه زوج و طواف جایز خواهند بود؛ زیرا استحلال صلاة حاصل شدهاست. اما سایرین این روایت را به طریق دیگری معنای کرده و میگویند: "کل شیء استحلت به الصلاة" برای اعمال بعدی است. لذا برای مواقعه با زوج و همچنین برای طواف باید غسل کند؛ یعنی همان کاری که موجب جواز نماز شد را باید دوباره انجام دهد تا دیگر امور نیز جایز شوند. البته ایشان قرینهای بر فرمایش خود نداشته و فقط متمسکند به معنایی که از این روایت دارند. لکن روایت فوق بیشتر منصرف به نظر ماست.
البته اجمالی در روایت وارد کردند و آن را مطابق نظر خود، تفسیر نمودند. ولی معنای ما از روایت واضح است. لذا اجمال مذکور واقعی نبوده و معتبر دانستن آن مشکل است.
در هر صورت مشخص است که مستحاضه راه تحلیل دارد. اما بحث بر سر این است که راه تحلیل کدام است.