< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد موسوی جزایری

94/01/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : مقدمات/ صحیح و اعم/ مقدمه چهارم/ ثمره دوم
ثمره دوم
ثمره دوم این است که بر فرض که اطلاقی هم نداشته باشیم و مولی هم در مقام بیان نباشد اگر در جزئیّت جزئی شک کردیم، مانند شک در جزئیّت جلسه استراحت در نماز، شک در جزئیّت «رحمه الله و برکاته» در سلام آخر کما اینکه برخی آقایان قائل به استحبابش هستند، یا شک در جزئیت تسبیحات اربعه دوم و سوم، در این موارد شک گفته شده که اگر اعمی شدیم رجوع به اصاله البرائه می کنیم ولی اگر صحیحی شدیم باید رجوع به قاعده اشتغال بکنیم.
چنین موارد از موارد شک بین اقل و اکثر هستند، دوران بین اقل و اکثر هم دو قسم است، در اقل و اکثر استقلالی اجماعی است که انحلال صورت می گیرد و در زائد مشکوک رجوع به برائت می شود، در اقل و اکثر ارتباطی مشهور قائل به انحلال هستند و در زائد مشکوک باز هم رجوع به برائت می شود، لکن برخی گفته اند در اقل و اکثر ارتباطی در زائد مشکوک رجوع به احتیاط می شود، این هم قولی است که ما قبول نداریم.
صاحب کفایه می فرماید در هر حالت بحث صحیح و اعم دخالتی در رجوع به برائت و یا اشتغال در اقل و اکثر ارتباطی ندارد، زیرا اعمی هم که بشویم باز هم انحلال جاری می شود و اگر ما قائل به رجوع به اشتغال باشیم با اینکه اعمی هستیم باید اصاله الاحتیاط جاری بکنیم، ولی اگر قائل به جریان برائت در اقل و اکثر ارتباطی شدیم باید اصاله البرائه جاری بکنیم، لذا اعمی بودن تفاوتی در رجوع به برائت یا اشتغال ایجاد نمی کند، از طرف دیگر اگر صحیحی شدیم هم همینطور، قول به صحیح منافاتی با انحلال ندارد، نمی دانیم صحیح آیا ده جزء است یا یازده جزء، جزئیّتِ جزء یازدهم اقتضای جریان اصاله البرائه را دارد، اگر شما در اقل و اکثر ارتباطی قائل به برائت شدید باید اصاله البرائه جاری بکنید و اگر قائل به اشتغال شدید باید اصاله الاحتیاط جاری بکنید، پس صحیحی بودن و اعمی بودن دخلی در رجوع به برائت و اشتغال ندارد.[1]
پس چرا گفته اند اگر اعمی شدیم رجوع به اصاله البرائه می کنیم و اگر صحیحی شدیم رجوع به قاعده اشتغال می کنیم؟ زیرا اگر اعمی باشیم مشکلی نداریم و رجوع به برائت می کنیم، اما اگر صحیحی شدیم چطور؟ کانّه می خواهند چنین بگویند که مرجع شکِّ (در جزئیّتِ جزءِ مشکوک) به شک در مُحصِّل است، چون متعلّق امر یک مفهوم بسیطی است که وجوب به آن تعلّق گرفته است، این اجزاء و شرایط خودشان متعلّق امر نیستند بلکه مُحصِّلِ آن مفهوم بسیط هستند.
در اقل و اکثر ارتباطی می گوییم امر تعلق به خود اجزاء و شرایط گرفته است در حالی که اگر قائل شدیم به شک در محصّل معنایش این است که امر به خود اجزاء و شرایط نگرفته، بلکه به یک مفهوم بسیطی تعلق گرفته که مسبَّب از اجزاء و شرایط است، لذا اگر صحیحی شدید باید رجوع به احتیاط بکنید چون شکِ در جزئیّت تبدیل می شود به شک در محصّل.
بله در اقلّ و اکثر ارتباطی قاائلِ به انحلال و رجوع به برائت در جزءیتِ جزء مشکوک هستیم، لکن چون صحیحی هستیم از آن بحث عبور می کنیم و شک ما تبدیل می شود به شکّ در محصّل که مجرای احتیاط است، باید کلام آنهایی که این ثمره ی دوم را بین الصحیح و الاعم قائل شده اند را اینگونه تفسیر نمود، لذا فرمایش آخوند درست است که این ثمره مترتب بر بحث صحیح و اعم نیست لکن اگر کلام قائلین را اینگونه نگاه بکنی ثمره واقعا ظاهر می شود.
و فیه
حالا آیا واقعا حرفشان صحیح است؟ آیا اگر قائل به صحیح شدیم شک در اقل و اکثر تبدیل می شود به شک در محصّل؟ جواب می هیم که خیر، زیرا أعلامی که قائل به صحیح بودند مانند شیخ انصاری، محقق نائینی و خود ما هم صحیحی هستیم ولی در موارد شک در اجزاء و شرایطِ نماز قائل به برائت هستند نه احتیاط، چرا؟ زیرا اصل منشأ و موضوع را قبول ندارند، آیا اگر ما صحیحی شدیم قائل می شویم که امر به یک مفهوم بسیط تعلّق گرفته نه اجزاء؟ خیر، این توهّم را کسی قبول ندارد، صحیحی بودن به این معناست که امر تعلّق به کلِّ نمازی گرفته که واجد همه اجزاء و شرایط باشد، ما هو بالحمل الشایع صحیح، امر متعلّق به خودِ همین اجزاء شده است نه مفهوم بسیط، ما شک می کنیم که این «ما هو بالحمل الشایع صحیح» آیا با یازده جزء تام و تمام می شود یا با همان ده جزء؟ برائت جاری می شود، همه کسانی که ما می شناسیم اصاله البرائتی بوده اند زیرا اینجا رجوع به شک در محصِّل نمی کنند بلکه شک در تعلّق امر به خود اجزاء و شرایط است. والسلام علیکم و رحمه الله .

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo