< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله خلخالی

91/02/31

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث : تخصیص عام به مفهوم موافق و مخالف
 
 تخصيص عام به مفهوم مخالف
  گاهي مفهوم مخالف نسبت به عام به صورت حاكم و محكوم است نظیر مفهوم آیه نبأ که حاکم است بر عموم «ان الظن لایغنی من الحق شیئاً» و گاهي به صورت معارضه است که در اینجا این چنین نیست که به طور مطلق، مفهوم مقدم باشد.
 
 بررسی قسم دوم
 مثال اول: تعارض بين ادله انفعال ماء قليل و ادله ماء بئر؛ ادله انفعال ماء قليل، مفهوم روايات الماء اذا بلغ قدر كر لا ينجّسه شيئ است كه عبارت است از الماء اذا لم يبلغ قدر كرّ ينجّسه كل شيئ و ادله ماء بئر روایاتی است كه می گوید ماء البئر واسع لا ينجّسه شيئ مثل روایت ذیل:
 مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ مَاءُ الْبِئْرِ وَاسِعٌ لَا يُفْسِدُهُ شَيْ‌ءٌ إِلَّا أَنْ يَتَغَيَّرَ رِيحُهُ أَوْ طَعْمُهُ فَيُنْزَحُ حَتَّى يَذْهَبَ الرِّيحُ وَ يَطِيبَ طَعْمُهُ لِأَنَّ لَهُ مَادَّةً (وسائل‌الشيعة ج : 1 ص : 141)
 در این روایت، اگر تعلیل «لان له مادة» را لحاظ کنیم مناسب است که ماء بئر را قلیل فرض کنیم و الا این چنین علتی صحیح نبود و در نتیجه نسبت دلیل ماء بئر با عموم ادله ماء قلیل، عام و خاص خواهد بود و این از بحث ما خارج است.
 بحث ما در جایی است که تعارض مستقر باشد یعنی نسبت، عموم و خصوص من وجه باشد.
 اما اگر بگوئیم دلالت روايت صحيحه بر اعتصام ماء بئر دلالت التزامي است، زيرا معناي مطابقي كلام اين است كه نجاست را ماء بئر بر طرف مي كند و اذا كان رافعاً للنجاسة فهو دافع للنجاسة بطريق اولي لانّ الدفع اولي من الرفع، در اینجا دو روايت به نحو عام و خاص من وجه تعارض مي كنند و رفع تعارض به دو گونه است:
 الف) اگر روايات انفعال ماء قليل را مقدم كنيم بر روایات ماء بئر، براي روايات ماء بئر موردي نمي ماند و آن روايات طرح مي شود، زیرا نتیجه این تقدیم این است که ماء بئر مطلقا نجس شود.
 ب) ولي اگر روايات ماء البئر را مقدم كنيم بر اطلاق انفعال ماء قليل، عام را تخصيص زده ايم و براي انفعال ماء قليل، غير ماء بئر باقي مي ماند.
  از میان این دو طریق، با راه دوم بین دو دلیل جمع می شود و لذا از راه اول بهتر است زیرا جمع اولي از طرح است.
 
 مثال دوم: در روايات آمده است كه خرء طائر طاهر است اعم از مأکول اللحم و غیرش و از طرفي روايات داريم كه خرء غير مأكول نجس است چه طائر باشد و چه غیرش، پس رابطه این دو، عموم و خصوص من وجه است، حال اين دو قسم روايت در محل اجتماع تعارض مي كنند كه طائر غير مأكول اللحم باشد.
 اگر روايات اول را مقدم كنيم تخصيص دومي لازم مي آيد و به این واسطه بین دو دسته از روایات جمع می شود ولی اگر دومي را مقدم كنيم، روايات اولي لغو و طرح مي شود.
 بنابراین در موارد غیر حکومت، بین طرفین به همین صورتی که گفته شد جمع می کنیم؛ یعنی تقدیمی که موجب جمع بین دو دلیل شود را انجام می دهیم نه تقدیمی که موجب طرح دلیل دیگری شود
 
 استثناء متعقب به جمل متعدد
 اگر چند جمله پشت سر هم آمد و سپس استثنائي آمد، آيا استثناء به همه جملات بر مي گردد يا به جمله اخير يا مجمل مي شود؟
 مثل اينكه گفته شود: اكرم العلماء و اكرم الفقهاء و اكرم الحكماء الّا الفساق منهم
 در اینجا برخي گفته اند استثناء به همه جملات بر مي گردد زيرا گويا متكلم نتوانسته است جامعي بين همه افراد فرض كند و لذا يك يك افراد را جدا گانه گفته است، اگر مي توانست جامع بياورد استثناء به همان جامع برگشت مي كرد كه در نتیجه به همه بر مي گشت و حال كه نيز نتوانسته جامع بياورد به همه بر مي گردد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo