< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد موسوی جزایری

93/10/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : الکلام فی وضع/ علامات حقیقت و مجاز/ الثانی عدم صحت سلب/ ایرادات امام
ایرادات حضرت امام (ره)
ایشان می فرمایند مراد شما از صحّت حمل، صحّت حمل در نزد کیست؟ نزد مُستعلِم یا نزد عرف؟ اگر مراد شما صحّت حمل نزد عرف و ابناء المحاوره است، عرف از کجا خبر دارد که مستعلم به دنبال چه چیزی است، مگر اینکه مستعلم بگوید و آنها تنصیص بکنند، به بیان دیگر این مُستعلِم که می خواهد حقیقت و مجاز را بفهمد صحّت حمل نزد دیگران را از کجا بفهمد؟ مگر اینکه عرف تنصیص بکند، اگر تنصیص بکند خود تنصیص معنای حقیقی را ثابت می کند نه صحّت الحمل، لذا تنصیص اهل لغت خودش یک قسم مستقلی است که از بقیه اقسام هم بهتر است.
اگر منظور صحّت حمل نزد خود مُستعلِم است و از طریق صحّت حمل نزد خودش کشف از معنای حقیقی می کند، این هم حرف عجیبی است زیرا چطور یک نفر هم جاهل است و هم معنای حقیقی را می داند؟ لازمه صحت حمل این است که موضوع و محمول و وحدت را بداند، چگونه به همه اینها علم دارد و می تواند حمل بکند ولی جهل به معنای حقیقی دارد؟ «ان ارید عند المستعلم ففیه ان صحت الحمل متاخر عن معرفت المعنیین اذ الحمل عباره عن الحکم بالوحده فهو متوقف علی المعرفه فکیف یمکن ان یکون جاهلا بالوضع»
ففیه
به نظر ما همان تفکیک میان علم اجمالی و تفصیلی که در بحث تبادر گفتیم اینجا هم برای جواب کفایت می کند زیرا مناط هر دو اشکال واحد است، خدمت ایشان باید بگوییم وقتی که ما در بحث تبادر ایراد دور را به وسیله اجمال و تفصیل جواب دادیم شما اعتراضی نکردید، اگر اجمال و تفصیل برای تحقق و صدق تعدد به درد نمی خورد و برای جواب از ایراد شما کافی نیست باید در اشکال دورِ تبادر هم همین را می گفتید، و اگر تفصیل بین علم اجمالی و تفصیلی کافی است برای صدق تعدد اینجا هم باید کافی باشد، یعنی صحت الحمل که نیازمند علم است مراد از این علم علم اجمالی است، آن علمی که از صحت الحمل به دست می آید علم تفصیلی است.
اما آن تنصیصی که امام اشاره فرمودند هم قطعا حجت است زیرا اگر تنصیصشان حجت نباشد صحت حملشان هم به درد نمی خورد، لکن مشکلی که دارد این است که عرف تنصیص به معنای حقیقی و موضوع له نمی کند بلکه تنصیص به صحت الحمل می کنند، صحت الحمل که به وسیله تنصیصشان برای ما ثابت شد عقل ما حکم می کند که پس این معنی موضوع له است، لذا تنصیصی که ایشان می فرمایند هم از این جهت محل تامل است.
ایرادی دیگر
گفته شده که صحت الحمل در مورد مترادفات خوب است مانند «انسان» و «بشر»، اما اینکه بخواهیم تعمیم بدهید به «حیوان ناطق» دیگر صحت حمل جواب نمی دهد زیرا «حیوان ناطق» یک معنای ترکیبی است و نمی تواند عین معنای «انسان» باشد، در حالی که صحت الحمل هست، «انسان» برای معنای بسیط وضع شده است و «حیوان ناطق» تجزیه و تحلیل معنای «انسان» است نه عین معنای حقیقی آن زیرا معنای «انسان» یک معنای وحدانی بسیط است نه ترکیبی، لذا صحت الحمل در مثل معنای «انسان» و «بشر» خوب است ولی در مثل «انسان» و «حیوان ناطق» خیر، جواب نمی دهد.
و فیه
در مثل «انسان» و «حیوان ناطق» این فرمایش زمانی صحیح است که که ما در «حیوان ناطق» برای جهت ترکیبیّه اش موضوعیت قائل شویم لکن اگر آن را عنوان مُشیر دیدیم به «انسان» دیگر این اشکال وارد نیست زیرا فقط عنوان مُشیر است، مثلا در جایی که می گوید «إسئل هذا الجالس» آیا جلوس جالس موضوعیّت دارد؟ خیر فقط عنوان مشیر است، در ما نحن فیه هم همینطور است و وجه ترکّبی که در «حیوان ناطق» هست موضوعیّتی ندارد و فقط عنوان مُشیر است. والسلام علیکم و رحمه الله .

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo