< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله خلخالی

90/12/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث : استصحاب عدم ازلی
 
  مقدمات محقق نائینی برای منع استصحاب عدم ازلی
  مقدمه سوم
 عرض شد مرکبات شرعی که بر آنها آثاری مترتب است به سه قسم تقسیم می شوند: 1- مرکب از دو جوهر؛ 2- مرکب از دو عرض؛ 3- مرکب از جوهر و عرض؛ در ضمن این را نیز باید توجه کرد که این اجزاء مرکب، گاه بالوجدان محرزند و گاه نیاز به اماره یا اصلی برای احراز دارند.
 قسم اول
 برای این قسم، مثال زدیم به بینه و گفتیم اگر این دو شخص بذاته و با قطع نظر از عنوان ثانوی و انتزاعی موضوع باشد اثر مطلوب، مترتب می شود و شهادت تام خواهد بود حال این دو شخص، عدالتشان چه بالوجدان باشد یا بالبینه و غیر آن دو.
 آری اگر بینه به عنوان انتزاعی، موضوع حکم قرار گیرد اصل مثبت می شود؛ چون در اینجا با استصحاب می خواهیم اثر عقلی بار کنیم.
 قسم دوم
 جايي كه دو عرض موضوع دو حكم باشد؛ ترکیب از دو عرض به دو نحو تصور می شود:
  1. اينكه دو عرض در يك شخص باشد مثل اينكه جواز تقليد بر دو عرض اجتهاد و عدالت در یک شخص مترتب می شود كه اگر هر دو احراز شد بحثي در آن نيست و اگر در یکی از آن دو شك شد استصحاب بقا مي كنيم لو كان.
  2. اينكه دو عرض در دو شخص باشد مثل اسلام وارث و موت مورّث كه موضوع ارث مي باشد.
 از همین باب است جواز اقتداء به امام جماعت در حال رکوع كه بر دو عرض مبتني است: بنابر قولی درك الامام و هو راكع و بنابر قولی درك الامام حال الركوع که معنایش این است که قران مأموم با ركوع امام شرط است؛ اگر قول اول باشد در صورت شك استصحاب مي كنيم و نتیجه بخش است و اما بنابر قول دوم، استصحاب، اصل مثبت می شود؛ زيرا وقتي استصحاب بقاء امام بر ركوع كرديم نتيجه اش قران مأموم با رکوع امام است و لذا بنابر این قول، اقتداء صحیح نیست.
 قسم سوم
 جایی که موضوع اثر مرکب از جوهر و عرض است؛ این قسم نیز دو صورت دارد: گاه جوهر و عرض در دو نفر است و گاه در یک نفر
 صورت اول مثل عدالت قاضي عرض است و وجود مدّعي جوهر است كه هر دو تشكيل دهنده جلسه قضاء شرعی است، كه عرض و جوهر در دو نفر است.
 و اما صورت دوم که عرض و جوهر در يك شخص است يعني موضوع حكم تركّب جوهر و عرض در يك نفر است، آيا در اينجا مي توان در صورت شک استصحاب كرد؟
 در پاسخ می گوییم باید ببینیم عرض نسبت به موضوع و معروضش چه حالتی دارد؟ می بینیم عرض بالنسبة به جوهر حالت اتصاف نعتی دارد، پس حمل عرض بر جوهر به نحو وجود نعتي است در قبال وجود محمول.
 حال اگر در موردي شك كرديم كه شخصي عدالت دارد يا نه، نمي توان استصحاب ازلي كرد زيرا استصحاب ازلي جايي است كه عدالت به صورت وجود نعتي سابقه ازلي داشته باشد که این چنین نیست.تمام مطلب محقق نائینی ره همین نکته است.
 لذا ايشان مي گويد وجود نعتي در قبال عدم نعتي كه مغاير با وجود محمولي در قبال عدم محمولي است به اين معنا نیست كه در خارج دو سنخ هستند، بلكه دو لحاظ و اعتبار دارند؛ مثلاً اگر این صفحه بیاض دارد، این بیاض را اگر فی نفسه لحاظ کنیم وجود محمولی است و عدمش عدم محمولی؛ اما اگر آن را نسبت به جسم و با اضافه به آن لحاظ کنیم وجود نعتی است و عدمش عدم نعتی.
 نتیجه آنکه ایشان می گوید: استصحاب وجود محمولی مثبت وجود نعتی نیست همچنانکه استصحاب عدم محمولی مثبت عدم نعتی نیست.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo