< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد جزایری

93/07/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ايراد محقق خوئي به صاحب کفايه
گفتيم که در معناي حرفي سه قول وجود دارد که دو قول آن دو طرف افراط و تفريط هستند، يکي قول صاحب کفايه است که مي گويد ذات معناي اسمي و حرفي هيچ تفاوتي با هم ندارند، قول ديگر قول عده اي است که مي گويند حروف اصلا معنايي ندارند بلکه فقط علامت اند مانند علاميّت رفع و نصب و جر، قول سومي هم هست که بعدا خواهيم گفت.
قول دوم را که رد کرديم و تمام شد قول صاحب کفايه را هم اينگونه جواب داديم که وقتي ما به وجدانمان رجوع مي کنيم مي بينيم شأن و نقش معاني حرفيه ايجاد ارتباط ميان معاني اسميّه است و اين ارتباط از شئون نسبت است لذا موضوع له حروف نسبت و ارتباط است و اين هيچ ربطي به مفهوم «ابتدائيّت» و امثال آن ندارد.
حالا ايراد ديگري را محقق خوئي گرفته هم نسبت به معناي اسمي صاحب کفايه و هم نسبت به معناي حرفي ايشان، اما در مورد معناي اسمي صاحب کفايه فرموه بود که معناي اسمي آن است که معنا ملحوظ باشد استقلالا، محقق خوئي اشکال مي کند بعضي وقتها ما معناي اسمي مي بينيم در حالي که ملحوظ آلي است نه استقلالي، مانند «تبيّن» در آيه شريفه «کلوا و اشربوا حتي يتبيّن لکم الخيط الابيض من الخيط الاسود من الفجر» در مورد اين آيه محقق خوئي مي پرسند آيا «تبيّن» خودش موضوعيّت دارد يا اينکه طريق و آلت است به تحقق طلوع فجر؟ موضوع حکم آيا وجود واقعي طلوع فجر است يا تبيّنش نزد ما؟ قطعا موضوع حکم خود طلوع فجر است به صورت واقعي نه «تبيّن»، «تبيّن» در ذهن ما يک آلت است و اخذ آن در حکم به صورت آلي بوده نه استقلالي در حالي که معناي اسمي است.[1]
اما در مورد معناي حرفي صاحب کفايه فرموده بودند آن معنايي است که ملحوظ بشود آله للحاظ حال الغير، محقق خوئي اشکال مي کنند و مي فرمايند ما گاهي اوقات مي بينيم معناي حرفي ملحوظ بالاستقلال است، پيش مي آيد گاهي توجه و التفات استقلالي مخاطب و متکلم معناي حرفي است مانند جايي که مي دانيم زيد آمده لکن نمي دانيم خودش تنها آمده يا با کسي آمده، سوال مي کنيم «جاء زيد وحده او مع عمر؟» در چنين جايي همه مطلب بر سر اين است که آيا همراه کسي آمد يا خير؟ «مع» هم معناي حرفي است که در اين کلام ملحوظ بالاستقلال است. يا در جايي که نمي دانند زيد از بصره آمده يا به بصره مي رود؟ سوال مي کند «أمِّن البصره ام اليها؟» در اينجا هم تمرکز لحاظ بر سر معناي حرفي است که «مِن» و «الي» باشد، لذا محقق خوئي بدين صورت به هر دو شق اشکال گرفتند.[2]
و فيه
در مورد معناي حرفي بايد بگوييم حقيقت معناي حرفي نسبت است، وقتي ذات معني معناي حرفي نسبت بود خود بخود نسبت مُندَک در غير است، ممکن است از آن معناي حرفي سوال هم بشود لکن همان موقع هم که مورد سوال واقع مي شود باز به حسب طبيعتش مُندَک در غير است چون نسبت قائم بالغير است و انما يقوم بالمنتسبين، بايد اندکاک باشد تا نسبت محقق بشود، مطلبي هم که سيدنا الاستاد فرموه اند درست است لکن منافاتي ندارد که معناي حرفي مورد سوال و توجه واقع بشود(و مراد و مقصود متکلّم از کلام باشد) در عين حال هم قائم به منتسبين باشد، دو عالَم هستند و ربطي به هم ندارند.
در قضيه معناي اسمي هم همينطور است، «يتبيّن» عند الاستعمال آيا مُندَک در غير استعمال شده؟ خير با لحاظ استقلالي استعمال شده و لو اينکه مراد از مُستعمِل آليّت براي طلوع فجر باشد، لذا اين ايرادها وارد نيست.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo