< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد موسوی جزایری

92/11/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: جواز تقلید
هم می توانیم بگوییم تقلید جایزاست و هم می توانیم بگوییم واجب است، کسی که توانایی اجتهاد یا احتیاط را دارد خب می تواند تقلید بکند می تواند هم تقلید نکند و برود اجتهاد بکند یا احتیاط بکند لذا مخیّر است، اما کسی که عاجز است از اجتهاد یا احتیاط به دلیل کثرت مشاغل و امثال آن خب قهرا تقلید برای او واجب و متعیّن می شود، پس هردو تعبیر صحیح است، جایز است برای کسی که قادر است و واجب است برای کسی که عاجز است.
دلیل این وجوب چیست؟ سیره عقلائیه بر رجوع جاهل به عالم، حالا سیره عقلائیه باید امضا شده باشد نه مردوعه، این سیره آیا مردوعه است یا امضا شده؟ یقینا مردوعه نیست و امضا شده است به خاطر ادله مختلفی که داریم از جمله آیات شریفه و روایاتی که در این باب داریم، علی الخصوص که علم داریم که در زمان پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام اینگونه نبود که همه رجوع بکنند به پیامبر بلکه خیلی اوقات از یک عالمی مسئله را می پرسیدند، لذا مسلّم است که دأب مسلمین این نبوده که همه به معصوم رجوع بکنند، البته دلشان میخواست محضر پیامبر و ائمه را درک بکنند لکن مقیّد نبودند.
کما اینکه زمانی که امام صادق علیه السلام اعتراض به حمّاد کرد که چرا نمازت را اینگونه می خوانی؟ اشکال امام صادق به واجبات نماز حمّاد نبود بلکه حمّاد نمازش را به حسب واجب صحیح می خواند لکن خیلی از مستحبّات را رعایت نمی کرد، حمّاد جواب داد «انا قرأت کتاب حریز من اوّله الی آخره» حضرت به او فرمود کافی نیست و به من نگاه کن تا من دو رکعت نماز برایت بخوانم، سپس حضرت به حمّاد فرمود «یا حمّاد هکذا صلِّ»[1] غرض این است که حمّاد به صرافت ذهن خودش به کتاب حریز عمل کرده بود و به واجبات عمل کرده بود و آن را کامل می دانسته، این نشان می دهد بین اصحاب ائمه رجوع به اصحاب دیگر و کتبشان شایع بوده، کتابهای زیادی هم در دست اصحاب بوده و عمل می کردند، گاهی هم به ائمه بعدی نشان می دادند و آنها نیز تایید می کردند خلاصه این یک سیره رایجی بوده و از نظر تاریخی برای ما معلوم و مسلّم است.


ادله جواز تقلید
آیه سوال
اما از ادلّه قرآنی مسئله آیه شریفه «فاسئلوا اهل الذکر إن کنتم لا تعلمون»[2] اگر نمی دانید و جاهلید پس چرا از علما سوال نمی کنید؟ اهل الذکر یعنی آنهایی که می دانند، نفرموده سوال کنید از خود پیامبر، نفرموده فاسئلوا عن النبی، حال آنکه اگر نمی خواستند به غیر پیامبر مراجعه بشود نباید مطلق می گفتند.
حالا این آیه شریفه با دو سوال مواجه است:
اول اینکه اهل الذکر تفسیر شده به خصوص ائمه اطهار علیهم السلام، آیا اشکالی به بحث ما وارد می کند؟ نه، محقق خوئی هم مرتب سر درس می فرمود که ما روایات زیادی داریم مبنی بر اینکه مصداق اهل الذکر ائمه اطهار علیهم السلام هستند و اینها همه از باب اظهر المصادیق است، «ان القرآن یجری مجری الشمس و القمر»[3] یعنی قرآن همانند خورشید و ماه است و نورش همه را در بر می گیرد و اختصاص به یک قوم خاص ندارد، لذا در روایت دیگری آمده «إن القرآن لو نزل في قوم فماتوا لمات القرآن»[4] لذا اگر مصداق آیه اختصاص داشته باشد به زید بن ثابت یا زید بن ارقم، هر آینه با موت آنها آیه هم از بین می رفت، در این آیه هم اظهر المصادیق آیه اهل بیت علیهم السلام هستند ولی اگر کسی از معصوم سوال پرسید و عالم شد آیا دیگر مصداق آیه نیست؟ باز هم هست. پس غیر از امام معصوم هم می توانند مُخبِر احکام الله باشند از این حیث است که می گویند ائمه معصومین علیهم السلام اظهر المصادیق هستند.
ذکر یک نکته در تفسیر آیه
حالا ما نکته ای را به فرمایش سیدنا الاستاد اضافه می کنیم که نکته مهمی هم هست و نباید مغفول عنه واقع بشود و آن اینکه أهمّ این سوالات راجع به علومی است مانند علم به احکام الله و عقاید و امثال آن، این سوالات هم زمانی پیش می آیند که پیامبر صلّی الله علیه و آله هم در میان ما نیست و این مسئله هم در میان سنّت رسول الله صلّی الله علیه و آله وجود ندارد، در چنین جایی اهل سنّت قیاس می کردند لکن ما که قیاس را جایز نمی دانیم، لذا چه باید بکنیم؟ برویم از زراره و ابو بصیر بپرسیم؟ آنها هم مانند ما اطّلاع ندارند زیرا برای یافتن جواب باید به لوح محفوظ دسترسی داشته باشند، چگونه از لوح محفوظ اطّلاع پیدا بکند؟
ائمه سلام الله علیهم در چنین جایی فرمودند که ما مواریث علمی داریم از جدّمان پیامبر که این مواریث پیش ماست و نزد دیگران نیست و ما مراجعه می کنیم و می توانیم بفهمیم جواب هر سوالی را، عامّه محرومند از این علوم ولی ائمه علیهم السلام استفاده می کنند، لذا مرجع اوّل برای حکم اللهی که هنوز بیان نشده و کسی بیانش نکرده نمی تواند زراره و ابو بصیر باشد، بلکه مرجع اول ائمه معصومین علیهم السلام هستند، سایر معارف دینی هم همینطور، مثلا مسائلی مانند خدا و صفات خدا را از کجا باید فهمید؟ اهل عامّه که دسترسی ندارند به اهل بیت ببینید به چه ورطه های باطلی افتاده اند. غیر از امام کسی نمی تواند مُبرِز این احکام و علوم الهی باشد، زراره و ابو بصیر و سایرین در مرتبه بعد از امام معصوم قرار دارند.
پس تفسیر «فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون» به ائمه علیهم السلام ناظر به این مرتبه است یعنی در اصل علم به احکام الله کسی غیر از امام معصوم نمی تواند پاسخگو باشد، لذا تفسیر به خصوص ائمه معصومین اختصاص به این مورد دارد.
لکن بعد از اینکه امام بیان کردند، دیگر مرتبه رجوع به امام تمام می شود و دیگر علمش در دست مردم است و به یکدیگر مراجعه می کنند . در این مرتبه می توان به زراره رجوع کرد اما رجوع به زراره به چه غرضی است؟ باز هم به غرض کشف قول معصوم. حتی مجتهدین که إعمال نظر می کنند برای فهم کلام معصوم است،.
غرض ما این است که در آیه شریفه تفسیری که شده به ائمه معصومین علیهم السلام این در مورد مطالبی است که فهمشان منحصر است در حضرات معصومین علیهم السلام که آنها هم مبادی دین هستند مانند احکام الله، در چنین جایی نمی توان گفت ائمه علیهم السلام اظهر المصادیق است زیرا مصداقش منحصر است در پیامبر و معصومین علیهم السلام و زراره و ابو بصیر دیگر مصداقیت ندارند.


[3] البرهان، سید هاشم بحرانی، جلد مقدمه، ص5، نشر اسماعیلیان.
[4] البرهان، سید هاشم بحرانی، جلد مقدمه، ص5، نشر اسماعیلیان.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo