< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

97/08/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: واجبات طواف/اعمال عمره تمتع/کتاب الحج؛

بسم الله الرحمن الرحيم

واجبات طواف

هفت امر در طواف معتبر است.

اول؛ الابتداء من الحجر الأسود

محقق خویی(ره) در مناسک می‌فرماید:

تعتبر في الطّواف أُمور سبعة: الأوّل: الابتداء من الحجر الأسود، و الأحوط الأولى أن يمرّ بجميع بدنه على جميع الحجر، و يكفي في الاحتياط أن يقف دون الحجر بقليل فينوي الطّواف من الموضع الّذي تتحقق فيه المحاذاة واقعاً على أن تكون الزيادة من باب المقدمة العلمية.[1]

اولین واجب این است که ابتدای طواف از حجر الاسود باشد. صدق عرفی شروع از حجرالاسود، لازم است. اما احوط اولی این است که مقداری پیش‌تر از آن بایستد تا در طواف تمام بدن از تمام حجر الأسود عبور کند؛ یعنی این طور نباشد که مطابق وسط حجرالاسود یا آخر آن بایستد؛ چراکه حجرالاسود مقداری بزرگ است و شعاع آن با فاصله گرفتن، توسعه پیدا می‌کند. پس اگر انسان مثلا در فاصله 6 یا 7 متری ایستاده باشد، مطابق اول یا وسط و یا آخر حجرالاسود بودنش، چند متر تفاوت دارد.

علما فرموده‌اند: نحو صدق تفاوتی ندارد و کافیست که عرفاً طواف از حجرالاسود آغاز شود. لکن احوط اولی و مستحب است که از باب مقدمه علمیه، طواف، مقداری قبل‌تر از حجرالاسود شروع شود؛ تا مکلف یقین کند که تمام بدن از تمام حجرالاسود عبور کرده است.

اما نیت واقعی، شروع قبل از حجرالاسود نیست. نیت واقعی این است که هرجا که خدای متعال طواف را از آن‌جا واجب کرده و صحیح است، همان جا نقطه شروع باشد. به عبارت دیگر، نیت، طواف مافی الذمه است. این نظر، نظر درستی است و فتوای امام(ره) هم تقریبا همین بوده و تفاوتی ندارد[2] . البته شاید با فتوای بعضی از مراجع متفاوت باشد. اما علماء نوعاً همین نظر را دارند که شروع از حجرالاسود، اطلاق دارد؛ یعنی لازم است که شروع از مقابل محاذی اول، وسط یا آخر حجرالاسود باشد. این‌ها فرقی با هم ندارند. همین که صدق کند که طواف از حجرالاسود شروع شده، کافیست. این مطلب معلوم است و شرحی ندارد. لذا اگر احتیاط مذکور هم رعایت نشود، اشکالی پیش نیامده و صدق عرفی با مرور هر کدام از اجزاء بدن از مقابل حجرالاسود امکان پذیر است.

اما چنان‌که یادمان می‌آید، ظاهرا مرحوم آیت الله اراکی -اعلی الله مقامه- احتیاط واجبی داشتند که باید طواف از اولین نقطه حجرالاسود باشد؛ به طوری که تمام بدن از تمام حجرالاسود عبور کند. ایشان خودِ این مورد را لازم می‌دانستند؛ نه از باب مقدمه.

حکم به وجوب شروع از حجرالاسود، نیازی به دلیل نداشته و از ضروریات و بدیهی نزد جمیع مسلمین است. کسی مخالفتی با آن ندارد و مسلم است که پیامبر(ص) و ائمه(ع) به همین نحو طواف می‌کردند. مضاف به این‌که سیره قطعیه از زمان پیامبر(ص) نسبت به این امر جاری بوده و اگر امر چیزی دیگر بود، معلوم می شد. بنابراین حکم مسلم است. ولی برای تیمن و تبرک، روایاتی از آن را می‌خوانیم.

روایت دال بر لزوم شروع از حجرالاسود

صحیحه معاویة بن عمار؛ وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنِ اختَصَرَ فِي الْحِجْرِ (فِي الطَّوَافِ) فَلْيُعِدْ طَوَافَهُ مِنَ الْحَجَرِ الْأَسْوَدِ إِلَى الْحَجَرِ الْأَسْوَدِ.[3]

اصل موضوع این روایت، محل بحث ما نیست. ولی مورد ما به طور ضمنی از آن استفاده می‌شود.

حضرت درباره کسی که در حجر اسماعیل اختصار[4] کرد فرمود: این شوط باطل است. وظیفه این است که آن شوط را دوباره از حجرالاسود شروع و به حجرالاسود ختم نماید.

شاهد ما از این کلام این است که امام(ع) فرمود: از حجر تا حجر.

اما بحث اختصار در حجر -که اصطلاحی فقهی است و بعدا حول آن بحث خواهیم کرد- دو احتمال دارد؛ یک احتمال این است که اگر کسی در وسط طواف این کار را کرد، عمل او مبطلِ کل طواف خواهد شد و احتمال دیگر این است که فقط همان شوط باطل باشد.

پس فرمایش امام(ع) -بر شروع از حجر و اتمام به حجر- نشان می‌دهد که طواف صحیح همین‌طور است.

دوم؛ الانتهاء في كل شوط بالحجر الأسود

الثاني: الانتهاء في كل شوط بالحجر الأسود و يحتاط في الشوط الأخير بتجاوزه عن الحجر بقليل، على أن تكون الزيادة من باب المقدمة العلمية.[5]

اتمام هفت شوط و شوط هفتم نیز باید به حجر الأسود ختم شود. در این‌جا هم طائف باید از باب مقدمه علمیه کمی اضافه پیش رود تا یقین کند که از حجرالاسود عبور کرده‌است. البته همان حرفی را که قبلا زدیم در اینجا هم می‌آید؛ یعنی صدق عرفی رسیدن به حجرالاسود، کافی و این مقدمه علمیه از باب احتیاط استحبابی بوده و واجب نیست. این حکم هم به خاطر اطلاق ادله است. در ادله آمده"البداة بالحجرالاسود و الختم بالحجرالاسود". این مقدار به هر نحوی صادق باشد، کافی است.

نظرات در ختم به حجرالاسود

اما این‌ هم که بعضی از مراجع می فرمایند: اگر طواف از اول حجر شروع شود، باید به همان جا هم ختم گردد یا اگر از ابتدای طواف وسط حجر باشد، انتهای آن نیز باید وسط آن باشد، حرف درستی است. حضرت امام(ره) نیز بر این مطلب، تاکید دارد.[6] البته ممکن است بعضی، این را قبول نداشته باشند.

مهم این است که هفت شوط کامل شوند و اگر طواف از نقطه اول حجرالاسود شروع شده، باید نقطه آخر هم به همان‌جا ختم شود تا هفت شوط کامل گردند. پس هرچند در ابتدا و اختتام، اطلاق هست، لکن در هر صورت واجب است که هفت شوط کامل شوند. البته وجهی هست که بگوییم: رعایت این مقدار لازم نیست؛ چراکه طبق اطلاق ادله، وظیفه طائف انجام هفت شوط بوده که آن نیز با تمسک به اطلاق دلیل اتیان شده‌است. البته این طبق نظر ماست. مگر این‌که بگوییم احتیاطا دقت عقلی نموده و قائل به نظر حضرت امام(ره) مبنی بر وجوب شویم.

سوم؛ جعل الكعبه على يساره في جميع أحوال الثالث: جعل الكعبة على يساره في جميع أحوال الطّواف، فاذا استقبل الطائف الكعبة لتقبيل الأركان أو لغيره، أو ألجأه الزحام إلى استقبال الكعبة أو استدبارها، أو جعلها على اليمين فذلك المقدار لا يعد من الطّواف، و الظاهر أنّ العبرة في جعل الكعبة على اليسار بالصدق العرفي كما يظهر ذلك من طواف النبيّ (صلّى اللّٰه عليه و آله و سلم)

راكباً، و الأولى المداقّة في ذلك و لا سيما عند فتحي حجر إسماعيل و عند الأركان.[7]

همان‌طوری که همه مسلمین طواف می‌کنند، لازم است که در همه حالات طواف، کعبه در سمت چپ طائف باشد.

اما اگر طواف کننده به خاطر ازدحام یا سببی دیگر، از این حالت (کعبه سمت چپ او باشد) خارج و پشت یا صورت او رو به کعبه شد، باید همان مقداری که به این صورت طی کرده را بازگردد و اعاده نماید. لکن این امر گاهی مشکل شده و ازدحام مانع آن می‌شود. در این صورت باید بدون نیتِ طواف، یک شوط کامل برود تا به همان نقطه‌ای که شوط در آن‌جا خراب شده، برسد. سپس از همان‌جا دوباره نیت طواف نموده و ما فات را جبران کند. این راه حل خوب و بی اشکالیست. البته در صورتی که بتواند برگردد، بهتر است که عقب عقب رفته و طواف را بیش از این خراب نکند؛ هرچند بدون عقب عقب برگشتن هم می تواند به نقطه قبل برگردد؛ چون این امر قطع طواف محسوب نمی‌شود. به هر حال اگر یک یا دو قدم است، بهتر این است که آن را عقب عقب برگردد تا مشکلی پیش نیاید.

محقق خویی می‌فرمایند: بعضی در ارکان و گوشه ها دچار وسواس شده و می‌گویند: اگر مستقیم جلو رویم شانه‌ی چپمان از کعبه جلوتر رفته و مقابل کعبه قرار نمی‌گیرد. پس باید به صورت کج حرکت کرد. نقطه اوج این بحث در حجر اسماعیل است. در آن‌جا مکانی هست که بسیار پیش می آید که شانه انسان مواجه با کعبه نباشد. بعضی در آنجا احتیاط می‌کنند. مرحوم امام خیلی تاکید داشت که دچار وسوسه نشوید؛ کعبه باید با صدق عرفی، در سمت چپ باشد. لذا این احتیاطات لازم نیست.[8] اما احتیاط ضرری ندارد؛ هرچند لازم نیست.

معیار سمت چپ قرار دادن کعبه

محقق خویی(ره) در مورد معیار سمت چپ بودن کعبه می‌فرماید:

و الظاهر أنّ العبرة في جعل الكعبة على اليسار بالصدق العرفي كما يظهر ذلك من طواف النبيّ (صلّى اللّٰه عليه و آله و سلم) راكباً، و الأولى المداقّة في ذلك و لا سيما عند فتحي حجر إسماعيل و عند الأركان.[9]

‌در روایات آمده که پیامبر اکرم (ص) طوافِ حجة الوداع و طوافِ عمره مفرده سال فتح مکه را سوار بر شتر انجام دادند. بسیاری از مسلمین هم سواره، طواف کردند.

رعایت این احتیاط‌ها در طواف برای کسی که سوار بر شتر است، چگونه می شود؛ در حالی که هیچ کس نگفته که پیامبر شانه‌اش کج شد. اصلاً این حرف ها نبود. لذا معلوم می‌شود که اساساً این دقت‌ها مطرح نیست.


[4] طواف به صورتی که طائف که پشت دیوار حجر طواف نکرده و از داخل حجر به دور کعبه بچرخد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo