< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله خلخالی

91/07/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث : تقیید مستحبات
 
 وجه سوم
 بهترین وجه در توجیه حمل قیود مستحبات بر أفضل الأفراد در بررسی اقسام قیود وارده بر مستحبات روشن می‌شود کما افاد سیدنا الاستاد (قده) [1] . آن اقسام عبارتند از:
 
 قسم أول
 دلیل قید مخالف مطلق باشد مفهوماً، از باب مثال اگر مولا بگوید (صلاة اللیل احدی عشرة رکعة) سپس بگوید (ائت بصلاة اللیل بعد نصف اللیل) در اینجا قطعا اطلاق جمله اول با جمله دوم قید می خورد یا مثلا صلاة جعفر با قیود و تسبیحاتی وارد شده است که تقیید می زند و نمی شود آن را مطلق و بدون قیود آورد.
 یا در قید مخالف اگر مولا بگوید (زر الحسین علیه السلام) سپس بگوید (لا تزره ان منعک العدو) بدیهی است که مفهوم شرط دلالت می‌کند بر عدم استحباب در صورت منع عدو.
 
 قسم دوم
 دلیل قید مخالف مطلق باشد منطوقا، کما اذا قال (أقم للصلاه) بنابر اینکه أمر به اقامه نماز استحبابی باشد. ثم قال (لا تقم و انت جالس) أو قال (لاتقم و انت محدث) در این قسم نیز تقیید حتمی است، زیرا نهی از شیئی در عبادات و معاملات، ارشاد به مانعیت منهی عنه است و تقیید حتمی است کما اینکه امر به شیئی جزءً یا شرطاً، دال بر جزئیت و شرطیت در مرکبات عبادی یا معاملی است مثلاً ارکع فی صلاتک یا توضأ لصلاتک و امثال آن.
 در نتیجه قول بعضی به کراهت اقامه در حال حدث و جلوس بر اساس عدم تقیید در مستحبات تأیید نمی‌شود بلکه أصل استحباب منتفی خواهد بود لضرورة التقیید لظهور النهی فی الارشاد الی المانعیّه.
 و لذا سیدنا الاستاد (قده) [2] بر خلاف مشهور قائل به تفصیل شده میان اقامه در حال حدث و جلوس و اقامه در حال عدم استقبال؛ زیرا در فرض أول لسان دلیل، لسان مانعیت حدث و جلوس نسبت به اقامه است، و أما در فرض دوم استقبال در حال اقامه مستحب نفسی است، و استحباب فی نفسه موجب تقیید مطلق نخواهد شد لعدم التنافی بینهما چنانچه در قسم چهارم توضیح می‌دهیم.
 
 قسم سوم
 اینکه متعلق أمر در مقید، نفس تقیید مطلق به قیدی از قیود باشد نه قید که خود فردی از افراد مطلق است از باب مثال مولا بگوید (اذّن للصلاة) ثم قال (کن متطهرا حال الأذان) در این قسم نیز حمل مطلق بر مقید الزامی است به دلیلی که در قسم دوم گفته شد و آن اینکه ظهور اوامر متعلقه به شرائط و اجزاء در مرکبات، ارشاد به جزئیت و شرطیت است نظیر اجزاء و شرائط صلاة مثلاً مولا بگوید (کن متطهرا حال الصلاة) یا بگوید (ارکع او اسجد فی الصلاة الی غیر ذلک) در مرکبات عبادی و معاملی.
 خلاصه آنکه مقتضای جمع عرفی بین دو دلیل در این‌گونه از تقییدات، حمل مطلق بر مقید است اعم از واجبات و مستحبات لظهور القیود فی الإرشاد.
 
 قسم چهارم
 تعلق أمر استحبابی استقلالی به فرد خاصی از افراد مطلق؛ از باب مثال مولا بگوید (زر الحسین علیه السلام) سپس بگوید (زر الحسین علیه السلام یوم عرفه) یا بگوید (زره علیه السلام لیلة القدر) و امثال ذلک از ایام و لیالی مخصوص از افراد مطلق الزیاره.
 در این قسم، مطلق حمل بر مقید نخواهد شد بلکه حمل بر أفضل الأفراد باید بشود؛ زیرا هیچ‌گونه تنافی میان دلیل مطلق و مقید وجود ندارد، زیرا ترک مستحب جائز است اعم از اینکه أمر به مطلق، وجوبی باشد یا استحبابی.
 البته در صورتی که أمر به مقید نیز وجوبی باشد لامحاله میان مطلق و مقید تنافی بوجود خواهد آمد و حمل مطلق بر مقید هر چند متوافقین بر اساس وحدت مطلوب - ضروری است کما تقدم، و أما تنافی در قسم مستحبات وجود ندارد زیرا ترک فرد مستحب جائز است برخلاف ترک فرد واجب اذا احرز وحدة المطلوب.
 خلاصه اینکه در تقیید مستحبات قائل بتفصیل خواهیم بود میان قسم چهارم و اقسام سه‌گانه قبل از آن و سر عدم تقیید در مستحب نفسی، عدم تنافی بین مطلق و مقید است و بقاء مطلق بر محبوبیتش بعد از احراز وحدت مطلوب.


[1] - مصباح الاصول، ج 2- 3، ص 616 .
[2] - رک : منهاج الصالحین، فی اقامة الصلاة.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo