< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله خلخالی

89/10/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث : بحث نواهي (ماده نهي و ثمره امر و نهي)

مادّه نهی

  تا اینجا مورد بحث از مدلول هیئت صیغه (نهی) بود و أما ماده (نهی) چنانچه مولا بگوید «آنهاک عن شرب الخمر» مفاد نیز (زجر) می‌باشد بمفهوم اسمی در مقابل صیغه (نهی) (لاتشرب الخمر) که مدلول حرفی است مانند سائر مفاهیم حرفی و اسمی مثلا مفهوم (من) مدلول حرفی است در مقابل مفهوم (ابتداء) که مفهوم اسمی است و در لغت کلمه (نهی) تفسیر به (زجر) شده مانند قوله «

فلتکن منکم امه یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر » ای یزجرون عنه.

ترتب ثمره امر و نهي

  مشهور پس از آنکه متعلق طلب را در (أمر) وجود طبیعة، و متعلق (نهی) را ترک طبیعة دانستند ثمره‌ای عقلاً به آن مترتب نموده و می‌گویند: امتثال (أمر) به یک فرد انجام می‌شود و أما در امتثال (نهی) باید تمام افراد ترک شود زیرا عدم طبیعة بعدم تمام افراد آن طبیعة است.

  و لذا صاحب کفایه (قده)

[1] به همین معنی اشاره نموده و محصّل گفتار ایشان این است که، اگر چه (أمر و نهی) مشترک‌اند در عدم دلالة بر تکرار، زیرا (أمر) طلب فعل است و (نهی) طلب ترک، و از این جهت وضعاً یکسان هستند، ولی تفاوت میان این دو در مقام امتثال عقلی است، نه وضعی، زیرا عقل در امتثال (أمر) اکتفاء می‌کند به یک فرد.

  و أما در (نهی) حاکم است به ترک تمام افراد مثلاً ترک شرب خمر با ترک تمام افراد شرب است و أما وجود صلاة با وجود یک فرد حاصل می‌شود.

نقد

  چنانچه گفتار مشهور در تفسیر (أمر و نهی) بپذیریم ولی ترتب ثمره را با بیان مزبور مردود می‌دانیم زیرا سخن در کیفیة تحقق و عدم تحقق طبیعة در خارج نیست تا بگویم تحقق آن با یک فرد حاصل است و عدم آن با ترک همه افراد بلکه بحث در کیفیة اراده و لحاظ مولی است که چگونه ثبوتاً امر و نهی می‌کند و طبیعة را لحاظ نماید بنابراین همانگونه که ممکن است که (أمر) تعلق بگیرد بر طبیعة بنحو صرف الوجود و با یک فرد امتثال شود ممکن است که (نهی) تعلق بگیرد بنحو صرف الطبیعة و با ترک یک فرد امتثال محقق شود یعنی ترک الطبیعة فی الجمله نه بالجمله.

توضیح:

  موضوع‌له الفاظ عبارت است از نفس الطبیعة بما هی بدون تقیید به اطلاق بدلی و یا اطلاق شمولی و أمر و نهی تعلق می‌گیرد بطبیعة مهمله یعنی مجرده حتی از اطلاق.

  البته در این جهت فرقی نیست میان قول مشهور که (نهی) عبارت است از طلب ترک طبیعة، و قول مختار که (نهی) عبارت است از زجر از طبیعة در اینکه موضوع‌له نفس طبیعة مهمله است.

  و لکن طبیعة مهمله بدون لحاظ اطلاق بدلی و یا اطلاق شمولی ممکن نیست که ثبوتاً متعلق امر و نهی قرار گیرد زیرا اهمال در واقعیات ثبوتاً معقول نیست و باید بصورت خاصی متعلق اراده قرار گیرد.

  بنابراین یکی از دو حالت، یا اطلاق بدلی و یا اطلاق شمول در هر کدام از (امر و نهی) باید لحاظ شود و در نتیجه در مقام امتثال یکسان خواهند بود. بنابراین چنانچه در (أمر) اطلاق بدلی لحاظ شود به یک فرد امتثال محقق خواهد شد و همچنین در (نهی) ترک یک فرد کافی است زیرا مفروض مطلوب طبیعة علی البدل است، و آن با ترک یک فرد محقق خواهد شد، و موجبی برای ترک همه افراد نیست.

  و چنانچه در امر و نهی طبیعة بصورت اطلاق شمولی لحاظ شود نتیجه در هر دو نیز یکسان خواهد بود یعنی همانگونه که در (نهی) باید تمام افراد ترک شود در امتثال (أمر) نیز باید تمام افراد را بیاورد.

  خلاصه آنکه تقابل میان (أمر و نهی) باید به طور یکسان ملاحظه شود یعنی در هر دو یا اطلاق بدلی یا اطلاق شمولی.

  ولی اختلاف در ثمره‌ای که مشهور بیان کرده‌اند عدم مراعات تقابل است زیرا در (أمر) اطلاق بدلی را در نظر گرفته‌اند و در (نهی) اطلاق شمولی را و این فرض غیرصحیح است زیرا تقابل بین وجود و عدم باید بطور یکسان لحاظ شود.

  البته نقیض موجبه کلیه سالبه جزئیه است و نقیض سالبه کلیه موجبه جزئیه ولی این تقابل در جملات است، نه در مفردات زیرا نقیض یک وجود یک عدم است و نقیض صد وجود صد عدم است.

أمر و نهی و مقدمات حکمت

  مخفي نماند اینکه أصل دعوی در ثمره میان (أمر و نهی) را می‌پذیریم یعنی در (أمر) به یک فرد امتثال کافی است و أما در (نهی) باید تمام افراد ترک شود البته نه از طریق مشهور که تحقق طبیعة با یک فرد انجام می‌شود و اما ترک طبیعة با ترک تمام افراد است که این روش در عالم لحاظ (آمر) صحیح نیست چنانچه گفته شد بلکه از طریق مقدمات حکمت، زیرا مقتضای این مقدمات در (أمر) جواز امتثال به یک فرد است و در نواهی ترک تمام افراد منهی‌عنه.

[1] - کفایة الاصول، ص 149، ط.م.قم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo