< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد جزایری

97/07/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اجتماع امر و نهی/ نتیجه بحث/ مقدمه سوم؛

بسم الله الرحمن الرحيم

ایراد محقق خوئی به محقق نائینی

محقق خوئی می فرماید: گاهی حیثیات و عناوین متأصلند (مانند جوهر و عرض و مقولات تکوینیه که وجود واقعی دارند) و گاهی منتزع. اگر مبادی محل بحث از مقولات متأصله باشند، کلام محقق نائینی صحیح است؛ زیرا ممکن نیست که این حیثیات با یکدیگر متحد شوند؛ چراکه این‌ها اجناس عالیه بوده و هر کدام حاکی از یک مقوله متأصله‌ هستند.

عنوان «صلاة» عنوانی متأصل بوده و از مقولات متأصلی مانند کم و کیف ترکیب یافته است. اما در برخی از مصادر همچون«غصب»، عنوان انتزاعی بوده و مقوله متأصلی ندارد. غصب عمل معیّنی نیست. هر عملی، از هر مقوله‌ای که باشد، اگر مستلزم تصرف بلا اجازه در مال دیگران شود، غصب است؛ چه خوردن نانی باشد، چه سکونت در خانه‌ای و چه کشیدن سیگاری. این‌ها یک مقوله نبوده و متعددند؛ اما غصب بر همه صادق است. غصب عنوانی منتزع از هرگونه تصرف بلا اجازه در مال غیر است. چه از مقوله عین باشد، چه کیف باشد و چه وضع. عنوان غصب بر همه این‌ها صادق است.

لذا محقق خوئی می‌فرماید: در ما نحن فیه در یک سو «صلاۀ» قرار گرفته که متأصل و معیّن است و در طرف دوم، عنوان انتزاعی بوده و مقوله خاص و متأصلی نیست. عنوان انتزاعی قابل اتحاد و انطباق با مقولات مختلف است. حال که قابلیت اتحاد را دارد، باید بررسی کرد که آیا در این مورد اتحاد محقق می شود یا نه.

خلاصه اشکال ایشان به محقق نائینی این است که حرف شما در مقولات متأصله صحیح است و در صورت متأصل بودن مقولات، متعدد خواهند شد. اما در صورتی که یک طرف انتزاعی باشد، عنوان انتزاعی قابلیت اتحاد با مقولات دیگر را دارد؛ زیرا چنین عنوانی تابع منشأ انتزاع خود است. اگر منشأ انتزاع همان مقوله متأصل باشد، خودبه‌خود متحد می شوند. لذا به محقق نائینی می‌گوید: این فرمایش شما کلیت ندارد.

تطبیق مطلب بر دو عنوان «صلاۀ» و «غصب»

می فرماید: تصادفا مطلب در «صلاة» و «غصب» هم چنان است که بیان شد؛ یعنی ممکن است میان غصب و صلاةۀ اتحاد به وجود آید. اما برای یافتن این اتحاد، باید افعال صلاتی را یک به یک بررسی کرده و ببینیم در کجا غصب با افعال صلاتی متحد است.

نیت نماز کیف نفسانی بوده و غصب بر کیف نفسانی قابل تطبیق نیست. قرائت کیف مسموع است و باز هم قابل تطبیق بر غصب نیست. این‌که کسی در قلب خود نیتی کند یا به لسان خود قرائتی نماید، هیچ‌کدام موجب تصرف در مال غیر نیست. پس هر چند در این أجزاء، صلاتیّت صدق می‌کند، ولی غصبیت صادق نیست. با این بیان در رکوع و سجود نیز که از مقوله وضع هستند، غصب صدق نمی‌کند. توضیح این‌که وضع عبارت است از هیئت حاصله از تناسبِ حاصل از أجزاء شیء واحد بعضها ببعضٍ. مثلاً قیام آن است که وضع اندام مصلی مستقیم باشد. اگر حالت منحنی باشد، رکوع است. همچنین است حالت جلوس و سجود. این‌ها همه ناشی از اختلاف هیئت اندام مصلی نسبت به یکدیگر هستند. این هیئت‌ها در نماز واجبند و غصب بر آن‌ها صادق نیست؛ زیرا غصب نفس کون در آن فضا است. حجم بدن انسان نیز واحد است و در همه حالات به همان مقدار تصرف می‌کند. این‌گونه نیست که در حالت رکوع یا سجود مقدار تصرف بیش‌تر شود. پس وضع‌های مختلف صلاتی فی نفسها مستلزم غصب نیستند. به عبارت دیگر این مکلف فضا را اشغال و مرتکب حرمت غصب شده، ولی رکوع و سجود او موجب غصبی زائد بر همان مقدار نیست؛ زیرا تغییر تناسب اندام موجِب تصرفی بیش‌تر در فضا نمی‌گردند. لذا از بابت نماز، غصب زائدی به وجود نمی‌آید.

محقق خوئی در مورد سجده می گوید: سجده غیر از مقوله وضع، مقوله دیگری هم دارد. آن مقوله دیگر، أین است. أین با وضع الجبهۀ علی الارض حاصل می شود. حالت سجده مقوله وضع است؛ اما وضع الجبهۀ علی الارض، از مقوله أین. همچنین غصب نیز -که به معنای اشغال زمین مردم بدون إذن است- از مقوله أین است. لذا در این‌جا هر دو به هم می‌رسند و بین حرام و واجب اتحاد پیدا می‌شود. هم عمل حرام از مقوله أین است و هم عمل واجب. همین مقدار موجب بطلان نماز است.[1]


[1] اجود التقریرات، الشیخ محمد حسین النائینی، ج2، ص133.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo