< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد موسوی جزایری

92/11/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مسئله جواز احتیاط
ما گفتیم که مکلف یا باید مجتهد باشد یا مقلد و یا محتاط، حالا اگر عامی تصمیم گرفت که عمل به احتیاط بکند همینطوری که نمیتواند عمل به احتیاط بکند بلکه احتیاطش باید مستند به تقلید باشد، یعنی در خود جواز احتیاط هم باید مقلد باشد، پس اول باید تقلید بکند از یک مجتهدی که فتوی بدهد به جواز احتیاط و بعد عمل به احتیاط بکند،
دلیلش هم این است که عامی از ادلّه که سر در نمی آورد و خود این مسئله احتیاط یک مسئله اختلافی است و برخی از آقایان جوازش را قبول ندارند، دلیلش هم این است که عمل به احتیاط همان امتثال اجمالی است و در امتثال اجمالی حد اقل این است که قصد تمیز از بین می رود در حالی که برخی آقایان قصد تمیز را شرط می دانند و یا مانند آقای نائینی امتثال اجمالی را در جایی که امتثال تفصیلی ممکن باشد جایز نمی دانند، حالا عامی که از این وجوه و ادلّه مسائل سر در نمی آورد ولی حداقل می فهد که مجتهدین اختلاف دارند لذا شک می کند، حالا که شک دارد به چه مجوزی به یک چیز مشکوک عمل بکند؟ نمیتواند به فعل مشکوک اکتفا بکند زیرا قاعده اشتغال جلوی او را می گیرد، پس باید در همین مسئله تقلید بکند از مجتهدی که عمل به احتیاط را جایز می داند پس در واقع محتاط هم مقلّد است تا حجت داشته باشد در عمل به امتثال اجمالی.
مسئله علم مکلّف به بدیهیّات و یقینیّات
یک سری مسائل داریم که انسان می تواند به آنها عمل بکند بدون اینکه مجتهد باشد یا مقلّد باشد، احتیاط هم در آنها صدق نمی کند و آن مسائل ضروریات و بدیهیّات اسلام هستند مانند وجوب نماز و روزه، هیچ کس نمی گوید نماز واجب است به استناد فتوای فلان مجتهد.
برخی آقایان مانند سید صاحب عروه یقینیّات را هم اضافه کرده اند، یقینیّات بدیهی نیستند لکن طوری هستند که عامی به آنها یقین پیدا بکند ولو اینکه بدیهی هم نیست[1]، مثلا قرائت حمد و سوره در رکعت اول و دوم، خب مسلمان است پدرش را دیده مادرش را دیده، آبا و اجدادش را دیده، شهرهای مختلف را دیده، دیگر مطمئن است و می گوید همه که اشتباه نمی کنند. خب درست است که این حکم از بدیهیات نیست، لکن برخی مکلّفین به یقین می رسند و قطع هم حجّت است و هر کجا که قطع پیدا کرد به حکم شرعی در حق او حجت است و می تواند به قطعش عمل بکند، با این قطع مجتهد هم نمی شود زیرا إعمال نظر نمی کند بلکه از این راههایی که گفتیم به قطع رسیده است.
چرا این قطع حجت است؟ چون موَمِّن است، انسان تقلید و احتیاط می کند برای تحصیل موَمِّن، دنبال معذِّر می گردد، یقین هم حجّت است و نوعی موَمِّن است.
مسئله عمل بلا تقلید
اگر عامی در عین حال که مجتهد نیست و احتیاط هم نمی کند تقلید را ترک کند و در عین حال برخی مسائل را هم انجام می دهد، آن مسائل هم از بدیهیّات و ضروریّات نیستند، عملش چه حکمی دارد؟ سیّد یزدی می گوید عملش باطل است[2]، مراد از این بطلان، بطلان ظاهری است، یعنی قابل اعتماد نیست و نمی تواند به آن اکتفا بکند چون مشکوک است، در مقام امتثال که مکلّف باید دنبال فراغ یقینی باشد این مکلّف اکتفا به شک کرده است، حال آنکه الاشتغال الیقینی یستدعی الفراغ الیقینی، پس این مکلّف در مَعرض وقوع در عذاب است در عین حال هم ممکن است صحّت واقعیّه داشته باشد، از کجا می تواند این را بفهمد؟ باید مراجعه بکند به مجتهد عصر خود که تقلید از او برایش واجب بوده است و اعمالش را با نظر او باید تطبیق بکند.
مثلا اگر یک خانمی را عقد کرده بیست سال پیش به عقد فارسی، الان می خواهد ببیند حکم این عقدش چیست. باید برود و طرح مسئله بکند اگر مجتهد الان بگوید عقدت صحیح است فبها می تواند ترتیب اثر بدهد، اگر بگوید باطل است که عقدش محکوم به بطلان است. نمی تواند رها بکند و بگوید هر چه بود بود، قاعده اشتغال شامل او میشود، مضاف بر اینکه اعمال آینده او اثر شرعی دارد مثلا می خواهد نگاه کند مقاربت بکند یا ارث ببرد.
برخی آقایان گفته اند که باید به حجّت بیست سال پیشش نگاه بکند (همان موقع که عقد را خوانده) الان ما نمی خواهیم وارد این تفاصیل بشویم لکن کلّیتا می گوییم این حرف را قبول نداریم، اگر متعیّن بوده باشد یک حرفی لکن اگر مجتهدین متعددی وجود داشته باشد و نظرات مختلف باشند و او هم اخذ نکرده به نظر هیچ کدام، لذا چرا بر او تعیّن داشته باشد؟ بله اگر تقلید از یک نفر بر او متعیّن بود این یک حرفی، یا اگر فتوی همه در بیست سال پیش واحد بود، لکن در هر صورت فتوای مجتهد فعلی برای او مسقط تکلیف است و همه آثار را می تواند بر آن بار بکند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo