< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله خلخالی

92/07/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: كتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر (جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در آیات و روایات)
در کیفیت وجوب امر به معروف و نهی از منکر در دو مقام بحث داشتیم
مقام اول: آیا وجوب امر به معروف و نهی از منکر عقلی است یا سمعی؟
مقام دوم آیا این وجوب عینی است یا کفائی؟
مقام اول یعنی عقلی یا سمعی بودن وجوب را مرحوم امام و نیز مرحوم محقق صاحب شرایع متعرض نشدند شاید به این علت که این بحث و اختلاف، ثمره‌ای ندارد. زیرا اصل وجوب امر به معروف و نهی از منکر مخالفی ندارد. و در وجوب آن علماء اتفاق نظر دارند بلکه می گوییم از ضروری دین است و اختلاف در سمعی یا عقلی بودن ثمره ای ندارد و قائلین به عقلی بودن وجوب امر به معروف و نهی از منکر آنرا از مستقلات عقلی می دانند و اگر دلیل شرعی هم داشته باشد ارشاد است و قائلین به شرعی بودن وجوب امر به معروف و نهی از منکر می گویند عقل قادر به درک وجوب آن نیست و باید از شرع و از آیات و روایات استفاده کنیم.
مرحوم صاحب جواهر متعرض این بحث شده و ما هم در اصل طرح بحث تبعیت می کنیم و این بحث را اما اجمالا مطرح می کنیم.
اقوال در وجوب امر به معروف و نهی از منکر:
1- مرحوم صاحب جواهر[1] از قول جمعی از بزرگان می فرمایند عقلی است و دلیل شرعی ارشادی است
2- جمع دیگری می گویند شرعی است بلکه می فرمایند اکثر فقها این قول را دارند و بعضی ادعای اجماع کردند مرحوم صاحب جواهر[2] هم دلیل وجوب را سمعی می داند.
ادله قائلین به سمعی بودن وجوب: با این استدلال که عقل انسان قاصر است این معنی را بفهمد که اگر کسی امر به معروف و نهی از منکر را ترک کرد مستحق عقاب و مورد مذمت باشد مثلا اگر کسی ببیند شخصی مشروب می خورد و نهی نکرد و رد شد عقل مستحق عقاب بودن این شخص را درک نمی کند و فقط ممکن است بگوید کار ناشایستی انجام داده اما اینکه ممایستحق العقاب باشد را درک نمی کند صاحب جواهر در نهایت می فرماید[3] «و العمده هو الوجدان» یعنی قضاوت را بعهده وجدان و عرف می گذارد.
ادله قائلین به عقلی بودن وجوب:
اینان تمسک به قاعده لطف دارند می گویند خداوند حکیم است و حکمت او اقتضا دارد که نسبت به عباد، پیامبر و کتاب آسمانی نازل کند، هدایت کند، بیان احکام کند و وعد و وعید بگذارد برای اتمام غرضی که خود خداوند دارد بر تقریب عباد به سوی مصالح و تبعید عباد از مفسده؛ و همین قاعده لطف که دلیل عقلی است اختصاص به خداوند ندارد بلکه برای هر عاقلی همینگونه است و امر به معروف و نهی از منکر هم موجب تقریب عباد به مصالح و تبعید از مفاسد است پس به مقتضای همین قاعده لطف که قاعده کلی و عقلی است و شامل عباد هم می شود امر به معروف و نهی از منکر بر عباد واجب است.
مناقشه در استدلال به عقلی بودن وجوب:
اشکال مهمی که صاحب جواهر[4] و دیگران[5] [6] نقل می کنند این است که این فرمایش که وجوب عقلی باشد به مقتضای قاعده لطف یک تالی فاسد و یک ملازمه دارد که باطل است وقتی لازمه آن باطل شد معلوم می شود که خودش هم باطل است.
یعنی اگر امر به معروف و نهی از منکر به مقتضای قاعده لطف بر خداوند و بر همه عباد واجب باشد یا لازم می آید که هیچ واجبی در عالم ترک و هیچ منکری در عالم واقع نشود و در واقع مردم قدرت بر ترک واجبات و انجام منکرات نداشته باشند
یا اینکه خداوند اخلال به واجب کند و چیزی بر او واجب باشد و انجام ندهد
که هردو باطل است پس وقتی هردو لازمه باطل شد ملزوم هم باطل است
بیان ملازمه:امر به معروف یعنی حمل الغیر علی اتیان الواجب و نهی از منکر یعنی حمل الغیر علی ترک الحرام که اگر این بر خدا واجب باشد یعنی لازم می آید بر خداوند که مردم را وادار به عبادات و لازم می آید منع از محرمات نماید پس این عبد مضطر می شود و اختیاری ندارد و لازمه آن این است که در عالم هیچ معروفی ترک و هیچ منکری اجرا نشود.
و این منافات با اختیار و خلقت اولیه انسانها که در انتخاب مختار است خواهد داشت.
تالی فاسد دوم: اینکه اگر خداوند اخلال کند و مردم را وادار به معروف نکند و منع از منکر نکند هم باطل است چون لازم می آید خداوند وظیفه خود را انجام ندهد تالی یعنی خروج خداوند از وظایف محال است پس مقدم یعنی این حرف که وجوب عقلی از قاعده لطف باشد محال و باطل است.
جواب از مناقشه: صاحب جواهر[7] می گوید صحیح است که معنای امر به معروف و نهی از منکر حمل کردن عباد به انجام دادن واجبات و ترک محرمات است اما یک واسطه دارد و علی الاطلاق نیست که الجاء و اضطرار باشد بلکه خداوند امر می کند عباد را به انجام واجبات اما با اختیار خودشان حتی در بعثت پیامبران مردم مختارند که پیامبر را قبول کنند یا خیر و اجبار در کار نیست بنابراین وجوب امر به معروف و نهی از منکر جدای از بقیه احکام الهی نیست و مانند همه احکام که واجب است اما اختیاری است می باشد در نتیجه بر خداوند هم واجب است به قاعده لطف اما نه اضطرارا بلکه اختیارا و وقتی با اختیار شد هیچ تالی فاسدی پیش نمی آید. در نتیجه وقتی وجوب امر به معروف و نهی از منکر از مستقلات عقلی شد آنچه که در شرع آمده ارشاد به حکم عقل باشد بی اشکال است.
توجیه کلام صاحب جواهر در تمسک به وجدان: فقط فرمایش صاحب جواهر[8] می ماند که در استدلال برای سمعی بودن وجوب امر به معروف و نهی از منکر فرمود عقل وجوب امر به معروف و نهی از منکر را درک نمی کند حتی فرمود و العمده هو الوجدان در توجیه کلام ایشان می گوییم عقل رجحان عمل را درک می کند ولی استحقاق عقاب را درک نمی کند. و در نهایت فقط قبول کرد که عقل رجحان امر به معروف و نهی از منکر را درک می کند نه وجوب آن را.
در توجیه کلام صاحب جواهر می گوییم معنای امر به معروف و نهی از منکر وادار نمودن به کارهای خوب و ممانعت از کارهای زشت است و علت آن هم سوق دادن عباد به مصالح و جلوگیری از رفتن به سمت مفاسد است اگر این مصالح، مصالح ملزمه و مفاسد، مفاسد مهلکه باشد و عقل در صورت توجه پیدا نمودن به این ملزمه و مهلکه بودن می گوید باید امر به معروف و نهی از منکر کرد و اگر ترک کرد قطعا می گوید که تارک امر به معروف و نهی از منکر مستحق عقاب است یعنی عقل وجوب را درک نموده است پس عقلاً بر عباد واجب است که دیگران را وادار به عبادت و نهی از حرام بکنند.
در نتیجه می توانیم بگوییم اشکال صاحب جواهر وارد نیست و وجوب امر به معروف و نهی از منکر ممایستحق به العقل است و وجوب آن عقلی است. و ما هم این قول را ترجیح می دهیم. و قبول می کنیم که وجوب امر به معروف و نهی از منکر عقلی است و دلیل ما هم قاعده لطف است.
عینی یا کفایی بودن وجوب امر به معروف و نهی از منکر:
مقام دوم: امام هم متعرض شدند که آیا وجوب امر به معروف و نهی از منکر کفائی است یا عینی؟ در مسئله 2 می فرماید الاقوی ان وجوبهما کفائی.
انشاءاله بحث بعدی.
وصلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo