< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد جزایری

95/12/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: المعلّق و المنجّز/ موارد وقوع واجب معلّق

ایرادات وارد شده بر امکان استقبالی بودن واجب را بررسی و پاسخ دادیم. در نهایت ما قائل به امکان واجب معلّق شده و گفتیم: در استقبالی بودن واجب هیچ ایرادی نیست. اما بحث دیگر تحقق و وجود خارجی آن است.

واجبات تدریجیّه

برخی موارد موجود در شریعت، از قبیل واجب معلّق هستند.

نوع اوّل از واجبات معلق، واجبات تدیبجیّه است؛ مثلا روزه که قبل از طلوع فجر واجب می شود، همه أجزاء متعلّق آن، حالی نیستند؛ زیرا این واجب تا غروب آفتاب ادامه دارد. پس جزء اوّل آن حالی، اما اجزاء دیگر، که بخش اعظم أجزائند، استقبالی هستند. لذا یا باید گفت: وجوب حالی و أجزاء، واجب استقبالی (معلّق) هستند ویا باید قائل شد که هر جزئی وجوب جدا از دیگری داشته و با حصول زمان هر جزء، وجوب آن نیز به فعلیّت می رسد. لکن هیچ یک از اصحاب قائل به این قول نشده و همه وجوب صوم را متعلّق به تمام صوم می دانند. بنابراین لازم است گفته شود: صوم واجب معلّق بوده و وجوب آن فعلیست. اما بخش عظیمی از اجزاء استقبالی هستند.

در نماز نیز مطلب همین است. در وجوب نماز آمده «أقم الصلاه لدلوک الشمس». دلوک بمعنای ظهر شرعی است. وقتی ظهر شرعی آمد وجوب فعلی می گردد، اما واجب هنوز فعلی نیست؛ زیرا، اولا؛ ممکن است نماز را با تاخیر خوانده شود. در این صورت واجب، استقبالی خواهد بود. ثانیاً؛ اگر نماز در همان اول وقت اقامه شود نیز حصول اجزاء تدریجی بوده و تمام واجب در همان ابتدا قابل اتیان نیست. لذا بخش عمده‌ای از أجزاء استقبالی خواهند بود.

با این بیان می توان گفت: همه واجبات تدریجیّه، از مقوله واجب معلّقند. البته ممکن است جواب‌هایی با تکلّف و تعسّف داد -مثلا گفت: در واجبات تدریجیّه تعلّق وجوب هم مانند أجزاء تدریجی است- اما این حرف‌ها توجیهاتی مخالفِ نظر اصحاب است؛ زیرا اصحاب قائل‌اند که وجوب دفعۀً واحده به تمام واجب تعلّق می‌گیرد. بر همین اساس این استدلال هم هیچ اشکالی ندارد.

واجبات دارای مقدمات برای تحصیل قدرت بر امتثال

نوع دومِ واجباتی که از مقوله واجب معلّقند، واجباتی هستند که دارای مقدماتی بوده که از طریق آن‌ها مقدور می‌شوند؛ مثلا اگر مولا بگوید: «إصعد علی السطح». امر او متوقف بر نصب سلّم خواهد بود و بدون نصب سلّم امکان امتثال وجود ندارد. پس وجوب صعود الان فعلیّت یافته؛ در حالی که زمان واجب، عقیب المقدمات است. در این موارد هم چاره‌ای نیست مگر قول به استقبالی بودن واجب.

فایده واجب معلّق

اصل طرح بحث واجب معلّق از سوی صاحب فصول، برای حل مشکل در مقدمات مفوّته است. هر عملِ واجبی در زمان خودش باید انجام شود. اما گاهی برای تحصیل قدرت بر امتثال واجب، برخی از مقدمات قبل از زمانِ واجب، لازم التحصیل می‌شوند و در غیر این صورت، دیگر مکلف قادر به انجام واجب نخواهد بود. در چنین مواردی، اشکالی وجود دارد. زیرا با توجه به این‌که وجوب مقدمه مترشّح از وجوب ذی المقدمه است، اگر بگوییم ذی‌المقدمه هنوز واجب نشده، چگونه وجوب به مقدمه ترشّح یابد؟

با توجه به اشکال فوق صاحب فصول مسئله واجب معلق را طرح نموده. ایشان می‌فرماید: اگر عمل از مقوله واجب معلّق نباشد، ایراد وارد است؛ زیرا ذی المقدمه هنوز وجوبی ندارد تا وجوب آن به مقدمه هم برسد. یعنی در صورت عدم قول به واجب معلق، عمل وجوبی پیدا نمی‌کند و تبع، مقدمات آن نیز واجب نمی‌شوند. ولی اگر واجب از مقوله واجب معلّق باشد، چون ذی‌المقدمه وجوب بالفعل دارد، اشکالی در ترشّح وجوب به مقدمات باقی نمی‌ماند.

مثلاً صبح آب در اختیار داریم و می‌دانیم که تنها آب ما تا شب همین مقدار است. از طرف دیگر عند الزوال مکلّف به نماز با وضو هستیم. لذا لازم است که آب را حفظ کرده تا قدرت بر امتثال نماز با وضو داشته باشیم. در این فرض این سوال مطرح است که آیا ما مجاز به اتلاف آب هستیم؟

در فرض مذکور و طبق کلام صاحب فصول وجوب الصلاه حالی بوده و آنچه استقبالی است خودِ واجب و نماز است. لذا با توجه به حالی بودن وجوبِ نماز(ذی المقدمه)، این وجوب به مقدمات نیز ترشّح کرده و تلف کردن آب دیگر جایز نخواهد بود.

البته فرض فوق صِرف مثال است و الا اصحاب متفقند که وجوب نماز با دخول وقت فعلیّت یافته و تا قبل از دخول وقت فعلیّتی ندارد؛ برای همین تلف کردن آن آب هم اشکالی ندارد. اما از باب فرض این مثال را مطرح کردیم.

مثال دیگر لزوم غُسل (یا تیمم بدل از غُسل) قبل از فجر برای صوم است. قول مشهور وجوب صوم از لحظه طلوع فجر است. در حالی که همه به وجوب غسل در صورت جنابت مکلف و بیداری او قبل از فجر فتوا داده‌اند؛ زیرا تعمّد در بقای بر جنابتِ شب، مُبطل روزه است. مشکل اینجاست که هنوز فجر طالع نشده و زمان وجوب صوم که ذی‌المقدمه است نیامده؛ با این حال چگونه مقدمه اش واجب باشد؟

صاحب فصول می‌فرماید: وجوب روزه از مقوله واجب معلّق است. «فمن شهد منکم الشهر فلیصمه». وجوب روزه از ابتدای ماه رمضان برای تمام ماه رمضان آمده و فعلیت یافته است. بر همین اساس هر چند واجب استقبالی است، لکن وجوب حالی شده و می تواند به مقدمات ترشّح یابد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo