درس خارج فقه استاد موسوی جزایری
97/09/13
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: استراحت در طواف؛ نقصان طواف/طواف/اعمال عمره تمتع/کتاب الحج؛
جواز نشستن برای استراحت در میان طوافمسألة ۳۱۱: يجوز الجلوس أثناء الطّواف للاستراحة (انسان میتواند در میان طواف کمی نشسته و استراحت کند. دلیل این مطلب روایاتند.) و لكن لا بدّ أن يكون مقداره بحيث لا تفوت به الموالاة العرفيّة، فإن زاد على ذلك بطل طوافه و لزمه الاستئناف.[1]
باب چهل و ششم از ابواب طواف به همین بحث اختصاص دارد. این حکم مشروط به عدم ضرر به موالات عرفیه است. مثلا استراحت دو تا چهار دقیقهای مخل به موالات نیست؛ ولی اگر میزان استراحت به ربع ساعت برسد اشکال ایجاد میکند؛ نیم ساعت به طریق اولی محل اشکال است.
روایات مساله1. صحیحه علی بن رئابمحقق خویی(ره) می فرماید: و يدلُّ على الصحّة مضافاً إلى ما تقدّم صحيحة علي بن رئاب[2]
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ (در بیشتر موارد همان ابن عیسی است. ولی ممکن است ابن خالد نیز باشد؛ البته هر دو صحیحند.) عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ (حسن بن محبوب از اصحاب اجماع است. سید بحرالعلوم(ره) درباره ایشان در شعر میفرماید: "ثم ابن محبوب کذا محمدُ ثمة عبدالله ثم احمدُ") عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ قَالَ: قُلْتُ (علی بن رئاب می گوید) لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الرَّجُلُ يُعْيِي (یعنی خسته شد. ریشه این فعل از "عی" و به معنی خسته شدن است. البته این طور که اعراب گذاشته شده غلط است و صحیح آن "یَعیَی" است.) فِي الطَّوَافِ أَ لَهُ أَنْ يَسْتَرِيحَ (آیا اجازه دارد که استراحت کند؟) قَالَ نَعَمْ يَسْتَرِيحُ ثُمَّ يَقُومُ فَيَبْنِي عَلَى طَوَافِهِ فِي فَرِيضَةٍ أَوْ غَيْرِهَا (نافله) وَ يَفْعَلُ ذَلِكَ فِي سَعْيِهِ وَ جَمِيعِ مَنَاسِكِهِ[3] .
امام(ع) فرمود: در سعی و سایر مناسک هم همین طور است؛ یعنی اگر کسی مثلا در میان سعی هم خسته شد، میتواند بنشیند.
روایت صریح است و اصحاب بر اساس آن فتوا دادهاند. پس صریحة الدلالة و صحیحة السند است. اما چون گفتیم: موالات عرفیه، شرط طواف است، مقدار فاصله باید چنان باشد که مخل موالات عرفیه نگردد.
این صحیحه، مطلق است ولی شرطیت موالات عرفیه را از خارج میدانیم. پس رعایت آن نیز لازم است.
البته طواف و سعی مثل نماز نیستند. هیئت اتصالیه مراتبی دارد. لزوم اتصال در نماز شدیدتر است. مثلا در نماز نمیتوان دو دقیقه برای رفع خستگی نشست؛ این مقدار مخل به موالات نماز و مبطل آن است. علما این بحث را در مواضع مختلفی مطرح نمودهاند. ولی یادمان هست که شیخ(ره) در یکی از کتابهایش که شاید رسائل یا مکاسب بود و همچنین سایر علما بحثی این چنین را مطرح نموده و گفتهاند: موالات، در اداء حروف یک کلمه بسیار شدید است و فصلی برای آن متصور نیست. اما میتوان مقداری فاصله را بین دو کلمه در یک جمله قرار داد. این فاصله بین دو جمله در یک کلام بیشتر نیز میشود و بیش از این میتوان بین دو آیه فاصله انداخت.
مرجع در تشخیص این فواصل در موارد مختلف، عرف است. هر موردی طبیعتی علی حده دارد. پس نمیتوان طواف را با نماز قیاس کرد. شدت لزومِ اتصال در طواف به اندازه نماز نیست. اما ایجاد فاصله بین طواف هم حدی دارد که رعایت آن حد برای حفظ موالات عرفیه در طواف لازم است.
البته فاصله میان دیگر اعمال حج -غیر طواف و سعی- نیز موضع دارد. مثلا میشود در رمی جمرات، دو یا سه سنگ زد و کمی نشست و بعد باقی را انجام داد. البته ما به صورت شرطی گفتیم. لذا اگر فاصله بیفتد اشکال ندارد و حتی اگر در غیر از طواف و سعی موردی برای فاصله انداختن نباشد، بیان ما مشکلی نخواهد داشت.
2. خبر ابن ابی یعفوروَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ يَسْتَرِيحُ فِي طَوَافِهِ فَقَالَ نَعَمْ (اشکال ندارد که استراحت کند) أَنَا قَدْ كَانَتْ تُوضَعُ لِي مِرْفَقَةٌ فَأَجْلِسُ عَلَيْهَا[4] . (در اثنای طواف ،برایم صندلی میگذاشتند و من بر آن مینشستم.)
محقق خویی(ره) تعبیر به خبر نموده است.[5] این تعبیر دلالت بر ضعفی در سند دارد. این ضعف از بابت معلی بن محمد است. اما سایر راویان، در اوج صحت و از اکابر اصحابند. حسن بن علی وشاء نیز واقفی نبوده، بلکه خیلی عالی است و مشکلی ندارد.
البته باید توجه داشت که هنگام ترک طواف برای استراحت، نباید از مطاف خارج شد و لازم است که موالات عرفیه مراعات شوند.
ناقص گذاشتن عمدی طوافمسألة ۳۱۲: إذا نقص من طوافه عمداً، فان فاتت الموالاة بطل طوافه، و إلّا جاز له الإتمام ما لم يخرج من المطاف، و قد تقدّم حكم الخروج من المطاف متعمداً [6] .
کسی که عمدا از طواف کم کند، اما بعد توبه نموده و تصمیم بر تکمیل بگیرد، در صورتی میتواند طواف خود را ادامه دهد که موالات عرفیه را به هم نزده باشد؛ چرا که با ایجاد فصل مخل افعال بعدی به آنچهکه انجام داده ملحق نخواهند شد. پس باید طواف را از ابتدا انجام دهد. اما اگر موالات عرفیه به هم نخورد و طائف از مطاف خارج نشود، مقداری انجام شده صحیح بوده و شخص باید یک یا دو شوط باقی مانده را تدارک نماید. البته در اینجا شرط تجاوز از نصف لازم نیست.
اما خروج عمدی از مطاف نیز مبطل طواف است. لذا طائف باید دوباره طواف را از سر بگیرد. پس دو شرط داریم؛ یکی عدم فوت موالات و دیگری عدم خروج از مطاف به صورت عمدی. هرچند ترک عمدی حکمی تکلیفی ندارد؛ اما این کار مبطل طواف است. لذا در صورتی که بعدا هم طواف را انجام ندهد، حج و عمره او، بیطواف خواهند ماند و تمام اعمال حجش باطل خواهند شد. اما اگر جبران کرد، اشکال ندارد.
نکته دیگر عدم ضررِ قصد قطع طواف است. طواف همچون نماز و روزه نیست که نیت شرط صحت عمل باشد. در این صورت اگر در زمانِ قصد، عمل را انجام نداد، قصد او کالعدم میشود. پس اگر تصمیم گرفت که عمل را دوباره انجام دهد، باید دوباره نیت کند و این مشکلی ندارد. حتی در نماز هم همینطور است؛ یعنی اگر در اثنای نماز لحظهای تصمیم گرفت که نماز نخواند، ولی در آن لحظه هیچ مبطلی انجام نداد، نمازش صحیح است. البته باید نیت را برای اتمام عمل تجدید کند؛ زیرا عمل صلاتی مشروط به نیت است. در سایر اعمال نیز حکم همین است. ولی ایجاد فاصل در نیت روزه مقداری مشکل است. البته ایجاد دو نیت در یک عمل عیبی ندارد و اگر نیت در عمل واحد صدبار هم تکرار شود، موجب اشکال و ضرری نیست.
کم کردن سهوی از طوافمسألة ۳۱۳: إذا نقص من طوافه سهواً، فان تذكره قبل فوات الموالاة و لم يخرج بعد من المطاف أتى بالباقي و صحّ طوافه[7] .
مساله قبل درباره نقصان عمدی طواف بود. اما این مساله در نقصان سهوی است. مرحوم خویی میفرماید: طواف کسی که از روی فراموشی چند شوط را انجام ندهد، با دو شرط صحیح است؛ شرط اول عدم خروج از مطاف است و شرط دوم حفظ موالات عرفیه. لذا اگر ناسی با حفظ این دو شرط، اشواط باقی مانده را انجام دهد، طوافش صحیح است. ادله این حکم نیز همان مواردی است که پیشتر بیان شد.
"و أمّا إذا كان تذكره بعد فوات الموالاة أو بعد خروجه من المطاف (اما با از بین رفتن یکی از دو شرط فوق -خروج از مطاف یا زوال موالات عرفیه- مساله تفصیل پیدا میکند.) فان كان المنسي شوطاً واحداً أتى به و صحّ طوافه أيضاً و إن لم يتمكّن من الإتيان به بنفسه و لو لأجل أن تذكره كان بعد إيابه إلى بلده، استناب غيره".[8]
اینجا بین اینکه شوط فراموش شده یک شوط یا بیشتر باشد، تفاوت است. اگر مقدار فراموش شده، تنها یک شوط است؛ هرچند شخص عمدا از مطاف خارج شده باشد، میتواند آن را جبران نماید. پس، زائل شدن موالات عرفیه در اینجا مانعی ندارد و طائف باید آن شوط را تدارک نماید. دلیل بر این حکم، معتبره حسن بن عطیه است.
معتبره حسن بن عطیهمُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ (شیخ طوسی) بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ (الاهوازی) عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ (رضوان الله عليه)
عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَطِيَّةَ (اینکه از روایت تعبیر به معتبره شده، نه صحیحه، از بابت حسن بن عطیه است. معتبره بودن روایت از این جهت است که حسن بن عطیه انحرافی در مذهب داشته؛ مثلا واقفی یا فطحی است. البته وثاقت این راوی، مانع از ایراد خلل به روایت می شود؛ مگر بنا بر مبنای صاحب مدارک(ره). ایشان به موثقه نیز عمل نمیکرد و تنها صحیحه را حجت میدانست.) قَالَ: سَأَلَهُ سُلَيْمَانُ بْنُ خَالِدٍ وَ أَنَا مَعَهُ (من هم همراهش بودم.) عَنْ رَجُلٍ طَافَ بِالْبَيْتِ سِتَّةَ أَشْوَاطٍ (شش شوط طواف کرد.) قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ كَيْفَ طَافَ سِتَّةَ أَشْوَاطٍ (حضرت(ع) تعجب نمود و فرمود: چگونه شش شوط به جا آورد.) قَالَ اسْتَقْبَلَ الْحَجَرَ وَ قَالَ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ عَقَدَ وَاحِداً (عرض کرد این شخص وقتی میخواست طواف را شروع کند به حجرالاسود رو کرده، نیت نمود، الله اکبر گفت و این را یک شوط حساب کرد. بدون اینکه شوطی را انجام داده باشد. -البته تکبیر حین شروع طواف استحباب دارد.- لکن بعد متوجه شد که کار اشتباهی کرده است. حال از امام صادق(ع) سوال شده است و ایشان در جواب فرمودند:) فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَطُوفُ شَوْطاً فَقَالَ سُلَيْمَانُ فَإِنَّهُ فَاتَهُ ذَلِكَ حَتَّى أَتَى أَهْلَهُ قَالَ يَأْمُرُ مَنْ يَطُوفُ عَنْهُ[9] .
حضرت(ع) فرمود: که یک شوط را انجام دهد و طواف را تکمیل کند. عرض شد این شخص طواف را انجام نداد و شهر خود بازگشت. امام(ع) فرمود: نائب بگیرد تا نیابتاً یک شوط باقی مانده از طرف او انجام شود.
دلیل این حکم این است که نمیدانسته یک شوط کم کرده و تصور میکرد که طواف را صحیح انجام دادهاست. حتی در فروع فقهیه هم داریم که حج کسی که همه اعمال را انجام داده، ولی تمام طواف را فراموش مینماید، صحیح است؛ لکن باید برگردد و طواف را تدارک نماید. پس اعمال کسی که تنها یک شوط را فراموش کرده به طریق اولی صحیح است.
اما با توجه به وجوب ترتیب بین اعمال، این سوال طرح میشود که اگر طواف صحیح انجام نشده، اعمال مترتب بر آن چگونه صحیح میشوند؟. بنابراین با عدم صحت طواف، نباید سعی، تقصیر و سایر اعمال مترتب بر آن هم صحیح باشند.
پاسخ ما این است که این شخص معذور و ناسی بوده و اکنون نسيان رفع شدهاست. نسیان از جمله عذرهاست و در حدیث آمده "کل ما غلب الله علیه فالله اولی بالعذر".[10] یعنی خداوند اولی است که عذرمعذورین را قبول کند. لذا این مورد نیز معفو عنه است. پس اگر تمام طواف را فراموش کرده و سایر اعمال را انجام دهد نیز اعمالش صحیح است.
از این روایت دو حکم فهمیدیدم؛ یکی حکم کم کردن یک شوط که اشکال نداشته و هر زمان آن را تدارک کند، موجب تصحیح طواف است و دیگر اینکه در صورت عجز باید نائب گرفت.
اما در مورد حکم فراموشی بیش از یک شوط از طواف میفرماید: و إن كان المنسي أكثر من شوط واحد و أقل من أربعة رجع و أتم ما نقص (اگر میزان فراموش شده بیش از چهار شوط باشد، کل طواف باطل است و باید آن را از سر بگیرد. اما برای کمتر از چهار شوط، باید رجوع نموده و مقدار ناقص را انجام دهد.) و الأولى إعادة الطّواف بعد الإتمام (مستحب است که طواف را نیز اعاده کند. پس این فرض هم ملحق به شوط واحد است که در این باره روایت وجود دارد.) و إن كان المنسي أربعة أو أكثر فالأحوط الإتمام ثمّ الإعادة[11] . (اگر مقدار منسی بیش از چهار شوط بود، احوط این است که آن را تدارک نموده و پس از آن کل طواف را اعاده کند. البته راه دیگر هم این است که یک طواف به نیت اعم از تمام و اتمام بهجا آورد.)
مستند حکم فراموشی کمتر از چهار شوطدلیل امکان رجوع و اتمام فرض نسیان کمتر از چهار شوط، معتبره اسحاق بن عمار است.
وَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ (ظاهراً نام ایشان احمد بن ادریس و از ثقات جلیل القدر است.) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ (همه روایان صحیح هستند؛ مگر اسحاق بن عمار که فطحیست. لذا روایت موثقه میشود.) قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ طَافَ بِالْبَيْتِ ثُمَّ خَرَجَ إِلَى الصَّفَا فَطَافَ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ فَبَيْنَمَا هُوَ يَطُوفُ إِذْ ذَكَرَ أَنَّهُ قَدْ تَرَكَ بَعْضَ طَوَافِهِ بِالْبَيْتِ- قَالَ يَرْجِعُ إِلَى الْبَيْتِ فَيُتِمُّ طَوَافَهُ ثُمَّ يَرْجِعُ إِلَى الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ فَيُتِمُّ مَا بَقِيَ[12] .
امام علیه السلام در مورد کسی که طواف کرده و در سعی صفا و مروه متوجه شد که مقداری از طواف را انجام نداده، فرمود: به کعبه برگشته و طواف را تمام کند؛ هرچه سعی انجام داده قبول است و باید تتمه سعی را اتیان نماید. این امتیازات به خاطر ترک نسیانی طواف و معذور بودن ناسی است. روایت میفرماید: "کل ما غلب الله علیه فالله اولی بالعذر"؛ خداوند عذر معذورین را میپذیرد.
روایت این طور است. ولی تفصیل بین کمتر و بیشتر از چهار شوط، اولا از تسالم[13] اصحاب و ثانیا از عبارت روایتی که میفرماید: "رَجُلٌ طَافَ بِالْبَيْتِ" به دست میآوریم.
این تعبیر روایت، در مورد یک شوط یا دو شوط به کار نمیرود. "طاف بالبیت" در مواردی کاربرد دارد که عمده طواف انجام شده و جزء کمی از آن باقی مانده باشد. در صورت انجام یک شوط یا دوشوط، عبارت "اخذ ان یطوف" یا "اراد ان یطوف" بهکار میرود. اما "رَجُلٌ طَافَ بِالْبَيْتِ" در این موارد صادق نیست. پس صدق عرفی و تسالم اصحاب موید این مطلب هستند. ایشان فرمودهاند: اگر مقدار فراموش شده کمتر از مقداری که انجام شده، باشد، طواف صحیح است. اما اگر مقدار انجام شده کمتر باشد -مثلا یک یا دو شوط- طواف باطل بوده و باید اعاده شود.
متذکر میشویم که هرچند موالات در خروج عمدی شرط است، اما در محل بحث چون ترک به واسطه نسیان بوده، طائف معذور است. این حکم مستند به روایت است.