< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد موسوی جزایری

92/01/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: بررسی صور مختلف جریان اصالت الصحه / ملحقات استصحاب / استصحاب
 مروری اجمالی بر مطالب جلسهﻯ گذشته:
 همانطور که در جلسهﻯ گذشته گفتیم محقق خوئی(ره) در جواب محقق قمی(ره) که فرمودند در اصالت الصحه، صحت فاعلیه معتبر است، به صورت مطلق می فرمایند صحت واقعیه که همان صحتِ عند الحامل است معتبر می باشد؛ چون حامل آن چیزی که خودش صحیـح می بیند را صحت واقعیـه می دانـد. لکن ایشان در بحث بعدی تفاصیلی بیان می کنند که با جواب مطلق ایشان منافات دارد. این تفاصیل با دسته بندی ای که به نظر ما اولی است، پنج صورت دارند که عبارتند از:
 صورت اول، تطابق مبنای حامل و فاعل:
 صورت اول جایی است که حامل می داند شخص فاعل عالم به حکم است و علم او نیز مطابق با علم خودش است و اختلاف مبنا ندارند. این صورت، قدرمتیقن از جریان اصالت الصحه می باشد که در آن، حمل بر صحت واقعیه می شود. چون ظاهر فعل آن شخص ایـن است که آن عمل را همانطور که صحیح می داند انجام می دهد و از اعتقاد خودش تخلف نمی کند.
 صورت دوم، جهل حامل به وضعیت فاعل:
 صورت دوم جایی است که حامل جاهل به علم فاعل است و نمی داند که او عالم به مسأله است یا نه ولی قطع به بطلان عمل او نیز ندارد و احتمال می دهد آن شخص، فعل صحیحِ واقعی را انجام داده باشد. در این صورت اگر مبنای ما ظهور حال مسلم در انجام صحیحِ فعلی که صحیح می داند باشد، این دلیل قاصر است. چون حامل علم به جاهل بودن او دارد و ظهور حالی وجود ندارد.
 اما در اینجا یک اصل عقلایی مبنی بر عدم تجسس وجود دارد. یعنی عقلاء بلکه متشرعه وقتی برای خرید به بازار می روند، نسبت به عالم بودن یا نبودن آن شخص تجسس نمی کنند. لذا در این صورت نیز فعل آن شخص حمل بر صحت واقعیـه می شود و تجسس نسبت بـه آن انجام نمی شود بلکه گفته می شود إن شاء الله آن شخص مسأله اش را می داند و فعلش را به صورت صحیح انجام می دهد.
 صورت سوم، علم حامل به جاهل بودن فاعل:
 صورت سوم جایی است که حامل عالم به جهل فاعل باشد و بداند که او مسأله اش را نمی داند و اگر عملش صحیح باشد، از باب تصادف و اتفاق آن را به صورت صحیح انجام داده است.
 صورت چهارم، علم حامل به مخالفت مبنای فاعل با مبنای خودش:
 صورت چهارم جایی است که حامل می داند شخص فاعل عالم است لکن علم به مخالفت مبنای او با مبنای خودش نیز دارد. مثلاً آن شخص در تسبیحات اربعه یک مرتبه را کافی می داند ولی حامل سه مرتبه را لازم می داند، یا اینکه او سوره را واجب نمی داند ولی حامل سوره را واجب می داند.
 خود این صورت که حامل و فاعل اختلاف مبنا دارند، دو صورت دارد؛ گاهی اختلاف مبنا به صورت تباین است و آن چیزی که حامل صحیح می داند، فاعل باطل می داند و آن چیزی که حامل باطل می داند، فاعل صحیح می داند. صورت دیگر جایی است که اختلاف مبنا به صورت تباین نباشد، همانند تسبیحات اربعه که حامل سه مرتبه را لازم می داند لکن فاعل سه مرتبه را باطل نمی داند بلکه آن را جایز می داند؛ یا مثلاً وقتی فاعل، سورهﻯ کامله را واجب نمی داند، به معنای این نیست که آن را مبطل بداند. لذا در این صورت که اختلاف مبنای حامل و فاعل به صورت تباین نیست، امکان صدور صحیح عمل از شخص فاعل وجود دارد.
 نظر اعلام معاصرین پیرامون صورت سوم و چهارم:
 برخی از اعلام معاصرین مثل مرحوم آقا ضیاء(ره) و مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانی(ره) و مرحوم آقا رضا همدانی(ره) و امثال این بزرگان قائل به اصالت الصحهﻯ تعبدیه می باشند. یعنی این دسته از علما به مجرد احتمال صدور صحیحِ عمل از مسلم ولو از باب تصادف و اتفاق، عمل او را حمل بر صحیح می کنند و می فرمایند سیرهﻯ متشرعه بر این معنی قائم شده است و دلیل آن نیز تسهیل و تخفیف بر مکلّفین است.
 به عبارت دیگر این دسته از علما در صورت دوم که حامل، جاهل به وضعیت فاعل است قائل به تجسس نیستند و تجسس نمی کنند که ما نیز این مطلب را قبول داریم ولی در صورت های بعدی که حامل می داند فاعل، جاهل به مسأله است یا اینکه عالم است لکن مبنای او مخالف مبنای خودش است، می فرمایند علیرغم وجود اختلاف در فتوا و تقلید بازهم اصالت الصحه جاری و فعل او حمل بر صحیح واقعی می شود. سیرهﻯ متشرعه نیز بر این مطلب واقع شده است؛ چون وقتی مردم برای خرید به بازار می روند، حتی در صورتی که بدانند قصاب جاهل به مسأله است بازهم از او گوشت می خرند و در معاملات و معاشرات خود به این مسأله اهمیتی نمی دهند.
 نظر محقق خوئی(ره) پیرامون صور اربعه:
 محقق خوئی(ره) نسبت به کلام اعلام در دو صورت آخر مناقشه کرده و می فرمایند معلوم نیست در این دو صورت نیز سیرهﻯ متشرعه وجود داشته باشد. برخلاف صورت اول که حامل علم به وضعیت فاعل دارد و می داند مبنای او موافق مبنای خودش است لکن شک دارد که عمداً فعل خود را باطل کرده است یا نه که در این صورت نسبت به فعل او اصالت الصحه جاری می شود. همچنین برخلاف صورت دوم که حامل نسبت به عالم بودن فاعل جاهل است که در این صورت نیز اصالت الصحه جاری می شود و تجسس لازم نیست. ایشـان می فرمایـند جریان سیرهﻯ متـشرعه در دو صـورت اول را می پذیریم ولی در صورت سوم که حامل علم به جهل فاعل دارد و در صورت چهارم که حامل می داند فاعل، علم به مسأله دارد لکن مبنای او مخالف مبنای خودش است، استقرار سیره و جریان اصالت الصحه مشکل است و برای ما احراز نشده است.
 بسیاری از علما نیز ولو در کتب علمیهﻯ خود نسبت به این دو صورت قائل به وجود سیره می شوند و می گویند اصالت الصحه در جمیع موارد تعبداً جاری است ولی در مقام عمل، شک می کنند و نسبت به وجود سیره در دو صورت آخر مناقشه می کنند.
 اشکال ما بر بیان محقق خوئی(ره):
 به نظر ما ظاهراً مناقشهﻯ محقق خوئی(ره) در دو صورت آخر صحیح می باشد لکن ایرادی که بر ایشان وارد است این است که ایشان ابتدا در جواب محقق قمی(ره) به صورت مطلق می فرمایند در همه جا اصالت الصحه جاری می شود و فعل مسلم را حمل بر صحت واقعیه می کنیم ولی در بحث بعدی قائل به این تفاصیل شده اند. حال آنکه وقتی ایشان در جواب محقق قمی(ره) به طور مطلق صحت واقعیه را اثبات می کنند، باید همانند مبنای آقا ضیاء(ره) و شیخ محمد حسین اصفهانی(ره) و آقا رضا همدانی(ره) در همه جا قائل به اصالت الصحه شوند و تفصیلی در این بحث مطرح نکنند.
 لذا به نظر ما بین این دو بحثِ محقق خوئی(ره) تهافتی به نظر می رسد و ایشان طبق مبنای خودشان باید در جواب محقق قمی(ره) نیز قائل به تفصیل شوند و بگویند همانطور که در بعضی از موارد، اصالت الصحه جاری می شود، در برخی از موارد نیز اصالت الصحه جاری نمی شود.
 استثنای باب نماز از تفاصیل مذکور به جهت وجود حدیث «لا تُعاد»:
  نسبت به حکم صور مذکور، استثنایی وجود دارد و آن باب نماز است که نسبت به آن، حدیث «لا تُعاد» وارد شده است. یعنی از جهت وجود حدیث «لا تُعاد» در غیر ارکان، در صورتی که حامل بداند فاعل عالم به مسأله است لکن مبنای او مخالف با مبنای خودش است و این مخالفت نیز بر وجه تباین نباشد بلکه بر وجه عموم مطلق باشد و مثلاً طبق اجتهاد خودش در تسبیحات اربعه که از ارکان نیست، یک مرتبه را کافی بداند ولی به نظر حامل، سه مرتبه لازم باشد، در این صورت نماز آن شخص از نظر حامل نیز صحیح است و حامل می تواند به او اقتدا کند. به دلیل اینکه در جریان حدیث «لا تُعاد» گفتیم اگر اختلالی که در فعل آن شخص وجود دارد، در غیر ارکان و از روی عذر باشد، نمازش صحیح است. در ما نحن فیه نیز اجتهاد آن شخص در کفایت یک مرتبه گفتن تسبیحات اربعه نیز عذری به حساب می آید که موجب شمول حدیث «لا تُعاد» می شود؛ ولو طبق اجتهاد حامل، اجتهاد او غلط باشد و تسبیحات اربعه باید سه مرتبه خوانده شود. چون یک مرتبه خواندن او از روی عمد نیست بلکه از روی عذر و اجتهاد او است که نوعی جهل مرکب به حساب می آید و آن شخص، متعمد در آن نیست.
 البته خود این مطلب نیز استثنایی دارد و آن باب قرائت است که امام جماعت، ضامن است و تحمل قرائت مأموم را می کند و مأموم نیز به اعتماد قرائت امام، قرائت نمی کند. در این صورت اگر طبق مبنای مأموم در قرائت امام غلطی وجود داشته باشد ولو از جهت اجتهاد امام باشد، اکتفا کردن و اقتدا کردن به او محل اشکال است. برخلاف سایر مواردی که غیر ارکان هستند و مثل تسبیحات اربعه یا ذکر سجود و رکوع، هیچکدام از امام و مأموم تحمل از دیگری نمی کنند بلکه هرکدام برای خودش می خواند که در صورت غلط خواندن امام از روی اجتهاد خودش نه از روی عمد، اشکالی پیش نمی آید.
 جمع بندی نهایی پیرامون صور اربعه:
 نتیجه اینکه در جمیع موارد باب نماز، بین ارکان و غیر ارکان تفصیل دادیم و گفتیم اجتهاد در ارکان فایده ای ندارد و عذر به حساب نمی آید. لذا اگر کسی از روی اجتهاد خودش رکوع یا دو سجده را خراب کند، فایده ای ندارد ولی اگر اخلال او در واجبات غیر رکنی غیر از قرائت- و به استناد اجتهادش باشد، اشکالی ندارد و نمازش صحیح است و مأموم نیز می تواند به او اقتدا کند.
 این مطلب به دلیل وجود حدیث «لا تُعاد» در باب نماز است ولی در غیر باب نماز این تفصیل وجود ندارد. مثلاً اگر به نظر حامل عقد باید به صورت عربی خوانده شود ولی به نظر فاعل، به صورت فارسی نیز صحیح باشد و حامل نداند که او عقد را به چه صورتی انجام داده است، نمی تواند به عقد او اکتفا کند. چون ممکن است آن شخص عقد را به صورت فارسی خوانده باشد که به نظر حامل باطل است و در اینجا حدیث «لا تُعاد» نیز وجود ندارد.
 پس ثمرهﻯ تفاصیل و صوری که بیان کردیم، در باب نماز از جهت جریان حدیث «لا تُعاد» در غیر ارکان، بسیار کم است ولی در غیر نماز مثل عقود و ایقاعات، مواردی پیدا می شود. مثل رعایت شرط ماضویت در صیغهﻯ عقد که اگر فاعل، علاوه بر صیغهﻯ ماضی، صیغهﻯ مضارع را هم صحیح بداند، نمی توان به عقد او اکتفا کرد. چون صیغهﻯ مضارع از نظر حامل باطل است و حدیث «لا تُعاد» نیز در اینجا وجود ندارد.
 والسلام

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo