< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد موسوی جزایری

94/02/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : مقدمات/ صحیح و اعم/ معاملات/ مسئله تمسّک به اطلاق
مختار محقق خوئی
ایشان در باب انشاء مبنای خاصی دارند، مشهور می گویند انشاء عبارت است از «ایجاد المعنی باللفظ» لکن محقق خوئی می فرمایند انشاء «ابراز اعتبار النفسانی» می باشد، یعنی گاهی انسان حکایت از یک واقعیت خارجیه می کند، این می شود جمله خبریه، گاهی هم انسان اعتبار نفسی خودش را ابراز می کند، این ابراز می شود انشاء مانند بیع، انسان ابتدا در دلش انتقال مال در ازای ثمن را اعتبار می کند، سپس این اعتبار را به وسیله جمله «بعتُ» ابراز می کند، انشاء همین ابراز است، این فرمایش بسیار خلاف مشهور است.
لذا طبق مبنای ایشان بحث سبب و مسبب اصلا صدق نمی کند، در بحث معاملات ما گفتیم که صیغه بیع سبب است از برای مسبب که تملیک و تملک باشد، این سببیت در زمانی صدق می کند که سبب ایجاد بکند و موجِدِ مسبب باشد، اما اگر گفتیم که ایجادی در کار نیست دیگر سببیتی هم در کار نیست، آلت و ذی الآله هم در کار نیست(اشاره به مبنای محقق نائینی).
وقتی که اینطور شد ما تعبیر به سبب و مسبب نمی توانیم بکنیم، حالا آیا تمسک به اطلاق می توانیم بکنیم یا نه؟ محقق خوئی می فرمایند بله، می توانیم تمسک به اطلاق بکنیم، زیرا خداوند وقتی فرمودند «احل الله البیع» طبق مبنای محقق خوئی این بدان معنی است که خداوند امضا نموده آن اعتبار قلبی شما را که مُبرَز بشود به انشاء لفظی، اعتبار نفسی بایع همراه با ابرازش را امضا نمود، آیا مطلقا امضا شد یا به صورت مقیّد؟ مطلق امضا شده، لذا در شرطهایی که ما شک می کنیم مانند بلوغ، عربیّت، ماضویّت، اصل قضیه اعتبار نفسی و ابراز در خارج محقق شده، قیود و شرایط زائده به وسیله اطلاق نفی می شوند، چه صحیحی بشویم چه اعمی.
صحیحی در اینجا به چه معناست؟ به این معنی که این بیعی که اعتبار و ابراز می شود هر دو باید صحّت عرفیه داشته باشند، حالا اگر نابالغ بود اما توانست اعتبار بکند و ابراز بکند و اعتبار و ابرازش صحّت عرفیه داشت، در عریبّت و ماضویت هم همینطور، خلاصه اینکه بدون این قیود آیا صحّت عرفیه صدق می کند یا نمی کند، اگر نمی کند که بیع فاسد است، اگر صدق می کند در شرطیت این قیود زائده به اطلاقِ «احل الله البیع» تمسک می کنیم. [1]
و فیه
لذا طبق مبنای ایشان ما هیچ ایجاد و سببیتی نداریم بلکه فقط یک اعتبار و ابراز داریم، اشکال ما هم به ایشان فقط از بابت مبنا است، مبنای ایشان را ما نمی پذیریم و مبنای آخوند را می پذیریم که انشاء «ایجاد المعنی باللفظ فی عالم الانشاء» و گفتیم که عالم انشاء یک عالمی است که لنشائات در آن عالم به وجود می آیند و این عالم حظّی از قبولِ عقلا دارد، ما هم همینطور انشاء را معنی کردیم که در بحث خبر و انشاء مفصّل اینها را بحث کرده ایم.
لذا اختلاف ما با سیدنا الاستاد در مبنا است و الا سبکِ بیان ایشان را می پسندیم زیرا میزان صحّت عرفیّه است و شرایطی را که شک در دخالت شرعیّه آنها می کنیم اضافه ی بر صحّتِ عرفیه اند و چون شارع بدون آن شرایط این صحیحِ عرفی را امضا نموده لذا عند الشک تمسّک به اطلاق کرده و شزطیّت آن شرایط را خراب می کنیم.
تفصیلِ محقق خراسانی
ایشان بحثی را در آخر کار مطرح کرده و تفصیلی داده اند میان جزء و شرط و واجبات و مستحبات، سوال اول این است که ربط این بحث به بحثِ صحیح و اعم چیست؟ ارتباط مصداقی است، یعنی وقتی می گویید لفظ «صلاه» وضع شده از برای اعم شامل نماز ناقص و فاسد هم می شود ولی اگر گفتیم وضعِ برای صحیح شده باید همه اجزاء و شرایط واجبه اش همراه آن باشد، مطرح کردن این بحث از برای تشخبص مصادیق است، وقتی می گوییم صحیح یا فاسد باید ببینیم صحیح چه شرایطی دارد، چه چیزهایی موجب فساد می شوند و چه چیزهایی موجب فساد نمی شوند، برای این موارد چند قسم متصور است:
یکی اینکه دخالت شیئ، چه وجودی و چه عدمی داخل در ماهیّت باشد، این را می گویند جزء، مانند رکوع و سجود که در ماهیّت صلاتی حضور دارند.
دوم چیزهایی که ذاتشان خارج از ماهیّت است اما تقیُّدشان داخل است، مانند شرایط، وجود خود شرط لازم است و الا عمل فاسد می شود اما دخل در حقیقت مامور به هم نیست، مانند استقبال قبله، طهارت ثوب، عدم لبس حریر و طلا، اینها همه شرایط نماز هستند، یعنی چه؟ یعنی عنوان «صلاه» منطبق بر اینها نیست و خارج از ماهیّت نماز هستند اما وجودشان لازم است فی حین الصلاه، با وضو بودن نماز نیست، اما برای نماز باید با وضو بود، اگر این قسم وجود نداشته باشد عمل فاسد است، چرا؟ زیرا عمل مقیّد به این شروط بود ولو اینکه ذات القید خارج است.
سوم آن چیزهایی است که ارتباط به حقیقت و ماهیّت نماز ندارند، نه شرط اند و نه جزء، و لکن دخالت در خودِ فردِ نماز دارد، ما باید طبیعت نماز را بر فردِ خارجی منطبق بکنیم، وقتی در خارج می آوریم هزار تا مقارنات دارد و این مقارنات معمولا هم مزیّت و منقصتی برای نماز ندارند، مثلا نماز را راس ساعت دو شروع می کنیم آیا این زمان مشخص دخالت در نماز دارد؟ ندارد، هوا گرم است زیر پنکه می ایستد برای نماز، آیا قیام زیر پنکه دخالتی در ماهیت نماز دارد؟ خیر، آخوند می فرمایند از میان مشخصات فردیه گاهی برخی از مشخصات مزیّت و برتری نسبت به مشخِّصاتِ دیگر پیدا می کنند مثل اینکه در مکان مسجد را انتخاب بکند، پس گاهی چیزهایی هست که دخالت در حقیقت صلاه ندارد ولی موجب مزیّت یا منقصت در آن عمل می شود، مانند نمازِ در مسجد و حمّام، هیچ ربطی هم به حقیقت نماز ندارد و خصوصیات فردیه است. [2]
اقوال پیرامون اجزاء مستحبه
در اجزاء مستحبه مانند قنوت دو نظر وجود دارد، یکی این است که اینها اجزاء مستحبه هستند که دخالت در ماهیت نماز دارند، نظر دیگر این است که اینها ربطی به ماهیت نماز ندارند، ماهیت نماز واجب است و اینها مستحب هستند، عملی که مستحب است چگونه دخالت بکند در ماهیتی که واجب است؟ این تناقض است که عملی واجب باشد و در عین حال برخی اجزائش مستحب باشند، پس این اجزاء مستحبه چی هستند؟ اینها اعمالی هستند خارج از ماهیت نماز لکن مزیتی در عمل به وجود می آورند، محقق خوئی قائل به این بوده اند ظاهر کلام آخوند هم همین است،
محل بحث ما نظر دوم است زیرا داریم مبنای آخوند را توضیح می دهیم و کاری با مبنای اول نداریم فعلا، مطالق نظر دوم داریم پیش می رویم. این حرف در غیرِ اجزاء هم جاری است، برخی از چیزها هم در نماز هستند که اصلا جزء نیستند مانند جماعت، اول وقت بودن، اینها مانند قنوت نیستند که جزئیّت داشته باشند بلکه وصف شرط اند.
در اینجا نظر سومی هم وجود دارد که می گوید این اجزاء مستحبه مطلوب فی مطلوب هستند، مطابق این نظر اجزاء مستحبه دیگر خصوصیت فردیه هم نیستند و دخالت در فرد هم ندارند، فی الواقع نماز یک ظرفی است برای تحقق این افعال(مانند قنوت) که خودشان مطلوبیت دارند، مثلا نماز زلزله که واجب فوری است، آیا فوریّت جزء یا شرط است از برای این نماز ؟ خیر زیرا اگر شرط بود هر آینه با تاخیر باید ساقط می شد زیرا المشروط ینتفی بانتفاء شرطه حال آنکه در صورت تاخیر اصل نماز ساقط نمی شود و در اولین فرصت باید انجام بدهد، پس معلوم می شود ما دو واجب داریم، یکی نماز زلزله، دیگری فوریّت که ظرف آن نماز زلزله است، این قسم را آخوند متعرّض نشده است. والسلام علیکم و رحمه الله .

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo